“دانشجویان بسیجی” - نام مستعار نیروهای امنیتی-ـ نظامی وابسته به بیت رهبری، سه شنبه به سفارت انگلستان یورش می برند و با باز آفرینی کاریکاتوری “اشغال لانه جاسوسی” همه رویدادهای هفته اول آذرماه را تحت الشعاع این حادثه آفرینی خطرناک قرار می دهند.
ماه آخر پائیزوقتی می رسد که جبهه های جنگ علیه “نظام”مدام گسترده تر، حلقه محاصره پیوسته تنگتر وعمق رویدادها مرتب آشکارتر می شود.
عکس های ماهواره ای، ویران شدن پایگاه موشکی سپاه درپادگان ملارد بر اثر انفجار موتورموشک بالستیک را درمنظر جهانیان قرار می دهد. پدرموشکی جمهوری اسلامی تنها فرد شناخته شده درمیان 37 نفری است که قربانی شده اند. علی اکبر صالحی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی که حالا در مقام وزیر خارجه، “برگشت می خورد” و مجبور می شود بدلیل اجرایی شدن تحریم های بین المللی از آسمان مجارستان برگردد، اعتراف می کند که فرد قبلی ترور شده ـ مجید شهریاری ـ “بر جسته ترین دانشمند هسته ای ایران بوده است.”
”دانشجوی بسیجی” هم که تصویر ملکه انگستان را واژگونه گرفته و سخنرانی تهییجی خودرا با نام شهریاری آغاز می کند، از خونخواهی او سخن می راند.
تحریم نفت وارد مرحله تازه ای می شود. روزنامه های معتبرجهان می نویسند: “باید زنگهای خطر را در تهران به صدا درآورد.”
ایتالیا بزرگترین خریدار اروپائی نفت ایران، لوله ها را می بندد. کشور بعدی فرانسه است. سردار تکیه زده بر صندلی وزارت نفت، می گوید: “نفت ایران جایگزین ندارد.”
خبر از ورود نفت عراق به بازار می رسدو در حجم وسیع. آمریکا، کانادا و کره جنوبی، تحریمهایی را علیه صنعت پتروشیمی ـ بیش از ۶۰ درصد صادرات اصطلاحا غیرنفتی ایران- اعمال می کنند. لندن در موقعیت یکی از پایتختهای بانکی دنیا، روابط مالی خود را با بانک مرکزی ایران که دریافتکننده درآمدهای نفتی است، قطع کرده است.
کشورهای عضو اتحادیه اروپا امروز -۱۰ آذر / ۱ دسامبر- در مورد تشدید تحریمها ی جمهوری اسلامی تصمیم می گیرند. روزنامه آلمانی “زود دویچه تسایتونگ” خبر می دهد: “وزیر امور خارجه آلمان، گیدو وستروله، پیشنهادهایی را برای ارائه به کشورهای اروپایی آماده کرده که توقف واردات نفت از ایران و تحریم بانک تجارت از رئوس اصلی آن محسوب میشود.”
حسن منصور-ـ اقتصاد دان ایرانی مقیم لندن-ـ افق تحریم را چنین می بیند: “در صورت وقوع تحریم گسترده بانک مرکزی و انرژی ایران، اقتصاد مملکت تا نسل ها بعد می تواند دچار بحران ساختاری شود. تحریم بانک مرکزی برای اقتصاد ایران بسیار ضربه هولناکی است. یعنی ضربه ای که از رهگذر این تحریم ها بر اقتصاد ایران و به ویژه در درازمدت وارد می شود، ضربه ای است که با صرف میلیاردها هزینه و با گذر نسل ها جبران خواهد شد.این هزینه ای است که جمهوری اسلامی برای اقتصاد نسنجیده بین المللی خودش می پردازد. “
معاون خزانهداری آمریکا به امارات و اسرائیل می رود تا درباره تحریمهای ایران گفت و گوکند.
ششمین سقوط بزرگ بورس در 8 ماه اخیر از اولین نتایج برنامه جهانی “فلج بزرگ” است. اجلاس مجللی برای جلب سرمایه گذاران خارجی بر پا می شود. همه چیزبرای پذیرائی هست، از خاویار تافرش قرمز. روزنامه های اقتصادی نتیجه اجلاس را به تیتر تبدیل می کنند: “سرمایه گذاران خارجی نمی آیند، حتی با فرش قرمز.”
روزنامههای جهان صنعت و تهران امروز خبرهای دیگری هم دارند: “عنان ارز ازکف بانک مرکزی رفت”.
با آغاز تحریمهای جدید و شکست بانک مرکزی جمهوری اسلامی در کنترل قیمت دلار “رکورد جدید ۱۳۶۵ تومان برای دلار به ثبت ” می رسد. محمود بهمنی می گوید: “دستور دادیم سکه ارزان شود.”
محسنی اژه ای در هفته ای که روزنامه خراسان خبر از یک اختلاس میلیاردی جدید می دهد، هنوز در تلاش برای مهار سونامی “اختلاس بزرگ تاریخ ” است. می گوید: “فساد مالی اخیر متوجه کسانی است که در قدرت هستند.”
وتنها روی یک نام دست می گذارد: علینقی جهرمی.او پیشکار اقتصادی احمد جنتی در فارس و سپس پیشکار سیاسی او در شورای امنیت بود. به پاس خدماتش در کابینه اول احمدی نژاد وزیر کار و سپس مدیرعامل بانک صادرات شد و به “بیت آقا” راه یافت. حالا هم برای خودش آزادانه می گردد.
لابد مشغول دادن مشاوره به نمیر المومنین ـ احمدجنتی ـ است که به رهبران سعودی و بحرین هشدار می دهد: “بگذارید مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند.”
سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی که کشورش برای پرکردن جای خالی نفت ایران بطور جدی در صحنه حضور دارد، می گوید: “ایران هنوز به مداخله در امور همسایگان خود و دیگر کشورهای منطقه ادامه می دهد.”
در مرکز این کشورها سوریه قرار دارد. سفیر جمهوری اسلامی در لبنان به صراحت تمام سخنان وزیر خارجه عربستان را تائید می کند . غضنفر رکن آبادی، از حزب الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی فلسطین و سایر تشکل های لبنانی و فلسطینی می خواهد که همه قوای خود را برای کمک به حفظ حکومت بشار اسد در سوریه “بسیج” کنند و به طور عملی و کلامی و تبلیغی در کنار نظام سوریه بایستند. دلیل هم می آورد: “تحولات سوریه هم اینک از اهمیت والایی برای دشمن برخورداراست و باید همه توان خط مقاومت برای کمک به ملت و رهبری سوریه بسیج شود.”
احمدجنتی وسفیر نظامش ظاهرا از دیدار سران فتح و حماس در قاهره خبر ندارند وقامت دراز بشار اسد- متحد استراتژیک نظام - را نمی بینند که در انظارجهانیان پیوسته خم تر و خم تر می شود. سازمان ملل نظامیان سوریه را به “جنایت علیه بشریت” متهم می کند. حتی چین یک گام به جلو برمی دارد و اعلام می کند که بحران سوریه باید توسط اتحادیه عرب حل و فصل شود.
ضربالاجل اتحادیه عرب به سوریه به پایان می رسد. وزیران امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب تحریمهای اقتصادی علیه نظام سوریه را از تصویب می گذرانند و حمد بن جاسم آل ثانی وزیر امور خارجه قطر آن را در نشستی خبری در قاهره اعلام می کند: “بانک مرکزی سوریه توسط کشورهای عربی تحریم میشود و مبادله کالا با حکومت این کشور به جز کالاهای اساسی که بر زندگی مردم تاثیر میگذارد، متوقف میشود.”
احمد داوود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، همراهی کشورش با اتحادیه عرب را به اطلاع جهانیان می رساند: “تا زمانی که یک دولت دموکراتیک در این کشور روی کار نیاید، ترکیه روابط خود را با سوریه به حالت تعلیق درمیآورد.”
اوباش حاکم بر جمهوری اسلامی با هم می جنگندو برای جهان رجز می خوانند. یک فعال سیاسی از جمهوریاسلامی با عنوان “مزرعه حیوانات” نام می برد که در آن “همه باهم برابرند، اما بعضی از بقیه برابرترند”. یک سایت احمدینژاد را “میمونی” می داند که از “منبر انقلاب” بالا رفته است. جهاننیوز با اشاره به رایزنی احمدینژاد برای عدم بازداشت جوانفکر و تلاش وی برای انفصال حکم حمید بقایی، از وی با عنوان فردی نام می بردکه برای نظام “شاخ و شانه و عربده” میکشد. اقدام روزنامه ایران در سفید منتشرکردن صفحه نخست خود “قرتی بازی مطبوعاتی” نامیده می شود و مدیران این موسسه “غاصبان روزنامه ایران” معرفی می گردند.
نوبت به حیدرمصلحی می رسد که بعد از نابود کردن سازمانهای اطلاعاتی جهان، مسخره ترین تحلیل تاریخ را از “مخالفان نظام” بر زبان بیاورد: “طبق کار اطلاعاتی انجام شده و اطلاعات به دست آمده که در اختیار ما قرار دارد، ما در کشور بعد از فتنه 88 با تعداد قابل توجهی از گروههای انحرافی مواجه هستیم.طبق فرمایشات رهبری خواص مردود و بیبصیرت به دستههای مختلفی از جمله خواص بیبصیرت، خواص مطرود، خواص غافل، فرصت طلب، مصلحت اندیش، منحط اخلاقی، غرب گرا، طرفدار حق ولی دنیا گرا، دنیا زده، ترسو و فاقد شجاعت تقسیم میشوند.”
و همه این گروهها هم “که با رهبری و نظام غیر همسو هستند” ودست در دست دشمنی دارند که لابد اهداف آنها توسط “کاراطلاعاتی سربازان بدنام امام زمان” کشف شده و” فعلا ازاین قرار است: “تمرکز اصلی دشمن بر زیر سؤال بردن سلامت انتخابات و القای شبهه تقلب در برگزاری آن است. تخریب چهرههای ستونی نظام مانند رهبری، سپاه و بسیج، بزرگ جلوه کردن مشکلات مردم و ایجاد حس نارضایتمندی مردم نسبت به حاکمیت از جمله اهدافی است که آنها ـ امریکا و اسرائیل و استکبار و بدترکیب و خوش ترکیب ـ در کشور به دنبال رسیدن به آن هستند.”
حیدر مصلحی، این مهم را هم به ثبت تاریخ سیاسی می دهد: “انتخابات نهمین دوره مجلس «حساس ترین» انتخابات در عمر جمهوری اسلامی است و جریان های «فتنه، انحرافی و اصلاحطلبان» اهداف مشترکی برای مقابله با آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، دنبال می کنند.”
و ظاهرا بر اساس این تحلیل “بد ترکیب” است که “مجلس نوکران قدرت” به طرحی رای می دهد که در صورت تصویب نهایی سازمان بسیج ایران را مختار میسازد نیم درصد از “افزایش درآمد فروش نفت” را در اختیار بگیرد.
و بااین انگیزه تازه، رجز خوانی برای جهان شروع می شود. میرعلی حاجیزاده، فرمانده هوا فضای سپاه پاسداران می گوید: “درصورت «مورد تهدید» واقع شدن حکومت ایران توسط نیروهای نظامی خارجی، نخستین محلی که هدف حملات تلافی جویانه قرار می گیرد «سپرهای موشکی ناتو در خاک ترکیه» خواهد بود.”
سرتیپ پاسدار یدالله جوانی هدف رادورتر می برد: “در صورت حمله اسرائیل به مراکز هستهای و حیاتی ایران، هر نقطه از خاک اسرائیل، ازجمله مراکز اتمیاش، هدف بالقوه برای حمله موشکی متقابل خواهد بود.”
وسید احمد خاتمی از شیراز تاقلب تل آویومی رود: “دانم دم از حمله به ایران میزنند، ولی هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند و نخواهند توانست بکنند، اگر ذرهای تجاوز به این مملکت داشته باشند، موشکهای ایران قلب تلآویو را هدف قرار داده و آنرا با خاک یکسان خواهد کرد.”
وسرانجام تهدید ها در تهران عملیاتی می شود ویک سایت ایرانی مرحله اول حمله را چنین گزارش می دهد: “واحد فدائیان ولایت که سردار نقدی به تقلید از گارد شاهنشاهی درست کرده و سه روز قبل - روز بسیج- نیز یواشکی از برابر فرمانده کل قوا رژه رفت، ماموریت پیدا کرد تا از دیوار سفارت انگلیس بالا برود.”
سپس نوبت باغ قلهک می رسد و ساعتی بعدجهان ناظر لحظه به لحظه رویدادی است که با همه قوانین جهانی مغایرت داردو البته همان چیزی است که به کار بسیج افکارعمومی جهان می آید.
سناریو این بار کمی متفاوت نوشته شده یا درمتن رقابت جناح ها است که وزارت خارجه جمهوری اسلامی از “رفتارهای غیر قابل قبول معدودی” در حمله به سفارت بریتانیا در تهران “ابراز تاسف” می نماید.
دفتر تحکیم وحدت در بیانیه ای حمله به سفارت بریتانیا در تهران را محکوم می کند و مهاجمان به سفارت بریتانیا را وابستگان به جریان اقتدارگرای حاکم می داند.
اتحادجمهوری خواهان ایران در بیانیه خود می نویسد: “در کشوری که کم ترین تحرک شهروندان با قهر بی درنگ و بیرحم دولتی روبرو می شود، محتمل ترین گمانه زنی برای امکان برگزاری چنین بلوائی می تواند این باشد که اقلأ بخشی از رژیم می خواهد کشور را به ورطِۀ یک رودرروئی جدید با غرب بکشاند.”
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، می گوید: “برخی همراهی ها در رژیم برای حمله علیه سفارت بریتانیا وجود داشته است.این نظر که مقام های ایرانی نمی تواستند از سفارت ما محافظت کنند یا اینکه حمله یاد شده بدون درجه ای از رضایت رژیم رخ داده است، خیالی خام است.”
رسانه های جهان بلافاصله حکومت ایران را “پشت حمله به سفارت” می بینند وداستان شوم اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 را درخاطره ها زنده می کنند. و این جمله هگل که توسط مارکس جهانی شد، در فضای مجازی به گردش می افتد: “هر رویداد تاریخی دو بار اتفاق می افتد، باراول تراژدی وبار دوم کمدی” وتن از هراس به لرزه می افتد که تاریخ برای ایران “کمدی” راخط بزند و به جایش “فاجعه” بنشاند.
و جهان منتظر بحرکت در می آید. شورای امنیت سازمان ملل ـ ازجمله چین و روسیه- این حرکت راشدیدا محکوم می کند.رئیس شورای امینت با اعلام نگرانی عمیق تمامی اعضای این نهاد عالی سازمان ملل متحد، مقامهای ایرانی را به انجام وظایف و تعهدات بینالمللیشان فرامی خواند. انگلستان سفارت جمهوری اسلامی در لندن را می بندد.
در آخرین ساعات روز چهارشنبه رویترز خبر می دهد: “با توجه به پایین آمدن روابط دیپلماتیک میان بریتانیا و جمهوری اسلامی، لندن از تحریم نفتی ایران حمایت می کند و با همکاری متحدان آن را به اجرا خواهد گذاشت.”
آلمان، فرانسه ونروژ سفرای خود را می خوانند. نروژ تصمیم به تعطیل سفارتش می گیرد.ایتالیا راه رایزنی را بر می گزیند تا همین کار را کند.
آذر، ماه آخر پائیز با سخت ترین توفان ها آغاز شده است.جمهوری اسلامی فروش و عرضه بازی مشهور “بتل فیلد “۳ را ممنوع اعلام می کند. این بازی یک ماه پیش وارد بازار شده و حمله هوایی به پایتخت ایران، ازجمله عملیات نفربرها و جنگنده های آمریکایی را به تصویر می کشدو بازیگر نقش اول آن یک تفنگدار نیروی دریایی آمریکاست.
علیرضا نوریزاده و محمدنوری زاد در تهران و لندن آیت الله خامنه ای را به “نوشیدن جام زهر” دعوت می کنند. نوری زاد در جام زهررهبر شش داروی رهائی ایران از شرایط کنونی را ریخته است: “آزادی بی قید وشرط زندانیان سیاسی و دلجویی از آنان و از خانواده های آنان، ادغام سپاه در ارتش و جلوگیری از ورود سپاهیان به مواضع پولی و سیاسی و اطلاعاتی کشور، گفتگو با سازمان های بین المللی و رعایت خط قرمزهای بین المللی، بازگرداندن آزادی به صدا و سیما و رسانه ها و دادن حق اعتراض به مردم، پایبندی به همه تعهدات بین المللی معقول و منطبق با منافع ملی، به سرانجام رساندن داستان دستیابی به انرژی هسته ای بنحوی آبرومند و با بهره مندی از ظرفیت های معمول جهانی.”
و البته داروی اصلی همه دردها: آزادی. انتخابات آزاد با حضور همه نیروها و سلایق.
و به هنگام که رهبرجام زهر رامی نوشد، کسی باید این سخن نامه همکار ما بهمن احمدی اموئی به همسر دلاورش ژیلابنی یعقوب رابا صدای بلندبخواند تا بارگاه ظلم رافرو ریزد:
زندانیان سیاسی زن مدتی است همسایه دیوار به دیوار ما شدهاند، ما محکم تر کف میزنیم و با صدای بلندتر شادی میکنیم، تا شادی مان را با آنها که در آن سوی دیوار هستند، تقسیم کنیم و بگوییم ما هنوز هم هستیم و هنوز هم بی شماریم.