در ایران بعد از انتخابات جاری رییس جمهوری، موازنه قدرت و قراردادهای جاری اجتماعی تغییر خواهد کرد. اگرچه ارزیابی دقیق جهات حرکت جامعه متحول بعد از انتخابات و نتایج محتمل ناشی از آن آسان نیست، با این وجود مقابله با موازنه پذیرفته شده کنونی قدرت در ایران، نتیجه اجتناب ناپذیر آن خواهد بود.
طی یک ماه گذشته قشر های متفاوت ایرانی در جوامع شهری و روستایی، قومی و مذهبی، فرهنگی و دانشجویی، صنفی و صنعتی، اداری و کارگری، نظامی و روحانی، همسو با منافع فردی و گروهی و ملی، کوتاه مدت یا درازمدت، در کنار و یا در تقابل با هم، له و یا علیه یکی از دو نامزد اصلی انتخابات ( حسین موسوی و محمود احمدی نژاد ) قرار گرفته اند.
از روز آغاز مناظره ها، پرده های بسیاری دریده شده و سقف بسیاری از انتظارات عمومی با لا تراز پیش رفته است. در یک جمع بندی کلی، که در آن اما و اگر های بسیاری نیز میتوان جای داد، موسوی به جایگاه نامزد مطلوب مردم راه یافته و احمدی نژاد در جایگاه نامزد مطلوب نظام قرار گرفته است.
تقابل مابین این دو خط را، میتوان در گرد همایی جوانانی دید که بمنظور سر بلند کردن و شماره شدن، برای یار گیری، برای محک زدن قدرت گروهی، هر روز و شب در میدان ونک تهران، در پارک ملت، و یا سعادت آباد جمع میشوند. در تفاوت گرایشهای مردم در دو شهر همسایه سمنان و دامغان.
افزایش این تفاوتها، تا لحظه اعلام نامزد پیروز انتخابات، ادامه خواهد یافت و در آن روز به اوج خواهد رسید. گروهی جشن میگیرند، و گروهی دیگر با پشت کردن به جماعت پیروز، بغض خود را فرو خواهند خورد. جامعه ایران از آن پس، در دو سوی یک خط تازه، بیش از هر زمان دیگری در دهه اخیر، تقسیم خواهد شد.
شرایط روانی جامعه، بعد از اعلام نتایج انتخابات، شبیه پیروزی و یا شکست تیم ملی فوتبال نیست که مردم را در غم یا شادی، شریک و متحد بسازد. انتخابات، در اندازه ها یی بسیار بزرگتر، شبیه مسابقات فوتبال باشگاهی است. شبیه رویارویی قرمز و آبی. جامعه محروم و سرخورده امروز ایران شبیه امریکا نیست که در آن بعد از پیروزی اوباما، ترمیم زخمها و کاهش جدایی ها هدف قرار گیرد. جامعه فردای انتخابات ایران، جامعه ای خواهد بود بی قرار و تلافی جو.
گروه پیروز با یاران خود، قدرت سیاسی را دو باره تعریف خواهد کرد. از درون،رهبران تازه ای خواهد یافت. مشروعیتی نو را طلب خواهد کرد. قوانین اجتماعی را از نو خواهد نوشت.
علیرغم سهم کوچک قدرت که در نظام سیاسی حاکم بر ایران، برای دولت در نظر گرفته شده، گروه پیروز در انتخابات، تاثیر این سهم را از اندازه های کنونی آن فراتر خواهد برد. آنگاه این پیروزی را در بازسازی معادله قدرت بکار خواهد گرفت.
نتایج اولیه پیروزی یکی از دو نامزد اصلی رییس جمهوری، جامعه ایران را با شتاب و توان بالقوه ای بیشتر، یا در شرایط بعد از جنبش دوم خرداد قرار خواهد داد و یا در موقعیت پس از سرکوب دانشجوئی 18 تیرماه سال 1378.
پیچیدگی تحولات اجتماعی، تعیین زمان حرکت، دامن گرفتن و یا نقطه توقف آنها را بسیار دشوار میسازد. این بار قابل پیش بینی نیست که در صورت اعلام پیروزی اقلیت در انتخابات و آغاز حرکت عوامل و هواداران آنها از نقطه عزیمتی مشابه 18 تیر، اکثریت شکست داده شده، همچنان خاموش مانده و پس از آن، حرکت را در مسیر های خفته ادامه دهد. پرده دری های روز های اخیر، قابلیتهای روانی اقلیت را برای دفاع از مواضع خود، و میل عمومی را برای آزادی و اعمال حاکمیت جمعی تغییر داده است.
مردم در صورت پیروزی، به تکرار و ادامه حرکت از مسیر های خط کشی شده قبلی رضایت نخواهند داد. در صورت پیروزی اکثریت، رهبری شکست خورده اقلیت نیز، که همچنان اهرمهای کار ساز قدرت را در دست دارد، آرام نخواهد گرفت و تبعات شکست را نخواهد پذیرفت.
بی تردید جامعه ایران بعد از انتخابات، شاهد تحولات تاریخ سازی خواهد بود. تحولاتی که یا با تغییر موازنه قدرت در درون نظام آغاز خواهد شد، و یا با تشدید سهم خواهی مردم و در تقابل با حاکمیت نظام.