گسست معنا درساختار!

نویسنده
مرضیه حسینی

» پرده نقره‌ای/ اکران تهران

سر به مهر/ نویسنده وکارگردان: هادی مقدم دوست، تهیه کننده: محمدرضا شفیعی، مشاور کارگردان: حمید نعمت اله، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، تدوین و صداگذاری: خشایار موحدیان، سودابه سعید نیا، صدابردار: فرشید احمدی، مدیر تولید: سید حسین یعقوبی دستیار تهیه کننده: سعید پروینی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: سعید نقد زاده، طراح صحنه: محمدرضا میرزا محمدی طراح لباس: مهرناز اکبری، طراح گریم: اعظم بیات، منشی صحنه: هدیه نصیری، عکاس: امیرحسین شجاعی موسیقی: مانی منادی زاده، مدیر تدارکات: مهدی آقایی، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری وصف صبا.

بازیگران: لیلا حاتمی، آرش مجیدی، خاطره اسدی.

خلاصه داستان: صبا دخترتنها وخسته ای ست که دربرخورد با مشکلات روحی وبیرونی زندگی اش به وبلاگ اش پناه می برد، اما پس ازمدتی نمازرا تنها راه رسیدن به آرامش می یابد. با وجود انتخاب صبا اوبه دلیل برخی ازویژگیهای درونی وشرایط پیرامونی اش نمی تواند نماز را درحضور دیگران بخواند. همین امرباعث رخ دادن رویدادهای می گردد که جهان اورا دستخوش تحول می کند.

پیشرفت تکنولوژی درقرن گذشته باعث به وجود آمدن ابزارهای جدیدی گشته است که برمناسبات انسانی تأثیرمستقیم گذارده است. ماشین ووسایل ارتباط جمعی مدرن دیگردرجهان معاصرمعناهای ارتباطی میان انسان را تغییرداده وهرفرآیند ارتباطی واجد ویژگی های منحصربه خود است. دراین میان دنیای مجازی اینترنت با سرعتی چشمگیردردهه های گذشته، شکل ارتباطی افراد درجوامع گوناگون را سروسامان داده است. مقدم دوست درمقام نویسنده برای ساخت زیربنای قصه اش به سراغ یکی ازابزارهای مجازی دنیای اینترنت رفته است. ساخت وبلاگ ونگارش حوادث، دیدگاهها وعقاید افراد دروبلاگ اتفاقی ست که دراین سالها به کرات رخ داده است. درواقع فضای مجازی وبلاگ به بستری بدل گشته است تا فرد واگویه های درونی اش را با جهان بیرونی اش به اشتراک گذارد، جهانی که باسرعت گرفتن روزافزون ترورقابت میان جوامع وافراد، گوش شنوایی برای سخنان درونی افراد ندارد. صبا شخصیت محوری قصه ازطبقه روستایی که درآن زندگی می کرده به شهرتهران آمده است وبا لیلا دوست وهمخانه اش زندگی می کند. یکی ازدلشمغولی های صبا انتشارنظرات ودیدگاه هایش دروبلاگ شخصی اش است. روایت “ سربه مهر” زمانی سروشکل دراماتیک به خود می گیرد که لیلا پس ازازدواج، صبا را ترک می کند. صبا که دختری کم تجربه است درخلاء حضورلیلا به فضای مجازی پناه می برد. اما با گذشت زمان درمی یابد که ارتباط مجازی پاسخی برای درونیات وپرسش های درونی اوندارد. پس ازرخ دادن چنین رویدادی درکاراکترصبا نویسنده عنصرنمازرا وارد ساختارروایی اثرمی کند. صبا که یکی ازاصلی ترین ویژگی شخصیتی اش، خجالتی بودن است درحضوردیگران نمازنمی خواند، به همین دلیل برای انجام دادن چنین فریضه ای به سراغ مکان هایی می رود تا درخلوت بتواند به عبادت بپردازد. برج میلاد ونمازخانه فرودگاه ازمکان   - هایی ست که صبا برای عبادت کردن به آنجا می رود. اتخاذ چنین تمهیدی درخط سیررویدادهای داستان توسط نویسنده به اندازه کافی به کامل شدن موقعیت داستانی کمک نمی کند. درواقع عدم وجود ابعاد مختلف شخصیتی درکاراکترصبا هم به چنین اتفاقی افزوده می شود. صبا که درفصل آغازین اثردانشجوی دکترا معرفی می شود با گذشت زمان درقصه دارای خصلت ها وویژگی هایی ست که هیچ قرابتی با خواست محوری خود ندارد. چنین نارسایی وکاستی تأثیرگذاری درفصول میانی اثرهم مشاهده می گردد. نمونه بارزچنین اتفاقی برخورد صبا با راننده تاکسی ست. وجه دیگری که مقدم دوست به خوبی ازآن سود جسته است ارتباط معنایی وپیوندی ست که میان فضای مجازی ونمازبرقرارمی کند. درواقع صبا که نیازبه ارتباط وپالایش روحی دارد به وبلاگ پناه برده است، اودرجهت تحقق همین خواست درونی ست که به سوی نمازمی رود. فیلمسازدرتمامی لحظات اثرتلاش می کند تا حرکت شخصیت اصلی را ازوضعیت اول “ پناه بردن به وبلاگ ” به وضعیت دوم “ تأثیرنمازدرصبا ” به آرامی نشان دهد، اما دراین میان مخاطب با کمبود های بیشماری مواجه می گردد که اثررا درسطح فیلمی تنها با نیت دینی تنزل می دهد. درواقع گویا مقدم دوست اصلی ترین شاخصه فیلم هایی با این مضمون را “ طرح تم اصلی در قالبی داستانی جذاب به روشی غیرمستقیم درروایت ” ازیاد برده است. پرداختن به جزئیات روان شناسانه وتوجه به اجزای هرصحنه هم کمک شایانی به وحدت کلی مضمون نکرده ونتیجه چنین اتفاقی ازدست رفتن توجه مخاطب دربرخی لحظات است. ریتم درونی قاب درفصل آغازین به خوبی شکل گرفته است اما درفصل میانی وبا آغازمضمون عبادت ریتم درونی قاب با ریتم بیرونی هارمونی مناسبی ندارد. مقدم دوست برای کاستن ازاین نارسایی ها تلاش کرده تا با دکوپاژش جان تازه ای به ساحت فرمیک اثرش ببخشد. استفاده ازترکیب بندی های دوتایی درخانه صبا، تأکید برخط شکسته دراتاق صبا، استفاده از تک قاب هوشمندانه درسکانس راننده تاکسی و… ازمهمترین نکاتی ست که مقدم دوست با بکارگیری آنها سعی کرده تا درونمایه های درونی وضمنی اثرش را بصری کند. “ سربه مهر” با تمام کاستی هایی که درساحت ساختاری اثردارد، تلاشی درخوراست که به تأثیرمخرب ابزارهای تکنولوژی برروان انسان می پردازد، وتنها راه نجات چنین امری را حرکت به سمت یگانه خالق طبیعت می داند. “ سربه مهر” درکارنامه کاری مقدم دوست گامی به پیش است، گامی که نشان ازورود فیلمسازی خلاق ومسلط بر ابزاربیانی سینما را دارد.