درنشست مطبوعاتی نمایش “لابی” حمید رضا نعیمی و ویشکا آسایش، بازیگر و طراح صحنه اثر پاسخگوی سوال های خبرنگران شده اند. همکارکان در تهران گچکیده ای از این جلسه ی گفت و شنید را برای خوانند روز آماده کرده که در ادامه می خوانید…
عبور از خودسانسوری
آقای نعیمی،شما معمولا در تئاتر نویسندگی و کارگردانی می کنید. معمولا در انتخاب هایتان در بازیگری چه فاکتورهایی برای پذیرش متن مد نظر دارید؟
نعیمی: زمانی که نمایشنامه “لابی” برای بازی به من پیشنهاد شد، قطعا اولین چیزی که مد نظرم قرار گرفت، نمایشنامه خوبی بود که با مطالعه آن متوجه قوتهایش شدم.خوشبختانه آرش عباسی به عنوان نویسنده بسیار موفق عمل کرده است. این موفقیت چه در قصهپردازی، چه در پرداخت کاراکترها ، چه در طرح یک مساله، نمود چشمگیری دارد. این در حالی است که ما در بیان طرحهایی که خط قرمزی در آن وجود دارد، دچار خود سانسوری شدهایم و فکر میکنیم، همه چیز خط قرمز است. متاسفانه این بحران خود سانسوری باعث شده دل و جرات هرگونه عملی را از خود بگیریم.
به نظر خودتان تا چه اندازه این درام از چهارچوب های کلیشه ای تئاتر سفارشی در عرصه جنگ فاصله گرفته است؟
نعیمی: آرش عباسی به عنوان نویسنده اثر، با جسارتی که در نگارش متن از خود نشان داده، موفق شده بدون اینکه ارزشی را زیر سوال ببرد، نکات مهمی را از حواشی جنگ و تاثیرات آن در نمایشنامه لابی مطرح کند.
کمی درباره نقشی که بازی می کنید برایمان بگویید.
نعیمی: این نقشی که از طرف کارگردان برای بازی دراین نمایش به من پیشنهاد شد یک کاردار امنیتی سفارت ایران در کشور مالزی است. نقشی که از نظر من به زیبایی، نوشته و ترسیم شده و به نظر من یکی از بهترین کارهای نویسنده در عرصه دیالوگنویسی است و نمایشنامه را تبدیل به یک اثر شنیداری جذاب برای مخاطب کرده است.این شیوه نگارش با وجود جذابیتهایی که دارد به طور طبیعی کار را برای بازیگر سخت میکند.
چرا؟
نعیمی: به دلیل اینکه باید به دستورات نوشته شده در نمایشنامه وفادار ماند، جای هیچ ریسکی را به بازیگر نمیدهد وکار بازیگر را دو چندان میکند.نقش “حیاتی” با توجه به ویژگیهایی که دارد، یکی از نقشهایی است که راه کار کردن زیادی برای بازیگر دارد و بسیاری از بازیگران عاشق چنین نقشهایی هستند اما من در این اثر تلاش کردم که با آن با شعور و علاقه برخورد کنم و با طرح و برنامه برای لحظه لحظه بازی، جلو بروم به گونهای که در ابتدا این کاردار امنیتی سفارت آدمی آراسته و مودب است حتی میتوان گفت در هیات یک پدر خود را مسوول میداند که باید فرزندان خود را آگاه کند.
یکی از نکاتی که برای مخاطب درباره این شخصیت جذابیت دارد چگونگی برخورد وی با موقعیت های فرعی اثر و شکل ایستایی درآن وضعیت ها است…
نعیمی: بله.همین شخصیت در گام دوم متوجه میشود که منافع شغلی و تعریف کاری او به خطر میافتد، پس سعی میکند به عنوان یک معلم و هشداردهنده اعلام خطر کند. در مرحله سوم هم وقتی در جایگاه شکست قرار میگیرد لایههای پنهان او از قدرت آشکار شده و ما شاهد اژدهای درون این کاراکتر هستیم و در پایان با فروپاشی این شخصیت میبینیم که تماشاگر با او همذات پنداری میکند و اینجاست که کاراکتر رنگ خاکستری خود را نمایان میکند.
خانم ویشکاآسایش شما پیش از این نمایش در تئاتر و تصویر هم تجربه طراحی صحنه داشته اید.به نظر خودتان چه فرقی است میان فعالیت این دو مدیوم مختلف؟
آسایش: تئاتر تنوع زیادی دارد و میتوان با اشیا و تمام گوشه و کنار صحنه بازی کرد؛ بنابراین طراحی صحنه تئاتر را خیلی بیشتر از طراحی صحنه سینما و یا تلویزیون دوست دارم. با توجه به این مسائل طراحی صحنه تئاتر را خیلی دوست دارم، در طراحی صحنه سینما و یا تلویزیون آن چه را که دقیقاً سناریو خواسته باید اجرا کرد و دقیقاً آن صحنه را به نمایش گذاشت. در حالی که در طراحی صحنه تئاتر میتوان در فضای کوچک با چند المان، مفهوم را رساند.
شکل همکاری اتان در تئاتر به عنوان طراح صحنه چگونه بود؟
آسایش: در نمایش “جنایات قلب” که آن هم به کارگردانی “بیتا الهیان” بود، طراحی صحنه را به عهده داشتم و در واقع “لابی” دومین همکاریام با الهیان است. با توجه به اینکه رشته تحصیلیام نیز طراحی صحنه است، علاقه زیادی به این حرفه دارم و از طرفی نمایش “جنایات قلب” تجربه خوبی برایم بود و در آن نمایش توانستیم جوایزی را در جشنواره بانوان کسب کنیم. دوست داشتم بار دیگر با بیتا الهیان همکاری داشته باشم؛ چرا که علاوه بر تجربه خوبی که با او داشتم با هم تعامل مناسبی نیز داریم.
با دقت بر درونمایه و شکل اجرایی نمایش لابی متوجه می شویم که با یک اثر رئالیستی سر و کار داریم اما طراحی های شما البته با هماهنگی های کارگردان شکلی فارغ از این سبک و سیاق را ارائه می دهد.چرا؟
آسایش: این نمایش کاری رئال است، ولی من معمولاً سعی میکنم از رئال دور شوم. به نظرم خوبی تئاتر این است که میتوان با طراحی صحنه و لباسها بازی کرد و مفهومی که پشت متن گفته نمیشود را میتوان در صحنه نشان داد و آن احساس و حالت را نیز به تماشاگر منتقل کرد.