دایره‌ی مینا

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

» حرف اول

دایره مینا خط می زند

صبح و فروزان را

گل های مانده در ایوان را

در زمستان های طولانی

منتظر ماندیم:

“یکی می آید…

یکی می آید”…-

حتی شعرش شعر ش را بر چهار راه‌ها می نوشتیم:

“کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید

و سفره را می اندازد

و نان را قسمت می کند

و پپسی را قسمت می  کند

و باغ ملی را قسمت می کند

و شربت سیاه سرفه را قسمت می کند

و روز اسم نویسی را قسمت می کند

و نمره مریضخانه را قسمت می کند

و چکمه های لاستیکی را قسمت می کند

و سینمای فردین را قسمت می کند

درخت های دختر سید جواد را قسمت می کند

و هر چه را که باد کرده باشد قسمت می کند

و سهم ما را هم می دهد

من خواب دیده ام…”

بانوی شعر خواب دید و خوابید…

 

و ما دیگر بیدار ماندیم

کسی آمد

و سهم ما را هم داد

سینمای فردین ممنوع شد

فروزان  ممنوع شد

عشق ممنوع شد

و همه جام های شراب هزارساله را

از دیوان های پارسی

در شیشه های سیاه سرفه ریختند

 و دایره مینا خط می زند

فردین و فروزان را

و باز می کند بندهای آهن و سیمان را

پنج بهمن 1394