سه فیلم دیگر جشنواره دولتی

نویسنده
مهرداد زمانی

» اکران تهران

رخِ دیوانه ؛ ابوالحسن داودی

«رخ دیوانه» را می توان ادامه ی منطقی فیلمِ تحسین شده ی «تقاطع » دانست! فیلم با بهره گیری از موضوعات ملموسی چون گروه سازی ها ودوست یابی های دنیای مجازی، به سرعت وارد قصه ی اصلی خود می شود. نکته ی مهم و قابل اهمیت در این میان، پرهیز «ابولحسن داوودی » از اعمال هرگونه قضاوت اخلاقی در این باره است. اوبا پی ریزی و تعریف قصه ای جذاب وپرکشش از زوایای گوناگون از دید هر یک از شخصیت ها، ضمن حل تدریجی پازل داستان، به تو در تو و غیرقابل پیش بینی بودن ذهنیت نسل جدید نیز اشاره می کند.

اما مشکل اساسی فیلم «رخ دیوانه» را باید در تمرکزگروه سازنده در فیلمنامه و توسل و تکیه بیش از حد در استفاده از عنصر غافلگیری دانست.

 

 

مردی که اسب شد؛ امیرحسین ثقفی

سومین فیلم «امیر حسین ثقفی» نیز همچون دو اثر قبلی او، «مرگ کسب و کار من است » و « همه چیز برای فروش»، بیش از هر چیز معطوف به فضاسازی وشکل است.

فیلم از منظر نوع فیلمبرداری و وسواس در فضاسازی و صحنه آرایی، یکی از بهترین فیلم های سال های اخیر قلمداد می شود. قصه ی فیلم در نا کجاآبادی برزخ گونه می گذرد که روزمرگی و ملال سراسر آن را فراگرفته است. جوانان ِ آنجا در فکر گریز، و سالخوردگان در امید تغییر فضا نشسته اند. جدال واقعی در همین کشمکش درونی آدم ها بامحیط می گذرد.

اما علیرغم همه این دقت و مهارت کارگردان در فضاسازی وتصویربرداری، فیلم«مردی که اسب شد» فاقد کشش وجذابیت است. کشمکش ادم ها و دلمشغولی های ذهنی آنها، در اجرا، ثمره ای جز ملال و خستگی برای مخاطب ندارد. نماهای طولانی و بی تحرک، برای مخاطب عام ِ آشنا با فیلم های پرتحرک روز، خسته کننده و برای مخاطب آشنا با گذشته ی این نوع سینما، کپی برداری ازفیلم های سالهای شصت ونه و هفتادسینمای اروپای شرقی محسوب می شود.

 

 

طعم شیرین خیال؛ کمال تبریزی

«طعم شیرین خیال » را می توان نتیجه ی همان اصطلاح سینمای نفتی دانست !کمال تبریزی که همواره از حمایت های مالی و معنوی ِ نهادهای رسمی قدرت برخورداربوده، این بارنیز به سفارش و حمایت مالی سازمان محیط زیست فیلمی سفارشی درباره ی انرژی خورشیدی ساخته است. ناگفته پیداست که مشکل فیلم نه در سفارشی بودن، بلکه در کیفیت اجرای آن در قبال تعهد حرفه ای نسبت به سفارش سپرده شده به کارگردان می باشد. فیلم به ساده ترین روش و با خلق شخصیت استاد دانشگاه، نکات آموزشی را با صدای بلند برای مخاطب خود تعریف می کند. بدون پی ریزی ِهرگونه تمهیداتی در داستان و روند شکل گیری حوادث خود، به طور متناوب استاد فیلم را رو به دوربین می نشاند تا از اهمیت آب، انرژی خورشیدی، کویر، احترام به طبیعت و این قبیل موارد کودکانه و سطحی برای مخاطب سخن بگوید.

بنابراین، نکته ی مهم، درک نادرست کارگردان ِسفارش گیرنده، از مقوله ی فیلم آموزشی است.چراکه از نظر نوع پرداخت و اجرا، فیلم «طعم شیرین خیال» یادآور فیلم های آموزشی تلویزیونی درمورد اهمیت مسواک زدن و یا دورنشستن از جلوی تلویزیون است. فیلم هایی که با کمترین میزان هزینه، توسط دانشجویان و هنرمندان تازه کار ساخته و ارائه والبته در بلبشوی سیاسی و اجتماعی دوران گم می شوند.