صاحب امضای میلیارد دلاری

مهدی افشارنیک
مهدی افشارنیک

دفتری شش متری در سعادت‌آباد، فعلا تنها سهم او از نفت است؛ مردی که پای بسیاری از قراردادهای نفتی مهم کشور امضایش نشسته. گویا نشستنی برای تاریخ. سیدمهدی حسینی، متولد مشهد، سال 1329. دانش‌آموخته دانشگاه شریف دوره سوم، مهندسی شیمی. در دوره‌یی درس خواند و دانشجو بود که چریک‌بازی و پا به دریای خون گذاشتن مشق اصلی دانشجویان بود، مانند هم‌اتاقی‌اش وحید افراخته. درس را که تمام کرد مدتی در کارخانه توشیبا در رشت مشغول شد و بعد راهی آلمان برای گذراندن دوره‌یی و پس از آن در فولاد اهواز رسما صنعتی شد.

دوره انقلاب را در اهواز گذراند و از رهبران اعتصابیون بود. تا 59 در آنجا بود و بعد به تهران آمد. در وزارت صنایع سنگین و فولاد تا معاونت وزیر هم پیش رفت. در فولاد اهواز که صاحب فناوری شرکت‌های امریکایی بودند فولادی‌های اهواز اینگونه بار آمدند، برخلاف ذوب‌آهن اصفهان که روس‌ها صاحب تکنولوژی بودند و ذوب‌آهنی‌ها آنگونه شدند. این اختلاف‌منش‌ها در آینده سرنوشت‌ساز می‌شود.

ملی شدن کل صنایع فولاد مسائلی با شرکت‌های خارجی رقم زده و کار به لاهه کشیده شده بود. حسینی مامور به حل و فصل و نماینده ایران شد. مهم‌ترین کار او در این دوران حل و فصل پرونده مس “زر شوران” بود که شرکت پولمن سویندل ادعایی 500میلیون دلاری داشت. حسینی ایران را برنده این پرونده کرد و کشور هیچ رقمی در این مورد نپرداخت. حکم لاهه را که گرفت از مرحوم نیلی وزیر وقت صنایع سنگین خداحافظی کرد.

همزمان با این کنار کشیدن دیگر نفتی آینده کشور صالحی‌فروز از مدیرعاملی شرکت ملی فولاد کشور به‌خاطر اختلاف با مرحوم نیلی کنار کشید. صالحی فروز با تیمش - احمدیان، مداحی و اژدری - از سوی غرضی وزیر نفت وقت مامور شدند به پروژه توسعه گاز کنگان؛ پروژه‌یی که در دل خود بسیاری از مدیران آینده نفت را تربیت کرد. اراده به انجام پروژه بود، اما پیمانکار شرکت خارجی هنوز قراردادی نبسته بود.

حسینی هم بعد از تمام کردن پرونده‌های لاهه فولاد به‌خاطر اختلاف با نیلی از وزارت صنایع سنگین بیرون زده بود و تردید و گزینه‌های مختلف. کاظم‌پور اردبیلی که معاون وزارت خارجه بود از او خواست دیپلمات شود در سفارت در آلمان. هاشمی‌طبا، از او خواست به موطن خود خراسان بازگردد و مدیرکل صنایع شود. اما مسیر سرنوشت سویه دیگر داشت. غرضی وزیر نفت، حسینی را صدا زد که 10 روزه بستن قرارداد کنگان را با کره‌یی‌ها تمام کند.

حسینی از جناح امریکایی‌های فولاد آمده بود و ارتباط گرفتن و زبان مذاکره را نیک آموخته بود. صالحی‌فروز وتیمش از ذوب‌آهن و جناح روس‌های فولاد بودند و بر عرف بین‌المللی کمتر مسلط. حسینی با شرکت کره‌یی دایلم وارد مذاکره شد. بزرگ‌ترین پالایشگاه گاز کشور در آن زمان با قراردادی یک میلیارد تومانی بسته شد؛ خرداد 63 تا سال 66هم به عنوان مدیر مهندسی در پروژه کنگان مشغول بود. در این سال محمد نژادحسینیان، معاون مهندسی وزارت نفت شد و صالحی فروز را کنار گذاشت و کراچیان را مدیر پروژه کرد، بعد از سه ماه حسینی هم استعفا داد و در منصب مشاور فنی وزیرنفت، تا روزی که کاظم‌پور به معاونت بین‌الملل وزارت نفت رفت، فعالیت کرد. سید مهدی را صدا زد و او شد مدیر امور مشارکت‌ها و قراردادهای خارج از کشور. تب داغ آن روزهای نفت پرونده‌های نفتی لاهه بود. شرکت‌های مدعی زیاد بودند. فقط 14 پرونده از شرکت‌های کنسرسیوم باز بود.

نفت ملی شده بود و قراردادهای قبل از انقلاب همه لغو شده بودند و بسیار شرکت امریکایی مدعی؛ از نفت گرفته تا پتروشیمی. بعد از استقرار تیم جدید بین‌الملل در نفت پیگیری پرونده‌های لاهه هم به این واحد سپرده شد. کاظم‌پور، رییس هیات ایرانی بود و حسینی کنارش. پرونده‌های متعدد مطرح و در جریان بود. پیش‌بینی حقوقدان‌ها این بود که اکثر ادعاهای امریکایی‌ها به نتیجه می‌رسد. روند کار در این پرونده‌ها در دیوان دادگستری لاهه با این ترکیب بود، یک داور ایرانی، یک داور امریکایی ویک سرداور که حرف نهایی را می‌زد. داور ایرانی که محمود کاشانی بود در نزاعی توی گوش سرداور زده بود. این موضوع، وضع تیم و هیات ایرانی را بغرنج‌تر کرده بود. هیات ایرانی بنا را بر این گذاشت که در حاشیه بررسی‌های دیوان با شرکت‌های امریکایی وارد مذاکره شود تا رقم‌های پرداختی بابت خسارت کمتر شود.

در بسیاری از موارد این موفقیت حاصل شد. حسینی محور این مذاکرات بود. این شیوه کار هیات ایرانی را از بن‌بست خارج کرد و جواب داد. به عنوان نمونه پرونده ادعایی شرکت آماکو درباره سروش، نوروز و فروزان و ابوذر که بالغ بر دو میلیارد خسارت بود با 600 میلیون دلار حل شد و ادعای فیلیپس با 90 میلیون دلار. پیش‌نویس رای دادگاه 112 میلیون دلار بود. شرکت حفاری سدکو ادعایی 117میلیون دلاری داشت که با 25 میلیون در مذاکرات فیصله یافت و چندین نمونه دیگر…. آخرین روزهای درگیری در پرونده لاهه و چک وچونه با مدیران آماکو فضایی را برای آینده حسینی و کشور در نفت باز کرد. مدیران آماکو بعد از تمام شدن منازعاتشان با ایران خطاب به هیات ایرانی گفتند که اسناد بسیاری درباره وضع میدان‌های نفتی ایران تهیه کرده‌اند که دیگر به کارشان نمی‌آید و حاضرند این اسناد را که تولید و تهیه آن میلیون‌ها دلار خرج برداشته در اختیار ایرانی‌ها بگذارند. قول و قرارها به این ختم شد که حسینی و تیمی از نفت به عنوان هیاتی رسمی به امریکا سفر کنند.

به بوستون پایتخت نفتی امریکا رفتند و با همه شرکت‌های امریکایی دیدار کردند و جلسه پشت جلسه. از تهران درباره هرگونه مذاکره سیاسی منع شده بودند اما این دیدارها در آینده که کونکو به ایران آمد بسیار موثر افتاد.