واژه اعتدال که تا چندماه پیش از واژههای کم کاربرد در ادبیات سیاسی ایران بود، پس از انتخابات به یکی از پرکاربردترین واژهها تبدیل شده و بعضی که تا دیروز زبانشان به گفتن این واژه نمیچرخید، این روزها از این واژه بسیار یاد میکنند.
تجربه برخورد سیاستمداران ایرانی با واژهها و اصطلاحات سیاسی، تجربه عجیبی است. در این تجربه کاربرد زیاد یک واژه یا اصطلاح لزوما مثبت نیست. گاهی تکرارِ زیاد یک واژه یا اصطلاح گویی برای تغییر معنا و مقصود اصلی کسانی است که این واژه را برای کاربردی خاص برگزیدهاند.
اگر متنهای گویندگانی را که این روزها از اعتدال سخن میگویند، تحلیل کنیم، درمی یابیم که این واژه ساده چهقدر معناهای متفاوت و گاهی متناقض دارد. هرکسی تصویری از اعتدال ارائه میدهد و هرکسی معنایی از آن مراد میکند، اما در میان معناهایی که از اعتدال میدهند، چند گرایش عمده دیده میشود.
یکی از گرایشهای عمده اعتدال به معنی جریان سومی است که با اصوالگرایان و اصلاحطلبان مرزبندی دارد و نه آن است، نه این، در این معنا اعتدال با طرد دو گرایش دیگر، خود را تعریف میکند، با این توضیح که نه این است، نه آن. در این گرایش معنای ایجابی از اعتدال معمولا ارائه نمیشود و اعتدال نقطهای در میانه دو طیف تعریف میشود. نمونه چنین برداشتی را میتوان در بعضی از گفتوگوها و سخنرانیهای افراد مختلف دید. حتی بعضی از افراد نزدیک به رییسجمهوری منتخب نیز اعتدال را در چنین معنایی به کار میبرند. چندی پیش گفتوگویی در صفحه اول روزنامهای با یکی از کسانی که نامش به عنوان نامزد وزارت برده میشود، منتشر شده بود درباره فرهنگ. او در سخنانش با نقد هشت سال اخیر و هشت سال دوره اصلاحات به این نتیجه رسیده بود که نوبت به دوره اعتدال رسیده است، اما از اعتدال تعریف روشن و ایجابی به دست نداده بود.
گرایش دیگر این است که اعتدال در معنایی به کار میرود که همه آدمهای پیشین در قدرت سهمی داشته باشند. دولت هم چون شرکت سهامی در نظر گرفته میشود که باید همه گروهها و جناحهای سیاسی سهمی در آن داشته باشند. در منظر این گرایش دیدگاههایی که رییسجمهوری منتخب با آن رای مردم را کسب کرده است و وعده و وعیدهای انتخاباتی هیچیک مهم نیستند.
گرایشهای فرعیتری نیز هست که اول دو گانهای جعلی ارائه میدهند و سپس نقطه وسط آن دو گانه را به عنوان نقطه اعتدال معرفی و افراد مرتبط با آن را معتدل معرفی میکنند، اما همواره این پرسش پیش میآید که منظور رییسجمهوری منتخب از اعتدال چیست؟ آیا او اعتدال را نه این، نه آن تعریف میکند یا رییس یک شرکت سهامی که هم این باید در آن باشد،
هم آن؟
تشکیل کارگروهی برای تبیین گفتمان اعتدال در آغاز کار، یکی از کارهای مهم و قابل تقدیر است. پیش از اینکه دیگران اعتدال را تعریف کنند و تعریفهای بسیار از سوی افرادی با منافع و دیدگاههای گوناگون به نوعی آشوب مضمونی بینجامد، باید رییسجمهوری منتخب برداشت خود را از این مفهوم بیان کند. طبیعی است که این برداشت با آنچه به عنوان وعدههای انتخاباتی بیان شده است، تفاوت زیادی نباید داشته باشد.
اگر بر دیدگاههای رییسجمهوری منتخب نگاهی داشته باشیم، در مییابیم در آن معناهایی از اعتدال که مبتنی بر طرد و حذف جریانهای گوناگون باشد و همزمان با معناهایی که در آن دولت هم چون شرکت سهامی متشکل از افرادی به عنوان سهم هر جناح و جریان سیاسی باشد، موافقت چندانی ندارد.
آنچه از مجموعه سخنان رییسجمهوری منتخب بر میآید، اعتدال روشی است که در آن طیفهای متنوع و گرایشهای متفاوت به رسمیت شناخته میشوند. به رسمیت شناختهشدن لزوما به معنی سهیم شدن در قدرت نیست. در هشت سال گذشته در گفتمان رسمی سیاست هیچ گاه تنوع و تکثیر دیدگاهها به رسمیت شناخته نمیشد و تمام این گرایشها در دو گانههایی خلاصه میشد که فضایی دو قطبی را رقم میزدند.
اگر رقابتهای انتخاباتی را به یاد بیاوریم، میبینیم که بعضی از نامزدهای انتخابات کل سیاست را به دو گانههایی خاص تقلیل میدادند و باقی را در برابر این موضع قرار میدادند که کدام سوی این دو گانه را انتخاب میکنند؛ مثلا سازش یا مقاومت؟
در حالی که سیاست درست، سیاستی است که امکانهای بیشتری را پیش روی خود ایجاد کند و همیشه ناگزیر از انتخاب یکی از دو راه قطببندی شده نشود. اعتدال در معنایی شاید همین فراهم شدن امکان انتخابهای بیشتر باشد، همین فاصله گرفتن از فضای دوقطبی که حاصلش تنش و درگیری است. اعتدال شاید فرارفتن از تنش، بدون حذف گرایشهای مختلف باشد، اعتدال شاید فرارفتن از همین دوگانه سازیهای جعلی باشد که ریشه یا بهانه بسیاری از تنشهای روزگار ماست!
منبع: بهار، 23 تیر