جان فدای سید علی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

از دل “نمایش انتخابات” و “مضحکه مناظره”، سیمای راستین “رئیس جمهور” سر برمی کشد: “جان فدای سیدعلی” ودرست درخردادی که “ انقلاب اسلامی” فردایی را وعده می داد که “ جان نثار” ان “ شاهنشاه آریامهر” را براند و بجای “استبداد” دیر پای شرقی “آزادی” به ارمغان بیاورد.

علی مطهری، درسالگردی دیگرازروزی که یادآور “ظهور” و “رحلت” بنیانگذار جمهوری اسلامی است، سلطه “تملق”و “سکوت” را که سبب “ایجاد شرایط فعلی” در ایران شده است، به گردن اقتدارگرایان می اندازد و از رهبرشان که” سیدعلی” باشد، درمی گذرد.

 ونامزدها به صف شده اند تاردای “جان فدا” یی بتن کنند. به نوشته بیانیه نهضت آزادی ایران: “تصمیم گیرندگان مرکزیت نظام با تایید صلاحیت حساب شده هشت نفر از داوطلبان و نفی رقابت موثر در میان کاندیداها، برآنند تا مهره ای گوش به فرمان و مطیع مطلق رهبری را برگزینند.”

و در صف اول سعید جلیلی نامی ایستاده است که هیچکس نمی داند درکدام حادثه جنگ با عراق یک پایش از دست رفته و حالا به قلم کردن هردو پای ایران – آزادی واستقلال- برخاسته است. فیلمی ازاو پخش می شود که دختری قران بدست که خود را “دانشجو” می نامد، برابرش ایستاده و می پرسد:

-ـ آیا شما به این قرآن در مقابل دانشجوها قسم می‌خورید جان فدای سید علی هستید یا نه؟

دبیر شورای امنیت ملی که تحریم هولناک کنونی از برکات سیاست مشترک اوبا سید علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد است، وبرخلاف مناظره تلویزیونی باچتری جای مُهر را بر پیشانی نپوشانده، جواب می دهد:

-ـ انشاءالله هستم.

وآخرین سخنانش هم که بوی نفرت و جنگ ویرانی می دهد، همزمان رسانه ای می شود: “امروز دشمنان با تمام ابزارهای خود تاب مقابله با ما را ندارند. امروز به گفته رهبر معظم انقلاب ما در موقعیت بدر و خیبریم، و ما نخواهیم گذاشت ما را به اسم تنش‌زدایی از پشت خیمه‌های دشمن عقب بکشند. اگر قرار باشد با شعار تنش‌زدایی و هر حرفی که دشمن می‌زند عقب بنشینیم که دیگر چیزی از این کشور باقی نمی‌ماند. امروز دفاع از مسئله هسته‌ای تنها دفاع از یک مسئله نیست، بلکه دفاع از تمام منافع کشور اسلامی ما است. دولتی موفق خواهد بود که دقیقاً پشت سر رهبری حرکت کند.برخی می‌خواهند موفقیت ملت ایران را نادیده گرفته و ما را در شعب ابی‌طالب بدانند در حالی که مردم ایران در پشت خیمه‌های دشمن هستند و نباید برخی اشخاص با تحلیل‌های غلط، ظرفیت ملت ایران را اشتباه جلوه دهند.”

 نوشته اکبر گنجی، بهترین پاسخ به اعلان جنگ کسی است که هم زمام پرونده هسته ای را دردست دارد و هم برای”جان فدایی سیدعلی” که لابد جانشین عنوان” رئیس جمهور”می شود، گویا پیشاپیش گزینش شده است: “نیروهای ایران در پشت خیمه‌های دشمنان-آمریکا، اسرائیل و دولت‌های غربی به تعبیر خامنه‌ای- قرار نداشته و در حال فتح خیبر نیستند. ایران در حال محاصره تمام‌عیار است و تیم خامنه‌ای/جلیلی و دیگران «آقا اجازه»ها این فرایند را تسریع خواهند کرد.”

سهراب بهداد ـ– کارشناس اقتصادی-ـ می نویسد: “دیدگاهی که جلیلی آن را نمایندگی می‌کند، «مژده» اش به مردم ایران نه تنش‌زدایی که ادامه تنش‌آفرینی و تنش‌ستایی است. سیاستی که سال‌هاست مردم ما هزینه آن را پرداخته‌اند و جلیلی، کارگزار رهبر در مقام ریاست جمهوری، بشارت می‌دهد که داستان «جنگ، جنگ تا پیروزی!» داستان بی‌انتهای جمهوری اسلامی است.”

یکی از آخرین هزینه ها که همین هفته خبرش می رسد، پرداخت ماهیانه ۱۳ تا ۱۵ میلیون پوند به حماس است که به تازگی به دلیل حمایت این گروه از قیام مردم سوریه، قطع شده است.

اخبار مکرری می رسد که درقول مرتضی آقا تهرانی-ـ معلم اخلاق دولت پا به گوراحمدی نژاد-ـ خلاصه می شود: “جلیلی می‌تواند نامزد دولت باشد.” محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس، می گوید: “گروه احمدی نژاد و جلیلی به هم می خورد.”

روزنامه الحیات می نویسد: “تندروها در ایران به دنبال پیروزی سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری هستند.گفت وگوها و مذاکرات فشرده بین نمایندگان محمود احمدی نژاد و سعید جلیلی به منظور حمایت از او به عنوان کاندیدای نهایی تیم احمدی نژاد در جریان است.”

منابع خبری می گویند که رحیم مشایی - نامزد رد صلاحیت شده - تمامی ستاد انتخاباتی خود را به جلیلی داده است.

 کاندیدای دیگر متوقف شده- هاشمی رفسنجانی- مانند محمدخاتمی مهر سکوت برلب زده و تنها از علت “امنیتی” رد صلاحیت خود د رآخرین لحظه و بعداز حضور وزیر اطلاعات و چهار معاونش درشورای نگهبان خبرداده است. حتی واشنگتن پست هم درآنسوی دنیامی داند که “حیدرمصلحی، بد ستورسیدعلی خامنه ای این ماموریت را انجام داده است.”

حسن روحانی، تائید دو مردسکوت زده را انتظار می کشد: “اینکه چه زمانی و چگونه از من حمایت می‌کنند نباید زیاد عجله کرد و من فکر می‌کنم دود سفید مشاهده شود”.

سعید جلیلی- تیغ عریان “طالبان شیعی” حاکم برایران است که ازقضا همین هفته با یک هیات سیاسی ازهمتایان افغانی خود در تهران دیدار می کنند. هفت نفردیگر، در برابر سیاست ایران برافکن اویا موضع سکوت دارند و یا – مثل محسن رضایی- روش ها را هدف می گیرند: “در لبنان و سوریه ما هزینه می‌پردازیم، ترکیه سود می‌برد.نگاه پادگانی و رضاخانی دولت با مردم را تغییر می دهم. چینی ها مثل قوم مغول به بازار ما حمله کرده اند”.

و “رضا خان حزب الهی”، برای پوشیدن رخت غلامی، هر روز بیشتر از دیروز چهره عریان می کند. تائید سانسوراینترنت ازآخرین مواضع محمدباقر قالیباف است و گشودن راه جنگ ازتازه ترین سخنانش: “مردم ما مردمی هستند که می‌خواهند همیشه عزتشان در مقابل ظالمین حفظ شود؛ بنابراین ما هیچ‌گاه عزت مردم را نمی‌دهیم که نان و اقتصاد را حل کنیم.”

از طبیب و حبیب “آقا” خبر داغ از لندن می رسد. روزنامه “سعودی الوطن” می نویسد: “چند ماه پیش دیپلماتی افغانی که از سفر رسمی به انگلستان بر می گشت، از قول مقامات انگلیسی اعلام کرد که آنها به انتخاب دکترولایتی نظر مساعد دارند.”

براساس اخبار موثق برخی از نیروهای سابق امنیتی جمهوری اسلامی هم در تهران این دیدگاه انگلیسی ها را تائید می کنند.

چهارشنبه شب، هنوز بحث بر “مضحکه مناظره” هشت نامزد “نظام” ادامه دارد که دور دوم مناظره ها می رسد و “سئوال‌های سیرک مناظره انتخابات” دستخوش شوخی های تازه می شود و این “تئاتر سیاسی” مورد بحث قرار می گیرد. کسی بانقل قول از میر حسین موسوی کار را تمام می کند: “اینجانب چون به صحنه می‌نگرم آن را پرداخته شده برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت، که تحمیل نوع جدیدی از زندگی سیاسی بر کشور می‌بینم”.

فضای سیاسی و رسانه ای چنان تحت تاثیر انتخابات است که خبرهای بسیار مهمی در سایه می ماند.

 درتکذیب ادعای بشاراسد توسط روس ها می توان گسترش دامنه جنگ رادید: “سامانه موشکی اس ۳۰۰ به سوریه نرسیده است.” حتما برای شرکت درمرحله جدید جنگ است که یوسف قرضاوی، از روحانیون سرشناس سنی ساکن قطر، حکم جهاد می دهد واز “مسلمانان سنی” می خواهد تا برای جنگ علیه حکومت بشار اسد و حزب‌الله لبنان برخیزند.

آژانس بین المللی انرژی اتمی بر “احتمال پاک شدن تمامی آثار هسته‌ای در پارچین” اصرار می ورزد. یوکیو آمانو، مدیر کل آژانس، می گوید: “مذاکرات هسته‌ای با ایران به صورت دور باطل درآمده است.”

کانادا به دلیل “نگرانی جدی” از برنامه‌های هسته‌ای ایران و “بی‌نتیجه بودن مذاکرات” با این کشور، تمامی روابط تجاری خود با “ نظام” را قطع می کند.

رضا تقی زاده-ـ تحلیل گر سیاسی ـ– می نویسد: “اسرائیل پایان تابستان سال جاری را زمان تصمیم‌گیری نهایی در مورد ایران اعلام کرده است. شورای حکام آژانس تا پیش از انقضای مهلت تعیین شده از سوی اسرائیل تنها برای برگزاری یک اجلاس فصلی دیگر و مرور یک گزارش دیگر دبیرکل آژانس از «پیشرفت‌های اتمی ایران» فرصت خواهد داشت. حتی در صورت پرهیز از اقدام غافلگیرانه خارجی، برای خروج مسالمت آمیز از بن بست اتمی ایران، زمان زیادی باقی نمانده است.”

 اسرائیل به قطعنامه ای در سنای آمریکا پشتگرم است که اخیراً با ۹۹ رأی از ۱۰۰ رأی به تصویب رساند که در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران، دولت آمریکا باید به حمایت سیاسی و اقتصادی و نظامی اسرائیل برخیزد.

تولید نفت اوپک برخلاف خواست جمهوری اسلامی کاهش نمی یابد.

تازه‌ترین تحریم‌های آمریکا صنایع پتروشیمی، خودرو سازی و “ریال” را هدف قرار می دهد.

در واکنش غیر مستقیم به تحولات سیاست داخلی تهران و ادامه مذاکرات بی‌نتیجه اتمی، دنیس راس، مشاور پیشین دولت اوباما در امور خاورمیانه و دیوید ماکوفسکی، کارشناس موسسه تحقیقات خاور نزدیک، مقاله ای را در روزنامه واشینگتن پست انتشار می دهندو راه حل براه آوردن ایران را “نشان دادن عزم آمریکا به اقدام (نظامی) در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات” معرفی می کنند.

بیانیه نهضت آزادی ایران تاکیددارد: “تیم خامنه‌ای/احمدی‌نژاد/جلیلی کشور را به وضعیت بسیار خطرناکی انداخته‌اند. تحریم‌های فلج کننده اقتصادی - که در حال افزایش است- به تنهایی می‌تواند جامعه را از درون نابود سازد. ضمن آنکه عدم توافق با دولت‌های غربی ممکن است موجب تهاجم نظامی به ایران شود.”

مصطفی تاج‌زاده، در پیامی از زندان اوین، انتخاب اعضای شورای نگهبان از میان افراطی‌ترین افراد یک جناح خاص و حمایت مطلق از اقدامات و تصمیمات غیرقانونی این شورا را از جمله بدعت‌های علی خامنه‌ای می داند.

استیون هدلی، مشاور امنیت ملی جورج بوش، در یک مستند تلویزیونی فاش می کند: “هم بوش و هم اوباما می خواستند با رهبر ایران مستقیما گفت وگو کنند اما آیت الله خامنه ای به هر دوجواب منفی داده است. آیت الله خامنه ای همواره خواسته که مذاکرات هسته ای را از طریق یک واسطه پیش ببرد، چون این کار به او امکان می دهد که در نهایت حرف آخر را بزند.”

هفته دوم خرداد ۱۳۹۲ تمام می شود؛ خردادی که سر منشاء “نظام” جمهوری اسلامی است. نظامی که “اسلام” را در رویا به “پشت خیمه های دشمن” می برد و ایران را در واقعیت در معرض هولناک ترین حادثه تاریخ خود قرار داده است. عموم صاحبنظران معتقدند:“سوریه‌ای شدن ایران یک احتمال ضعیف نیست، قطاری است که مدت‌هاست به راه افتاده است.”

استبداد شرقی که سرطان وخیم تاریخ ماست، همچنان بر سرنوشت ملت ایران پنجه افکنده و جمهوری اسلامی که خود برآمده از انقلابی ضد استبدادی بود، به تدریج با قلب ماهیت به استبدادی خشن و عریان تراز استبداد سلطنتی تبدیل شده است. اینک سفینه سرنوشت ملت ما به سکانداری ناخدائی که با بی اعتنائی به خواست اکثریت سرنشینان، و همسوئی با جمعی از سرداران افراطی خدائی می کند، به سرعت به گرداب حوادث و توفان هائی می شتابد که جز فروشکستن و غرق شدن سرانجامی ندارد.

از نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری ۹۲ که به تصریح بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی “از هم اکنون ماهیت و فرجام آمرانه و استبداد مأبانه آن هویداست، ” کسی بر کشیده خواهد شد که “ جان فدای” نیرومندترین و خطرناک ترین دیکتاتور ایران، یعنی “سید علی خامنه ای” باشد.

 رای مورد نظر “نظام” را در تهران تعیین می کنند، امانتیجه انتخابات از هم اکنون دراصفهان اعلام شده است.

شک نیست سر مهندس انتخابات، فریاد “دیکتاتور دیکتاتور، خوابت آشفته بادا” را ازمراسم خاکسپاری آیت‌الله طاهری در اصفهان می شنود. واگر سرازپنجره بیرون کند، صف دراز دیکتاتورهای تاریخ را می بیند که در “سقوط اصفهان” بخاک ذلت افتادند و صدایشان از “نصف جهان” به همه جهان رفت و واگویه بن علی ومبارک و قذافی و صدام شد و حالا راه آمدن به تهران را از دمشق هموار می کند.

 شاید، شاید بتوان خرداد پر خطر ایران سوز دیگری را با پوزخند تمسخری درمان کرد که میراث تاریخ دراز نبرد ایرانیان با انواع “سید علی” هاست و آخر شب چهارشنبه به فضای مجازی راه می یابد:

“جلیلی” گفتی و کردی کبابم

از این “ظرفیتت” من درعذابم

پدر زن بود او “حداد عادل”

فدای مجتبی از جان و از دل

کلیدی دارد و “روحانی” است او

رفیقِ فاب رفسنجانی است او

“وزیر خارجه” محبوب آقا

همیشه وصلِ به جاهای بالا

یکی درد و یکی درمان پسندد

“رضایی” رای محرومان پسندد

مهندس با “غرض” آمد به میدان

جهان را با تورم کرده حیران

براش شهرداریم کم بود “باقر”

از این رو حالتش غم بود “باقر”

بیا “عارف” شو و غم را رها کن

میان گریه کردن هم صفا کن