در سالروز “اشغال لانه جاسوسی”، آمریکا را درمقابل سفارت سابقش در تهران “وحشی”، “نجس”،”خبیث” و “آدمخوار” می خوانند ؛فرمانده نیروی دریایی قول انهدام نیروی دریایی آمریکارادر چند ثانیه می دهد،وزیرخارجه “ نظام” درراه دیدار با وزیر خارجه همین کشور است تا مذاکرات مخفیانه دو ساله را علنی وراه توافق اتمی را هموار کند.
جناب آقای دکتر فلسفه درمسند ریاست مجلس” نامردی سیاسی” را وارد فرهنگ ویژه” نظام” می کند، برادر دانشمندش بر فراز کرسی سازمان ملل به احمد شهید دشنام وبه ۱۰۸ کشور جهان که قطعنامه تازه ای را علیه جمهوری اسلامی امضاء کرده اند،درس حقوق بشر می دهد.
حتما برای اثبات سخنان اوست که اسید پاشان را در خلوت امن نگه می دارند، معترضان به این جنایت هولناک را دستگیرو دادستان مشهد برای آزادیشان طلب توبه می کند.نرگس محمدی بخاطر دفاع بی باکانه اش ازیک جانباخته به “دادگاه” خوانده می شودو غنچه قوامی که برای تماشای والیبال زندانی است، دست به اعتصاب غذا می زند.
اکونومیست از پایان انقلاب اسلامی خبر می دهد. بیهوده نیست رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت روضه می خواند،وزیر خارجه اش می گرید و دولتیان بر سروروی می کوبند. در هفته دوم آبان ماه ۱۳۹۳ است که فیس بوکیان زیر تصویر روضه خوانی حسن روحانی می نویسند:” من روضه خوانم، سرهنگ نیستم…”
در ساعاتی که “ نگاه هفته” نوشته می شود، مقدمات- مذاکره وزرای خارجه جمهوری اسلامی-آمریکا در عمان فراهم شده است.این مذاکرات بطور کاملا مخفیانه در دو سال آخر دوران محمود احمدی نژاد آغاز شدوازاولین نتایج آن گشودن راه برای بر آمدن “ دولت تدبیر وامید” بود تا قفل بسته پرونده اتمی را بگشاید.درروزهای پایانی این قفل گشایی، کشورهای اروپایی طرف مذاکره ریش و قیچی را به جمهوری اسلامی و آمریکاسپرده اند. مذاکرات این بار- روزهای ۱۸ و ۱۹ آبان- در شکل علنی و درمحتوا ازملت ایران همچنان پنهان است و راه را برای هر نوع گمانه زنی باز می گذارد. پرسنده پیگیرتنها می تواند بپرسد و برای جواب منتظراخبار بماند.
آیا مذاکره کنندگان هسته ای واقعا می خواهند- به گفته حمید روحانی ،رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر-“جام زهر اتمی را به رهبری بخورانند؟ از”خط امام” جدا شدهاند و فرهنگ عاشورا را درک نکردهاند؟ آرزوی این افراد که از مذاکرات نتیجهای جز “تحقیر ملت” نگرفتهاند، این است که رهبری در مذاکرات دخالت کند تا همه تقصیرها را به گردن وی بیندازند.؟”
آیا به گفته علیرضا پناهیان عضو قرارگاه “عمار”:” اگر جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب کنار بیاید “ننگ ابدی”بر پیشانیاش خواهد خورد ؟اگر عناصر سیاسی “ضعیف” در ایران “نابود” شوند “استکبار” در مقابل جمهوری اسلامی “زانو” خواهد زد؟”
تهدیدات دریادار علی فدوی، فرماندۀ نیروی دریایی سپاه پاسداران :” غرق ناوهای آمریکایی راظرف چندثانیه” و سردار نقدی:” اگر جمهوری اسلامی به آمریکا حمله کند، امریکائیها توان پاسخگویی نظامی ندارند”؛ چه هدفی را دنبال می کنند؟
سخنان دکتر علی ولایتی “ حبیب وطبیب آقا” دراین میان چه جایی دارد:” نظر ایران این است که هرچه زودتر مذاکرات اتمی به نتیجه برسد”.
هفت دیپلمات ارشد و سابق اروپا در نامهای سرگشاده زمان توافق نهایی اتمی با ایران را “هماکنون” دمی دانند و هشدار می دهند که “تاخیر در اتخاذ تصمیمهای دشوار نهایی، احتمالا شانس بیشتری به کسانی میدهد که مخالف روند دیپلماتیک و به شکست کشاندن گفتوگوها” هستند.
جان کری، وزیر خارجه آمریکا، توضیحات دقیقتری می دهد:” آمریکا به تمدید این مذاکرات فکر نمیکند و دستیابی به توافق پس از ضرب الاجل سوم آذر “بسیار دشوار” خواهد بود.ما در حال تلاش برای پایان مسئله هستهای ایران هستیم و با این دید حرکت میکنیم.اگر قرار باشد مذاکرات پس از روز ۲۴ نوامبر- سوم آذر- ادامه پیدا کند دستیابی به توافق میان تهران و گروه ۱+۵ بسیار دشوار خواهد بود.اگر در این مهلت توافقی حاصل نشود، مسئله بسیار پیچیدهتر خواهد شد.”
جان کری باز هم تاکید می کند :“ایران حق دارد انرژی هستهای تولید کند اما حق تولید و دستیابی به سلاح هستهای را ندارد”.
مضمون “ توافق جامع” چیست؟ در صورت شکست مذاکرات “آمریکا ی جهانخوار” مقصر است یا فرمان نه از بن بست استبدادی سید علی خامنه ای صادر شده است؟ جواب هرچه باشد، “هزینه شکست” جز این نیست که هفت سیاستمدار برجسته اروپایی در حساس ترین لحظات به جهان اعلام می کنند:” برای قدرتهای جهانی تضعیف نظارت بر برنامه هستهای جمهوری اسلامی و برای ایران به معنی تشدید تحریمها و انزوای بیشتر .
هفته ارقام نجومی است. یک عضو کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی خبر می دهد که دولت محموداحمدینژاد “۴۰۰ میلیون دلار” برای وارد کردن قطعات هواپیمای مسافربری به یک فرد “اعتبار داده”، اما این قطعات “هیچگاه به کشور وارد نشده است.” دریافتکننده این اعتبار از دوستان بابک زنجانی بوده و توسط اسفندیار رحیم مشایی “سفارش»” شده است.یک عضو شورای شهر تهران هم در تذکری به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به “واگذاری زمین ۵۰۰ میلیارد تومانی” بوستان مادر به یک پیمانکاراعتراض می کند.
جمع این دو رقم، بسیار بیشتر از ۷۰۰ میلیارد تومانی است که دولت سرانجام برای احیای دریاچه ارومیه اختصاص می دهد.
بر اساس توافق ایران و گروه ۱+۵، مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار بابت بدهی هند در قالب قسط چهارم از طریق بانک مرکزی امارات به حساب بانک مرکزی ایران واریز می شود.
علی افشاری – تحلیل گر سیاسی- تحولات جاری را چنین ارزیابی می کند:“با توجه به گذشت ۱۵ ماه از فعالیت دولت روحانی روشن است کلید اعتدال در سیاست داخلی و فرهنگی ناتوان از گشودن قفلها است و روز بهروز پتانسیل تحول آفرین دولت در وضعیت موجود و تنگناهای ساختاری بیشتر رنگ میبازد و فرسوده میگردد. حساسیتها در بخشهای انتصابی نسبت به اصلاحطلبان در حال افزایش است و عرصه دولت برای حضور نیروهای وابسته به اصلاحطلبان میانه تنگتر میگردد. وزن اصولگرایان افراطی در مجلس نیز افزایش یافته است. تنها اصلاحطلبان خیلی محافظه کار و مورد اعتماد رهبری کماکان شانس دارند مورد تایید اصول گرایان قرار بگیرند. این مساله باعث میشود تا گشایش مورد نظر اصلاحطلبان معطوف به انتخابات مجلس دهم و تحولات احتمالی شود. آنها در کنار روحانی و مدافعان گفتمان اعتدال خواهند کوشید برخوردهای انقباضی اصولگرایان را زمینهای برای بسیج نیروهای معترض به وضع موجود در انتخابات مجلس نمایند. اما اگر همین وضع باقی بماند آنگاه عرصه حکومت برای اصلاح طلبان بستهتر شده و اصول گرایان افراطی خواهند کوشید تا آنها را به شرایط زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بر گردانند.”
روز آخر هفته برای “ نگاه هفته” – چهارشنبه - خبر می رسدکه جمهوریخواهان آمریکا توانستهاند اکثریت کرسیها در سنای آمریکا را در دست گیرند. تا کنون اکثریت در دست دمکراتهای هوادار باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، بود. باین ترتیب، در واپسین
لحظات تلاش نفسگیر دستگاه دیپلماسی دولت آمریکا برای دست یافتن به نوعی “توافق کلی اتمی” با جمهوری اسلامی، آرایش قوا دچار تغییر می شود و “دیپلماسی خنثی ساختن خطر اتمی ایران از راههای مسالمتآمیز” طی دو سال باقی مانده از عمر دولت کنونی آمریکا درمعرض خروج از ریل قرار می گیرد.
خانم ها! آقایان!
برف و کولاک ۱۱ استان ایران را فرا می گیرد و تهران سفیدپوش می شود.
دکتر عبدالکریم سروش، فضا را چنین می بیند:” اسلام فقاهتی در مواجهه با دنیای مدرن، به نهایت ناکامی و ناتوانی خود رسیده است و هوس محال بازگشت به دوران قاجار را دارد. اکنون هم مثل آن دوران تاریک هر امام جمعهای مشتی “آدم” دارد که به سراغ “فاسدان و مفسدان” می فرستد تا آنان را بترسانند و بر جای خود بنشانند. و در این میان، زنان و دختران، مظلومترین قربانیاناند.
طرح ها ی زیبای این صفحه را مدیون هنر حمید رحمتی هستم که بانگ یغما گلرویی ، در کنارش معنایی دیگر می یابد:
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﻭﯾﺪ!
ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ
ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ.
ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﯼ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﺪ
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ
ﮐﻨﯿﺰﮐﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭِ ﻣﻄﺒﺦ ﻭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ
ﺑﻪ ﮐﻒِ ﺩﺳﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺗﻞِ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽﺍﻧﺪ
ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﺪ
ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﺎ ﺁﻥﻫﺎ؟
ﺩﺳﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶِ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺍﺳﯿﺪ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺕﻫﺎﺷﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡِ ﺑﯽ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﻭﯾﺪ!
ﻣﺎ ﻗﺮﻥﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱِ ﺍﺳﯿﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
ﮐﺎﺳﻪﯼ ﺍﺳﯿﺪﺗﺎﻥ
ﺍﺯ ﻧﯿﺰﻩﯼ ”ﭼﻨﮕﯿﺰ” ﻭ
ﻗﺪﺍﺭﻩﯼ ”ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ” ﺧﻄﺮﻧﺎﮎﺗﺮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮِ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ
ﻭ ﺯﻥﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﺭﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﺩﺷﺎﻥ
ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪ.