نگاه امنیتی به امداد رسانی

محمدرضا سرداری
محمدرضا سرداری

گرد و غبار زلزله هنوز فروکش نکرده است و همچنان گزارشها و تصاویر دردناک و دلخراش از زلزله آذریایجان در فیس بوک، رسانه ملی ایرانیان، قلبها را می فشارد. روزنامه نگاران و امداد رسانان دست به دست هم داده اند تا گوشه ای از آلام آذربایجان را مرهم گذارند اما دولت کودتا به حج رفته است و محافظانش به سرکوب امدادرسانان و روزنامه نگاران مشغولند.

گزارش می رسد نیروهای امنیتی تعدادی از روزنامه نگاران را که برای پوشش خبری به مناطق زلزله رفته اند متفرق و فیلم و تصاویر آنان ضبط کرده اند. از توزیع کمکهای مردمی از سوی گروههای مستقل امداد رسان جلوگیری می شود و محموله های اهدایی توسط ماموران سپاه و بسیج ضبط و انبارمی شود. خبرنگاران مستقل آمار تلفات و خسارات وارده را بسیار بالاتر از رقم اعلام شده گزارش می کنند. از سوی دیگر به مراسم یادبود درگذشتگان زلزله در تبریز حمله و شرکت کنندگان با ضرب و شتم ماموران امنیتی متفرق شده اند.

براستی چرا در این زلزله امداد رسانی نیز امری امنیتی شده است؟ پس از تعلل دولت در امداد رسانی فوری در روزهای نخست این حادثه و کم کاری صدا و سیما در اطلاع رسانی، مردم با اطلاع از عمق فاجعه از طریق شبکه های اجتماعی به صورتی خودجوش امداد رسانی را آغاز کردند. شاید این نخستین باری بود که بار دیگر روحیه تعاون و همکاری میان ایرانیان برای کمک به همنوعان خویش را پس از حوادث انتخابات ۸۸ زنده کرد. پس از سرکوب گسترده اعتراضات سیاسی و مدنی به نتیجه انتخابات، در واقع کشور همواره در یک وضعیت فوق العاده قرار داشته است. در چند سال پس از انتخابات ۸۸ ، حوادثی چون خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود، آب پاشی مردم در پارک آب و آتش، گرانی بی حد و مرز اقلام مختلف در کشور، مالیات مضاعف بر درآمد و یا اخراج کارگران همواره زمینه هایی را برای اعتراضات عمومی به دنبال داشته اما این اعتراضات با سرکوب و برخورد شدید روبرو شده است. اما زلزله به خودی خود امر دیگری است. وقایعی نظیر سیل و زلزله در سراسر جهان از جمله حوادثی هستند که معمولا احساسات و عواطف جهانی را بر می انگیزد و دولتها و ملتها تلاش می کنند با کمک رسانی به یاری آسیب دیدگان بشتابند. تجاربی نظیر این کمک رسانی ها در زلزله رودبار و منجیل و زلزله بم هم کاملا مشهود بود. اما دراین دوره چه اتفاقی روی داده است که نه از کمک رسانی دولتی خبری هست و نه از امداد رسانی بین المللی و حاکمیت نیز بجای حمایت از امداد رسانی مردمی مانع حضور داوطلبانه مردم می شود؟

برای یافتن پاسخی برای این چیستان، نظرات و فرضیات مختلفی را می توان طرح کرد. نخست آنکه این زلزله در آستانه نشست سران کشورهای جنبش عدم تعهد که قرار است در تهران برگزار شود به وقوع پیوست؛ نشستی که با در نظر گرفتن شرایط حساس منطقه ای از جمله وقایع سوریه و همچنین تهدیدات جدید اسرائیل برای حمله به ایران، برای حاکمیت از ارزش بالایی برخوردار است. از این رو پرداختن به موضوع زلزله از سوی دستگاههای رسمی و همچنین تریبون صدا و سیما می توانست به لغو این اجلاس منجر شود.

فرض دیگر افزایش درگیریها و اختلافات میان دولت و بیت رهبری است که روز به روز ابعاد آن بیشتر می شود. در واقع کارشکنی های احمدی نژاد در واکنش به موضع گیریهای بیت رهبری علیه دولت شرایط را به نحوی پیچیده کرده که عملا در امر مدیریت کشور اخلال جدی ایجاد شده و از این رو تعدادی از وزرای اخراجی دولت در نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی از وی خواسته اند از احمدی نژاد سلب اختیارات کرده و آن را به ستادی موقت برای اداره کشور تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری جدید واگذار کند. در واقع دولت نیز با در نظر گرفتن این وضعیت، نه تنها از کلیه اختیارات و امکانات خویش برای کمک به زلزله زدگان استفاده نکرد، بلکه با عدم صدور مجوزها و تفویض اختیارات لازم به دستگاههای اجرایی ذیربط و سفر به عربستان برای انجام مناسک حج، امری کاملا مغایر با عرف ملی و بین المللی را صورت داد که مفهومی جز دهن کجی نداشت تا جایی که رهبر جمهوری اسلامی ناگزیر شد بدون اعلام قبلی به این منطقه سفر کند. فعلی که در سالهای رهبری وی امری بعید بوده است.

اما فرضیه سوم فرضیه ای جامع تر و در عین حال تلفیقی از دو فرضیه نخست است. این فرضیه بر این باور است که سیاست امنیتی ناشی از فضای پس از انتخابات، مانع بزرگ برای کمک رسانی به مردم زلزله زده است. در واقع هجمه گسترده و داوطلبانه مردم برای امداد رسانی در غیاب فراخوان دولت و صدا و سیما به وضوح نشان داد سیاست نصر به رعب سیاستی شکننده است و اعمال یک حاکمیت کاملا امنیتی بر کشور تاریخ مصرف معینی دارد که این تاریخ به روزهای انقضای خویش نزدیک شده است. امروز سیاست امنیتی ناشی از فضای پس از انتخابات به نقطه ای رسیده است که حتی با امداد رسانی در زلزله نیز امنیتی برخورد می کند. بر پایه این سیاست، همواره این نگرانی وجود دارد که شکنندگی های موجود در بخشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ناشی از مدیریت ناکارآمد و سیاستهای فضای پس از انتخابات، تحت تاثیر وقایع غیر قابل پیش بینی نظیر زلزله، به پدیده ای امنیتی تبدیل شود. در کلامی ساده و مختصر باید گفت نظامی که چهار سال پیش در اثر یک سو تدبیر و مدیریت انتخاباتی دچار بحرانی بزرگ شد و ناچار گردید بخش مهمی از مخالفان خویش را سرکوب کند، امروز در مقابل زلزله در یک شهرستان کوچک نیز آسیب پذیر است.