پاییز به حیرت تمام ماه نخست خودرا وامی گذارد و از سرزمینی می گذرد که “داعش شیعه” در “مهرماه” به صورت زنان بیگناهش اسیدمی پاشد و مقاماتش برای فوت مرد کهنسالی دو روز عزای ملی اعلام می کنند که ماهها پیش از جان دادن، مُرده بود. سرزمینی که کارگرانش که درتهران و ساری برای گرفتن حقوق خود تجمع می کنند و رهبر نظامش هدیه بزرگ نظامی را تقدیم رئیس جمهور لبنان می کند. و درست در روز آخرماه “مهر” الگوی ماشین اعدام نظام که ازسی و چند سال پیش بی وقفه در کاراست از زبان یکی از سران نظام- معروف به همشاگردی خدا- رونمایی می شود.
سخنان احمد جنتی دریچهای برای فهم منشا خشونتطلبی و صدور حکم اعدام در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است: “بر سر این عوامل -موسوی و کروبی- منت گذاشته شده است؛ اگر بنا به محاکمه اینها بود،هیچ قاضی عادل و آگاهی جزء حکم اعدام برای آنها صادر نمیکرد؛ در هیچ کشوری با افرادی که در مقابل نظام میایستند (نه در مقابل رئیس جمهور یا وزیر یا قاضی بلکه در مقابل نظام ایستادند) این گونه رفتار نمیشود؛ بنابراین منت سرشان گذاشتند و به هر دلیل که هر اسمی رویش بگذارند از جمله به دلیل لطف و مهربانی اسلامی تخفیف قائل شدند. و الا هر جای دیگر اینها را در جا اعدام میکردند.
زمانی که ما در دادگاه انقلاب فعالیت میکردیم، بعضی را شک میکردیم که باید اعدام کنیم یا نه امام (ره) میفرمودند در خصوص کسی که جرم او مسلم است نباید معطلش کرد؛ زمانی که موسولینی را به دادگاه آوردند قاضی پرسید اسمت چیست جواب که داد دستور اعدام او را صادر کردند چرا که جرم وی مسلم بود؛ تنها نیاز به شناسایی بود که فرد را اشتباهی نیاورده باشند. نظر امام این گونه بود. این گونه باید همان موقع اعدام میشدند اما نشدند.”
موسولینی – رهبر فاشیست های ایتالیا و متحد هیتلر- سر از گور تاریخ بر می کشد ودر کنار”امام راحل” می نشیند. پدیده ای که تحت عنوان احمد جنتی، ماشین اعدام و قضات صفر کیلومتر مورد بررسی موشکافانه علی افشاری قرار می گیرد.
پروژه خانمانسوز و ایران بر باد ده” هسته ای” هنوز در بن بست گفت و گوی دیگری دروین است و مجله آمریکایی تایم، پرتو تازه ای بر”درد سر اصلی ایران و آمریکا”می اندازد وولی فقیه دوم راچنین در منظر می گذارد:” در کشاکش مذاکرات هستهای ایران جمهوری اسلامی باغرب نگاهها نه به نیویورک و وین که به تهران و جایی است که آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، به یک اشاره میتواند روند امور را تغییر دهد. فردی که حرفش فصلالخطاب است و فارغ از هر آنچه دیپلماتهای کت و شلوار پوش محله منهتن بگویند از تهران واشینگتن را به باد انتقادهایش گرفته، مردی که هیچگاه ایران را ترک نمیکند و به ندرت با مقامهای غربی سخن میگوید: آیتالله علی خامنهای. اینک، ده ماه پس از آغاز گفتوگوهای هستهای کاملاً مشخص است که آیتالله خامنهای مشکل اصلی آمریکا در این راه است. گری سیمور، از مشاوران کلیدی امور مربوط به سیاست هستهای ایران در دولت اوباما در گذشته، بصراحت گفته بود: “رهبر جمهوری اسلامی آماده پذیرش خواستهای ما نیست. اگر روحانی به راستی میتوانست تصمیمگیری کند، به باور من رسیدن به توافق شدنی میبود. اما تصمیمگیرنده نهایی رهبر است.” شاید روحانی و ظریف به واقع دنبال کاستن از ظرفیت هستهای کشور در مقابل پایان تحریمهای اقتصادی باشند. اما این هر دو در نهایت پاسخگوی رهبر هستند و کلام آخر با شخص خامنهای است. از دیگر سو خامنهای نیز از ایالات متحده بیزار است و بیاعتماد به کاخ سفید”.
بحث اصلی هفته آخر ماه نخست پاییز جو اسیدی اصفهان و حمله باآب معدنی است که حتی مذاکرات هسته ای را تحت الشعاع قرا رمی دهد. نشریات جهانی از موج اسیدپاشی و بازگشت حجاب اجباری گزارش می دهند. و خاطره قتل های محفلی وزنجیره ای که توسط نیروهای امنیتی”نظام” سازمان داده شده بود، به اذهان بر می گردد.
نسرین ستوده که تحصن او د رمقابل کانون وکلا با هجوم ماموران امنیتی روبرو می شود، می گوید:” طرح آمران به معروف هنوز در مجلس تصویب نشده که ما شاهد این چنین تبعاتی هستیم. گسیل کردن افراد فاقد هویت و فاقد آموزش لازم برای امر به معروف کردن شهروندان کاملا خلاف قانون، خلاف قواعد حقوقی و منطق حقوقی است و مخل امنیت شهروندان است وباید از همین جا جلویش گرفته شود”.
تاریخ بیاد خواهد داشت که در مهر ماه۹۳ برای محل “مساله بد حجابی” اولین و آخرین حربه “نظام” یعنی ترور دردستور کارقرار گرفته است. درآغاز سلطه انقلاب اسلامی با “توسری” زنان را مجبور به پوشیدن “روسری” کردند و اکنون “اسید” پاشان قصد دارند چادر بر سر زنان کنند.
هنوز تکلیف مساله هسته ای و رفع تحریم ها روشن نیست که کاهش شدید قیمت جهانی نفت زنگ های خطر را بصدا درمی آورد واز شاخصی به نام “قیمت شکننده نفت” سخن به میان می آید که نزول آن کشوری را که بادرآمد نفت می چرخد،با کسری شدید بودجه مواجه می سازد و پایانش جز فرو پاشی اقتصادی نیست.
هفته ایست که قیمت نفت روی بشکه ای ۸۸ دلار در جا می زند و جنگ قیمت در بازار نفت مورد بحث قرار می گیرد.
خانم ها! آقایان!
آبان ماه می آید. و این نوشته کوتاه فرید صلواتی، قلب را می لرزاند و خاطره “سقوط اصفهان” در زمان صفویه بدست اشرف افغان را ازاعماق تاریخ بر می گرداند:
- چه بر سر شهرم اصفهان که روزگاری نصف جهانش می نامیدند آمده است؟ خدا باعث و بانیانش را لعنت کند. روزگار منی که اهل اصفهان هستم به جایی رسیده است که در این چند روز اخیر به هر دوستی که اهل اصفهان نیست زنگ می زنم نام شهرم را با ترس و لرز می گوید. اصفهان شهر زیبایم براستی که ناقوس مرگت شنیده می شود. کم از خشک زاینده رودت رنج می کشیدیم حالا باید از اراذل و اوباشی که اسید به چهره دختران زیبای اصفهان می پاشند هم زجر بکشیم .