شعار جنگ در رقابت های انتخاباتی امریکا

شاهد علوی
شاهد علوی

شانزده آذر در ایران روز دانشجو و پیش از هر چیز نماد مقاوت دانشجویان در برابر استبداد داخلی و حمایت خارجی از این استبداد است. در سالگرد روزی که سه دانشجوی دانشگاه تهران در اعتراض به سفر نیکسون جان باختند، در واشنگتن کنفرانسی برپا بود که ایران در کنار اسرائیل از جمله مباحث محوری سخنرانان آن بود. “اوباما به اندازه کافی از اسرائیل حمایت نمی کند و سیاستهای او برای کنترل ایران شکست خورده اند” جوهر اصلی ادعاهای نامزدهای جمهوری خواه در کنفرانس یهودیان جمهوری خواه در واشنگتن بود. انها متناسب با مدعاهای شان، سیاستهای خود را برای کنترل و برخورد با ایران، در صورت رئیس جمهور شدن تشریح کردند؛ هرچند مواضع نامزدها در رقابتهای درون حزبی در مراحل مقدماتی انتخابات در امریکا، لزوما مواضع حزبی و راهبردهای اندیشیده آنها را بازتاب نمی دهد.با این حال نامزدها با اتخاذ مواضع صریح در انتخابات درون حزبی، تلاش می کنند تا هر چه بیشتر لایه های رادیکال و راست هواداران را به خود جلب کنند و به همین دلیل هم توجه چندانی به الزامات بین المللی و جنبه های حقوقی اظهارات خود ندارند اما به نظر می رسد تشدید انزوای بین المللی ایران و فضای خصمانه ای که علیه آن شکل گرفته موجب شده بر غلظت مواضع ضد ایرانی نامزدهای جمهوری خواه افزوده شود که با توجه به پوشش رسانه ای وسیعی که به تبلیغات انتخاباتی داده می شود به طریق اولی می تواند افکار عمومی امریکاییان را نیز متاثر کند و فضای مناسبی برای اقدامات یکجانبه و پیش بینی نشده علیه ایران، در آینده نه چندان دور فراهم سازد.

پیشنهادها و راهبردهای ارائه شده توسط نامزدهای جمهوری خواه در کنفرانس مذکور برای رفع خطر “یک ایران هسته ای” و حفاظت از موجودیت اسرائیل بر ممانعت ایران از دسترسی به سلاح هسته ای و تغییر رژیم سیاسی به عنوان هدف نهایی متمرکز بود. تشویق به خرابکاری در مراکز اقتصادی، ترور دانشمندان هسته ای، حمایت فعال از اپوزیسیون برانداز و اتخاذ بودجه برای سازمانها و جریانهای سیاسی مخالف و در نهایت، و در صورت لزوم، حمله نظامی به ایران از جمله راهبردهای پیشنهادی بود. این راهبردها چه بازخوردی در فضای بین المللی دارند و در صورت عملی شدن چه نتایج احتمالی خواهند داشت؟

 

نقض قواعد بین الملل

هر چند در انتخابات سال 2008 هیلاری کلینتون که نامزد انتخاباتی درون حزبی دمکرات ها بود در پاسخ به سئوالی درباره واکنش او در مقام ریاست جمهوری به حمله احتمالی ایران به اسرائیل گفته بود در واکنش به چنین حمله ای او ایران را از نقشه زمین محو خواهد کرد اما اظهارات اخیر نامزدهای انتخاباتی نه در پاسخ به چنین پرسشی که از موضعی پیشگیرانه و کاملا تهاجمی طرح شده و طیفی از اقدامات را شامل می شود که برخلاف کنوانسیون های بین المللی هستند؛ لذا می توان گفت اینکه نامزدهای ریاست جمهوری امریکا رسما از ترور افراد حمایت کنند و اقدامات خرابکارانه را تشویق و از اختصاص بودجه برای آن خبر بدهند،نوعی هنجار شکنی در روابط بین الملل است. چنین حمایت هایی البته در دوران جنگ سرد رایج بوده اما در آن دوره نیز حمایت آشکار در این سطح و تشویق به ترور، امری مرسوم نبوده است. در سالهای اخیر نیز که حملات گروه های تروریستی علیه اهداف غیر نظامی موجب بازتعریف مفهوم تروریسم شده، و هر نوع مبارزه مسلحانه، صرف نظر از تاکتیکها و هدف نهایی مبارزه برچسب تروریستی می خورد، حمایت از گروههای مسلح مخالف به معنی اعلام حمایت عملی از تروریسمی است که امریکا خود مدعی جنگی بین المللی علیه آن است. اتخاذ چنین مواضعی هرچند در کوتاه مدت تنها استفاده انتخاباتی دارد اما در عین حال در میان مدت ضمن تضعیف قواعد آمره بین المللی و رجعت دادن به غلبه زور در عرصه روابط بین الملل، به گفتمانی افراطی مشروعیت می بخشد که توسل به هر وسیله ای را برای نیل به هدف مجاز می شمارد و در عمل خشونت را به مثابه استراتژی و هدف تقدیس می کند. ترور و حذف فیزیکی “عوامل دشمن” ابزار تروریسم بین الملل برای نیل به یک هدف مشخص است؛ تروریسمی که ممکن است توسط اشخاص، گروه ها یا دولتها اعمال شود. این احتمالا نکته ای است که نامزدهای جمهوریخواه در مقام ریاست جمهوری احتمالا مجبور خواهند شد توجه بیشتری به آن داشته باشند.

 

تاثیر سیاستها بر ایران

خرابکاری در مراکز اقتصادی که قاعدتا منابع ملی و سرمایه های یک کشور هستند لزوما کمکی به سرنگونی یک نظام سیاسی نمی کند و تنها عملیاتی ایذایی است که بیش از هر تاثیری بر حکومت، زندگی شهروندان عادی را دشوارتر خواهد کرد و البته جان بی گناهانی را خواهد گرفت که قربانی مستقیم اقدامات خرابکارانه خواهند شد. پالایشگاه نفت که نامزد جمهوری خواه از جمله به آن اشاره می کند از جمله زیرساخت های مهم اقتصادی در حوزه انرژی در ایران است که با توجه به وابستگی بسیار بالای مردم به فراورده های نفتی، خرابکاری در آن مستقیما بر زندگی روزمره آنان تاثیر مخرب می گذارد.

ترور دانشمندان هسته ای نیز صرف نظر از اینکه معلوم نیست دانشمند هسته ای که سرمایه انسانی ارزشمندی برای هر کشوری است واقعا طراح سلاح هسته ای باشد و در پروژه های نظامی فعال باشد در واقع ترویج و بازتولید تروریسمی است که مردمان بی دفاع قربانیان نخستین آن بوده و هستند. قاعدتا ترور با هر انگیزه ای محکوم و اقدامی جنایت کارانه است چرا که توسل به معیارهای دوگانه و ترسیم خط قرمزهای اخلاقی برای موجه جلوه دادن برخی از انواع ترورها این حق را به هر تروریستی می دهد که با معیارهای خود اقدامش را موجه کند. ایران خود گرفتار چرخه باطل خشونت دولتی است، افزایش سرسام آور موج اعدام در سالهای اخیر نیز میل کشتن را در نظام سیاسی تشدید و ماشین سرکوب دولتی را هم بیش از بیش حریص کرده است. ترور با هر انگیزه ای که باشد و هر کس را هم که هدف قرار دهد تنها به عطش کشتن و انتقام خواهد افزود و اگر چه ممکن است برنامه های ادعایی هسته ای را به تعویق و تعلیق بیندازد اما برای مردم ارمغانی جز نفرت و سرکوب بیشتر به همراه نخواهد داشت.

در باب حمایت از گروه های مخالف نیز همچنان که اشاره شد امریکا و مشخصا حزب جمهوری خواه کارنامه بسیار بدی دارد و هرگاه منافع ملی و به عبارت دقیقتر منافع عینی لابی های قدرتمندش اقتضا کنند می توانند کمکهایشان را به گروه های شبه نظامی بدهند که تفاوت چندانی با حکومتهای مستقر ندارند و تنها رنجی بر رنجهای مردمان خواهند افزود. تشخیص محل مناقشه دستگاه دیپلماسی خارجی امریکا در خصوص ایران در سالهای اخیر نیز که با حمایتهای بی موقع و سکوتهای نابجا همراه بوده و از جمله باعث اعتراض معترضین در خیابانهای تهران به اوباما هم شد، نگرانی بابت اتخاذ چنین سیاستهایی را تشدید می کند.