هفته سوم تیرماه 1390 برای ایرانیان خبرهای بس مهم دارد. جمعیت کشور به ۷۴.۵ میلیون نفر می رسد.
یک عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران می گوید: “۳۵ درصد از مردم ایران، دچار بیماری روانی هستند.” یعنی یک سوم ازاین جمعیت بالای 74 میلیونی بیماری روانی دارند.
این جمعیت دارای یک رکورد فوق جهانی هم هست: “تنبلی ایرانیان بالاتر از متوسط جهان است. بر اساس آمارهای جهانی ایرانیان بعد از اعراب و آفریقاییان جایگاه سوم تنبلی را در جهان به خود اختصاص دادهاند.”
این ملت ـ– باعرض پوزش-ـ تنبل که یکسومش هم روانی هستند، رهبر معظمی دارند، چنین: “سیدخراسانی یک انگشتش هم نمی شود.” این را آیت اله خزعلی معروف گفته است. او دارای فوق دکترای “امام زمان” شناسی است و حرفش ردخور ندارد. بنابراین “ رهبرمعظم” در کنار دست” آقا امام زمان” قرار می گیرد که روزی روزگاری گفته بودند “ سیدخراسانی” همراهش می آید. نمی دانستند جمهوری اسلامی خودش امام زمان تعیین می کند. ظاهرا هنوز نوبت”ظهور” آقا امام زمان نرسیده، اما دستورات لازم رابه محمد یزدی، رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، داده است:” ولی فقیه از سوی امام زمان معین شده و دستورات او را هم معین کردهاند و فرمودهاند که گوش به حرف ولی من دهید.” و البته این ولی فقیه خودش یک پا معصوم است:” ولی فقیه هیچگاه اشتباه نمیکند.”
شاید علی مطهری که معتقد است مجلس به شاخه دفتر رهبری تبدیل شده ومجلسیها از دفتر رهبری کسب تکلیف میکنند یا منتظر “ندایی” از آیتالله خامنهای هستند، باید ازمحمد یزدی بپرسد که این سیاست ولی فقیه اشتباه است یانه؟
و این جمهوری اسلامی رئیس جمهوری دارد شهره جهان. یکی دو سال پیش امام زمان این” هدیه الهی” رافرستاده بود والبته از طریق “همه مردان لب گور”: جنتی و خزعلی و مصباح . حالا به او می گویند “آشغال” و فاسد . آقای دکتر هاله نور در سر داشت و ملائک تانیویورک همراهش رفته بودند، اما این هفته توسط جعفر شجونی خلع درجه می شود:” احمدینژاد دیگر اصولگرا نیست.” لابد برای همین هم قبای”نوکر” ی به تن می کند. البته معلوم نیست نوکر آقای خیابان پاستور است یا نوکر اقای چاه چمکران. فقط معلوم است می خواهد هر جوری شده تا انتخابات بماند. امیر محبیان، تئوری پرداز جناح راست و سردبیر روزنامه رسالت، دستش را رومی کند:” آقای دکتر احمدی نژاد هنوز آرام نشده است.انتخابات ریاست جمهوری برای وی یک هدف غایی نبود و هدفی میانی بود.او می خواهد برای انتخابات سال 92 با تیم و کاندیدای خود به میدان بیاید.منشور آقای احمدی نژاد در جیب خودش است. و خودش دقیقا می داند کجا می خواهد برود و ما فقط می توانیم حدس بزنیم. “
همین دولت مورد بحث، اختیار انتشار آمار را از بانک مرکزی سلب می کند تا آقای دکتر احمدی نژاد با خیال راحت منشورش را از جیبش دربیاورد و آماری را بخواند برای قرار گرفتن روی موج خبری: “رشد اقتصادی ایران ۱۰درصد است.”
صندوق بینالملل پول، رشد اقتصادی ایران را، برای سال ۸۹ صفر و برای سالجاری یک درصد اعلام کرده است. قائممقام بانک مرکزی هم به صندوق بینالملل جواب داده است:“نخیرم. رشد اقتصادی ایران درسال گذشته 4/3 درصد بوده است.”
بیشتر ازشش درصدافزایش رشد در فاصله ای کوتاه حتی از معجزه هم ساخته نیست، فقط می تواند ازجیب “نوکر” در بیاید. اما کسی تعجب نمی کند وجنجالی هم بپا نمی شود.
فقط آیت الله امجد که از کشور مهاجرت کرده است، در نماز جمعه کولا لامپور می پرسد: “تا کی می خواهید به مردم دروغ بگوئید ؟”
حسنی، امام جمعه معروف ارومیه هم که گویا دلش برای ابراهیم نبوی تنگ شده، حضور پیدا می کند تابگوید:” آقای احمدینژاد آدم داشمشتی است .“.
یک نظریه حاکی است: “تابستان امسال، منتظر مباحث پرطمطراق و جنجالی زیادی باشید؛ قرار است افکار عمومی مشغول باشند. تا همین الان هم چند موضوع داغ و البته بیفایده و بینتیجه را بر سر زبانها انداختهاند؛یکیش خانه های ییلاقی.”
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، روی نکته ای قابل تامل دست می گذارد:“حدود یک ماه پیش، فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد این کشور قصد دارد تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد را به سه برابر افزایش داده و غنیسازی را از نطنز به تأسیسات فردو انتقال دهد. در ایران اعلام این خبر از سوی رژیمی که اعتبار خود را از دست داده واکنشی در پی نداشت و به سرعت تحتالشعاع نمایشهای سیاسی داخلی قرار گرفت که به مجادلات جنجالی بین رهبر، و رئیسجمهور اختصاص داشت. اما آنچه ایران اعلام کرد بیانیهای مهم بود و روشنتر از همیشه نشان می داد برنامه هستهای ایران برای مقاصد صرفاً صلحآمیز طراحی نشده است.”
این هفته هم خبرهای مهم کم نیست.
آژانس بین المللی انرژی اتمی درخواست ایران برای تایید همکاری کامل تهران در شماری از زمینه ها با آژانس را رد می کند. یوکیا آمانو، پس از دیدار ۴۰ دقیقه ای با علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی آب پاکی روی دستش می ریزد: «مسئله اصلی و اساسی به جای خود باقی است و هنوز هم حل نشده است. ایران به تعهدات خود عمل نمی کند.”
نماینده ارومیه در مجلس می گوید: “به دلیل اجرا نشدن طرح عملی برای برون رفت این تالاب از وضعیت بحرانی،دریاچه ارومیه رفته رفته رخت کفن بر تن کند. اگر دریاچه ارومیه خشک شود،کشاورزی به طور کامل از بین می رود .استان آذربایجان از بین می رود.”
به همین سادگی. آذربایجان از بین می رود.
حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، خبر می دهد: “دولت با اختصاص بودجههای عمرانی به امور جاری و از جمله پرداخت نقدی یارانهها، بسیاری از طرحها را متوقف کرده است.بخشی از بودجه توسعه میدان پارس جنوبی نیز صرف پرداخت نقدی یارانهها شده است.”
و درست همزمان با این سخنان، توقف صدور کمپرسورهای گازی، قلب پارس جنوبی هدف تحریم های آلمان قرار می گیرد.
دبیر انجمن کارخانه های قند وشکر ایران هشدار می دهد: “فاجعه دیگری در راه است.”
خبرگزاری آسوشیتدپرس می نویسد :“به نظر می رسد معاملات بین حکومت ایران و شبکه القاعده افزایش یافته است .القاعده از حکومت ایران خواسته است برای ده ها نفر از اعضای القاعده و خانوده اسمه بن لادن که در ایران تحت کنترل امنیتی شدیدی قرار دارند،شرایط بهتری فراهم شود. یکی ازاین ا فراد سیف العدل است.او با وجودیکه می تواند به پاکستان سفر کند ترجیح داده است فعلا همراه خانواده خود در ایران باقی بماند . خاک ایران ازنظراحتمال حمله کماندوهای آمریکایی امن تر از پاکستان است. سیف العدل مصری، جزو افراد اصلی تحت تعقیب دولت آمریکا است و حدس زده می شود که مغز متفکر چند عملیات القاعده از جمله بمب گذاری سال ۱۹۹۸ در جوار سفارتخانه های آمریکا در دو پایتخت آفریقایی باشد.”
سپاه ناگهان دست به مانور نظامی می زند. رزمایش موشکی ۱۰ روزه شروع می شود. میرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوا فضای سپاه، آمریکا را تهدید می کند:” بیش از ۷۰ درصد پایگاههای دشمن در منطقه در تیررس موشکهای کوتاه برد و میان برد سپاه قرار دارند.” او از شلیک دو فروند موشک دوربرد در بهمن ماه گذشته به سمت اقیانوس هند بهمن خبرمی دهد.
سردار حجازی،معاون آمادگی، پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح درصد تهدید را صد در صدمی کند:” دشمنان و نیروهای فرامنطقهای مطمئن باشند اگر علیه جمهوری اسلامی ایران دست به تعرضی بزنند تمام داشتههای آنها در منطقه در تیررس نیروهای مسلح ما خواهد بود و در کوتاهترین زمان آنها را از کرده خود پشیمان میکنیم.”
و هنوز این رزمایش شروع نشده، ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، از آزمایش موشکهای بالستیک قادر به حمل کلاهک اتمی و نقض قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت توسط جمهوری اسلامی پرده بر می دارد. و خیلی زود درز می کند که ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، این خبر را لو داده است.
بله.“دوست و متحد طبیعی” نظام،خبرچین آمریکا از کار درآمده است.
پشت پرده خبری هست؟ ظاهرا هاشمی رفسنجانی که نمی گذارد ذره ای از چسبندگیش به “مقام معظم ر هبری” کم شود .خبر دارد:
الان آمریکاییها رفتار تلخی با ما دارند. یعنی مثل اینکه تصمیمهایی گرفته اند. در گذشته اگر تصمیم میگرفتند، بروز نمیکرد.
ولی الان رئیس جمهور، وزیر خارجه و سایر شخصیتهای آمریکا علیه ایران اظهارنظرهایی دارند که خیلی تند است. عملشان هم معلوم است. اروپاییها هم همیشه با آمریکا بودند. بعضی از آقایان فکر میکردند میتوان اروپا را از آمریکا جدا کرد. این کار آسانی نیست. منافع مشترک دارند. تا حدی حاضرند با ایران کار کنند، ولی اگر قرار باشد مشترکات آنها و آمریکا آسیب ببیند، حاضر نمیشوند از آمریکا جدا شوند.”
دکتر احمدی نژاد، هنوز دارد منشورش را می خواند:” کشور ما مشکلی ندارد به زور میخواهند مشکل درست کنند.”
دولت جمهوری اسلامی وزیر خارجه ای زاده عراق دارد.او از دل یک بمب گذاری منسوب به اسرائیلی ها به وزارت خارجه راه یافته و دارد گرد جهان می گردد . می گویند سیاست ترمیمی دارد. اخرهاشمی گفته است:” آقایان در اظهارات خود میگویند میخواهیم با همه دنیا رابطه داشته باشیم و همکاری کنیم. در صحبت، با حرفهای دولتهای گذشته فرقی ندارد. ولی عمل کردن به این خواست آن گونه نیست که الان آقایان رفتار میکنند. بالاخره بیجهت نیست که روابط ما با کشورهای همسایه در این مقطع اینگونه تیره شده است.”
سخن مثل همیشه فشرده و چندوجهی او را رضا تقی زاده باز می کند:“سفر اروپایی وزیر خارجه دولت بحران زده ایران در حالی انجام می شود که ماشین دیپلماسی جمهوری اسلامی عملا از حرکت بازمانده و مناسبات خارجی ایران سرد ترین دوران تاریخ سیاسی خود را تجربه می کند.چهار سال پس از کاهش عملی سطح مناسبات سیاسی ایران با جامعه اروپا و اعلام سیاست مطالعه نشده «نگاه به شرق »، قطع مذاکرات مربوط به امضاء قرارداد همکاری های اقتصادی و تجاری ایران با جامعه اروپا، محروم ساختن ایران از ایفای نقش شریک راهبردی انرژی اروپا، قطع کامل سرمایه گذاری های کشور های اروپایی در ایران و خروج کلیه شرکتهای معتبر نفت اروپایی از طرح های نفت و گاز کشور، اعلام تحریم های یک جانبه جامعه اروپا علیه تهران….، اینک علی اکبر صالحی انتظار دارد بتواند زمینه انجام گفتگو های جدی تری را با کشور های بزرگ اروپایی فراهم سازد.”
نماینده اسما منقضی خدمت شده ایران در آژانس علی اصغر سلطانیه نام دارد. چرا او بر نمی گردد؟ رضانجفی جانشینش چرا به وین نمی رود؟ شایداین خبر گاردین جواب این پرسش ها را بدهد:” مقامات ارشد ایران، اسرائیل و نماینده های اعراب در بروکسل در هفته گذشته جمع شدند و در مورد خاورمیانه ی عاری از سلاح کشتار جمعی بحث کردند.علی اصغر سلطانیه در راس هیات نمایندگی ایران و جرمی ایساچاروف سفیر و معاون امور استراتژیک در وزارت خارجه اسرائیل در راس هیات اسرائیلی در این جلسه حضور داشتند.”
حق با محمد جواد حجتی کرمانی است که به طنز می گوید:” گویا در شهر هیچ خبری نیست.”
تنها مشکل” خاتمی ها” مانده است.محمد رضا نقدی، یک زاده دیگر عراق که حالا رییس سازمان بسیج مستضعفین است، همه هم پیاله های محمد رضا خاتمی، را بازبانی چاله میدانی و با فارسی سلیس معرفی می کند:“هتاکان به سپاه پاسداران، مزدور و منافق هستند. این افراد مزدوران و اجنبیهایی هستند که حتماً علیه سپاه پاسداران صحبت میکنند و به نهادهای دیگر مقدس نظام اسلامی هجمه وارد میکنند.
این فرد هتاک هم پیاله کسی است که در انتخابات به کشورهای اروپایی مراجعه میکند و از دولتهای استعمارگر و احزاب صهیونیستی و فراماسونر کمک مالی دریافت میکند؛ این فرد از قماش کسی است که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ از پادشاه جنایتکار بحرین با اعزام نمایندهای به نفع خود کمک مالی دریافت کرد؛ وی همپیاله کسی است که با پادشاه عربستان که اکنون کشورش مأمن تمامی دیکتاتوران منطقه شده، برای برگزاری انتخابات در ایران مذاکره و همفکری میکند.ضعف اینجاست که وقتی این افراد مزدوری کردند و وابستگی خود را نشان داده و این موارد احراز شد، با اینگونه افراد برخورد نشد و طبیعتاً روی این افراد زیاد میشود و این سخنان را مطرح میکنند.”
رییس اداره سیاسی سپاه هم روی محمد خاتمی را کم می کند:” خاتمی، برانداز و از سردمداران فتنه است.”
سپاه، دارد از حالا مهره های صحنه انتخابات رایکی یکی می زند. نگاهها در دل تابستان به زمستان است. لیس جوردن، تحلیلگر آمریکایی و از مشاوران مطبوعاتی شورای امنیت ملی آمریکا، در دوران ریاست جمهوری جورج بوش، “بهار عربی” را به زمستانی برای حکومت ایران پیوند می زند.
دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا،برای خروج نیروهای آمریکائی از عراق باورق ایران بازی می کند:” ایران باهدف کشتار سربازان آمریکائی تسلیحات پیشرفته در اختیار گروههای افراطی شیعه عراق قرار میدهد،. بنابراین هرگونه توافقی که براساس آن قرار باشد نیروهای آمریکایی پس از پایان سال جاری در عراق بمانند، منوط به حل این مساله است.”
هیلاری کلینتون دست روی سوریه می گذارد. خواننده جوان سوری را گلو دریده یافته اند. “ بلبل انقلاب سوریه” قربانی مامورین امنیتی دمشق ـ– تهران شده است. خون او بر خشم مردم می افزاید. صدها هزارنفربه خیابانها می آیند وزیر خارجه آمریکا می گوید:” اسد سخت در اشتباه است اگر گمان کرده آمریکا میخواهد او بماند.”
ناگهان اوضاع در سوریه تغییر عجیبی می کند. گزارش را سایت دیپلماسی ایرانی می دهد و از زبان محمد ایرانی سفیرسابق جمهوری اسلامی در سوریه. نیروهای سرکوبگر ازخیابانها می روند. سفرای آمریکا و فرانسه در میان مردم ظاهر می شوند، با آنها راه پیمائی می کنند و به ملاقات زخمی ها می شتابند.
گفت و گوی دولت سوریه با مخالفان شروع می شود. شخصیتهای معارض،با فاروق الشرع معاون رئیس جمهوری سوریه به گفت و گومی نشینند:“مخالفان تقریبا بی مهابا سخنان خود را بیان کردند. سخن از آزادی زندانیان سیاسی، تغییر یا اصلاح قانون اساسی، آزادی مشارکت احزاب در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، برگزاری انتخابات آزاد و دهها خواسته دیگر در سخنان آنان وجود داشت. “
به نظر می آید سناریوی چهارم از 5 سناریوی لوموند برای سوریه در حال اجرائی شدن است:“اتحادی از سنی ها و علوی ها ایجاد شود و از این طریق به سلطه مطلق خاندان اسد پایان داده شود و قدرت بطور عادلانه میان گروه ها و اقوام مختلف سوریه تقسیم شود.”
محمد ایرانی می نویسد :” شاید ریشه این تغییر مشی را باید در بیرون سوریه و در مسائل منطقه و به هم پیوستگی پروندههای مختلف حوزه منطقه ای جست و جو کرد.”
فرانسه اعلام می کند: قذافی آماده رفتن است. سعید حریری در پاریس خواهان خلع سلاح حزب اله می شود.
روز بطور اختصاصی متن کامل نامه مهم محمدجواد حجتی کرمانی رامنتشر می کند. او می پرسد:
- آژیرهای سقوط را نمی شنوید؟
خواست محمدخاتمی برای انتخابات آزاد که توسط هاشمی رفسنجانی تکرار می شود، درخواست خامنه ای و جنتی از سپاه برای عدم مداخله در سیاست، در متن تحول منطقه بیشتر قابل درک است.
آخرین روزهفته دکتر عبدالکریم لاهیجی خبر می دهد:” پرونده ناپدید شدن موسوی، کروبی و همسرانشان در سازمان ملل در حال رسیدگی است.” آیت اله دستغیب خواهان آزادی آنها می شود. انگار در شهر خیلی خبرها هست.
شعر بیژن جلالی سخت شنیدنی است:
چه صبری دارند درخت ها
در سرما و برف
وچه سکوت گویایی دارند
زیرا بهار همیشه همراهشان است
و امیدشان جایی درآسمان هاست