اوباما رسما اعلام می کند: خطر خلافت اسلامی بیشتر ازجمهوری اسلامی است. هنری کسینجر، خلافش را می گوید. دوسیاستمدارآمریکایی با دونگاه کاملا مخالف درخواب غفلت اند. محمد علی نجفی که “آرامش گورستانی دانشگاه” را به “نفع کشور” نمی داند وحتی فاطمه هاشمی که از دیدن “دادگاه”های مربوطه “بهحال مردم گریه”اش می گیرد، از بی خبرانند؛ درست بر خلاف علی اکبر هاشمی رفسنجانی که با آغوش گشاده می رود تا بوسه برپیشانی معشوق زند.
“یوم الپروستات” ناگهان رسیده است. “رهبر مسلمین جهان” در ام القرای اسلام رسمی بدیع می افکند و لحظه رفتنش برای عمل پروستات را با لبخند به اطلاع جهان می رساند و ازامت همیشه در صحنه برای بهبود موضع مورد عمل طلب دعا می کند.
هفته سوم شهریور ماه است که روزی روزگاری ایام ۱۷ شهریور و ژاله خون شد و پروازپدر طالقانی بودوحالا سراسربه نام یک بیماری رایج پیرمردها مزین می گردد: پروستات.
در همه جای جهان از عارف و عامی بی سرو وصدا به بیمارستان می روند، عمل می کنند وبرمی گردند؛ بی دادارو دودور. درنظام مقدس، روزی و بلکه هفته ای تاریخی از این ماجرا می زاید. خامنه ای و پروستات در صدراخبار ایران قرار می گیرد. حتی شعاری قدیمی باز سازی می شود: “استکبار حیا کن، پروستات رو رها کن و یوم الپروستات وضعیتی تاریخی می یابد: “اخبار لحظه به لحظه جراحی پروستات رهبری در رسانه های مختلف منتشر می شود. تا امروز محمود احمدی نژاد که در غیبت صغری به سر می برد از پروستات رهبری دیدار کرده و روحانی، هاشمی، لاریجانی، ائمه جمعه نیز به دیدار پروستات رهبری رفتند. گویا ممکن است از خاتمی نیز دعوت کنند که هر چه زودتر از پروستات مذکور بازدید کند. برخی محافل نزدیک به محافظه کاران بطور غیرمحسوس اعلام کردند اگر میرحسین موسوی و کروبی از پروستات مذکور دیدار کنند، ممکن است که به حصر خانگی آنان پایان داده شود. این اولین بار در تاریخ پزشکی است که یک پروستات موجب وفاق ملی جناحین مختلف سیاسی کشور شود…”
و تا پایان روزچهارشنبه- آخرین روز هفته برای نگاه هفته- همه حوادث کشور تحت تاثیر پروستات “حضرت آقا” ست. و صدالبته مسایل بی اهمیت کشوردر جریان:
- محمدجواد ظریف، درپی تحقق شعار “نه شرقی، نه غربی” در تلاش است تا با کمک دوستان روسی پرونده هستهای جمهوری اسلامی را از ایستگاه پارچین هم بگذراند وبه نتیجه برساند.رضا تقی زاده- تحلیلگر سیاسی- افق را روشن نمی بیند: “با توجه به عدم پیشرفت در گفتوگوهای کارشناسی و توافق، تنها برای ادامه گفتوگوها، به نظر نمیرسد که توافق جامع اتمی در حاشیه اجلاس مجمع عمومی شکل نهایی بگیرد”.
عباس عراقچی- عضوارشد تیم مذاکره کننده هسته ای ـ خط و نشان می کشد: “درصورت شکست مذاکرات «گزینه جایگزین» وحشتناک است”. صاحب نظران طرح مجدد نظم جدید جهانی آیتالله خامنهای را دراین چهار چوب ارزیابی می کنند.
هزاران نفر با کارون که قرار است روانه اصفهان و شیراز شود همبستگی می کنند وخبر می رسدارس هم دارد خشک می شود تا نام همه رودها از خاطره سبز ایران پاک شود.
نشریه هافینگتون پست، روی مهمترین عامل فرار مغزها از ایران دست می گذارد: فشارهای امنیتی.
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، با مرور وعده های حسن روحانی در زمینه بهبود آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی از او می خواهد که ناقضان حقوق بشر را در هر نهادی که هستند، چه در داخل و چه خارج از قوه مجریه، پاسخگو نگهدارد.
و علی جنتی، حرفی می زند که دهان دوست و دشمن را می بندد و آزادی “نظام” را در جهان بی بدیل می کند: “معتقدان به نظام در بیان افکار خود آزادند”. تکلیف ماهواره هم روشن می شود: “ماهواره عامل رسوخ دشمن در حوزه فرهنگی عمومی به کار و لایههای زندگی ملت” است.
ووزارت تحت مدیریت او فیلتر سایتهای خبری “فاقد مجوز” از سوی وزارت ارشاد را کلید می زند.
سخنان اول هفته حسن روحانی در مشهد، آخر هفته جوابش را می گیرد. کلید دار”تدبیر و امید” از خروج اقتصاد ایران از رکود خبر داده بود. علی قنبری، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، در روزنامه اعتماد می نویسد: “رسیدن نرخ رشد اقتصادی به نیم یا یک درصد نشانه خروج اقتصاد ایران از رکود نیست. زمانی میتوان ادعای خروج از رکود داشت که به رشد معقول و منطقی موردتوجه سند چشمانداز ۲۰ ساله - هشت درصد- رسید”.
و روز آخر، خبر بی اهمیت دیگری هم انتشار می یابد که در میان امواج شادمانی یوم الپروستات گم می شود:“وزیر کار در تازهترین گزارش خود به مجلس تعداد بیکاران فعلی کشور را ۶ میلیون نفر اعلام کرد و هشدار داد اگر کاری نکنیم تعداد بیکاران در سال ۱۴۰۰ به ۱۰ میلیون نفر خواهند رسید”.
خانم ها! آقایان!
تابستان رو به پائیز داردو چون یوم الپروستات حادثه بزرگ این هفته است، “شعر”ی را که عاشقان “حضرت آقا” باب این حادثه تاریخی سروده اند، جانشین شعر پایانی همیشه می کنیم.طراز فرهنگ ولایت و عشاقش به تمامی در این کلمات پیداست:
آمده اند عیادتت آقا
بعد فتنه برای خون جگری
روی لبها تمام خنده ولی
بی تفاوت سران خیره سری
آمده اند عیادتت آقا
هاشمی و تبار روحانی
بوسه بر رویتان نهاده ولی
حالشان را تو خوب می دانی
آمده اند عیادتت آقا
بغض کردی دوباره خندیدی
با نگاه پر از صلابت خود
باز با اهل فتنه جنگیدی