از هشت ماه قبل و با شروع آنچه بعدتر “بهار عربی” نام گرفت، بخش قابل توجهی از کشورهای عربی از تونس در شاخ آفریقا تا یمن در جنوبیترین نقطه خاورمیانه شاهد تحولاتی هستند که ضرباهنگ بسیار سریعی دارد. حاکمان عربی یکی پس از دیگری چون مهرههای شطرنج از صفحه بازی حذف میشوند و آنچه جالب توجه مینماید دستپاچگی و موضع ضد و نقیض جامعه بینالمللی در قبال سرعت تحولات در جهان عرب است که ایران نیز از این امر مستثنی نیست. هر چند که حکومت تهران در انزوایی جهانی بسر میبرد و به عنوان مثال موضعگیری ایران در قبال حوادث تونس یا مصر، تاثیر چندانی بر این کشورها ندارد، اما در عرصههایی دیگر چون سوریه، بحرین و حتی یمن، تهران هنوز هم از بازیگردانان اصلی است. در این بین و با توجه به وجود رسانههای چند صدایی در جهان عرب و تاثیر و تاثر دیرین میان ایران و همسایگانش، بازخوانی نگاه اعراب به نقش و سیاستهای ایران در قبال کشورهای منطقه، اهمیتی دوچندان مییابد.بازخوانی این نقش ضرور می نماید.
روزنامه الحیات هفته گذشته خبر داد که ایران در یک معامله پشت پرده، دولت عراق را وادار کرده تا علاوه بر تغییر سیاست خود در قبال سوریه، مبلغ ده میلیارد دلار به سوریه کمک مالی کند تا این کشور بتواند از بحرانی که پنج ماه است گریبانگیرش شده، رهایی یابد.
این روزنامه به نقل از شاکر الدراجی عضو مجلس عراق، فاش کرد که هفته گذشته هیاتی از حزب الدعوه عراق به رهبری عبدالحلیم الزهیری به خواست ایران به تهران سفر کرده و در جریان دیدارهای برگزار شده، راههای ارائه کمک لازم به سوریه بررسی شده است.
الدراجی گفته است که سیاست جدید تهران بدین گونه است که محوری استراتژیک شامل ایران ـ عراق و سوریه شکل بگیرد و به دلیل تغییر سیاستهای منطقهای ترکیه، عراق اندک اندک سوریه را در همپیمانی جایگزین ترکیه کند.
منابع نزدیک به نوری المالکی نخستوزیر عراق گفتهاند که مالکی چند توافقنامه تجاری مهم با ترکیه را لغو کرده و قرار است به تشویق ایران، میزبان خط لوله انتقال نفت این کشور به اروپا شود. بر اساس توافقهای به عمل آمده میان تهران و بغداد، عراق مبلغ ده میلیارد دلار به شکل کمکهای نفتی و مالی در اختیار سوریه قرار خواهد داد.
دخالت ایران در امور سوریه که پیش از این در قالب خبرهایی جسته و گریخته و بدون منبع شناخته شده منتشر میشد، با مصاحبه اختصاصی الشرقالاوسط با شیخ خالد الخلف یکی از رهبران بزرگترین قبایل سوریه و عضو شورای ملی این کشور که رهبری اپوزیسیون سوریه را بر عهده دارند، شکل جدیدی به خود گرفت.
خلف در این مصاحبه به صراحت آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را متهم کرده که در برنامهریزی برای قتل مخالفان سوری مشغول ایفای نقش است. به گفته وی، شورای ملی سوریه، فیلمی را در اختیار دارد که نشان میدهد اعضای سپاه پاسداران در کف خیابانها مشغول تیراندازی به سمت تظاهرکنندگان سوری هستند.
موضوع دخالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سرکوب تظاهرات ضد حکومتی سوریه، نکته جدیدی نیست؛ چرا که چند روز قبل نیز احمد خلف فرمانده گردان 15 یگان ویژه ارتش سوریه که از ماموریت خود در سرکوب مردم، سرپیچی کرده و سپس متواری شده، در مصاحبهای با الشرقالاوسط فاش کرد که متخصصان سپاه پاسداران با تجهیزاتی پیشرفته در خیابانهای شهرهای مهم مثل حماه و حمص تردد کرده و محل تلفنهای ماهوارهای ثریا که معترضان از آن برای مخابره خبرها به دنیای آزاد استفاده میکنند را به اطلاع نیروهای امنیتی سوریه میرسانند.
به گفته این افسر ارتش سوریه که ده سال سابقه عضویت در ارتش این کشور را نیز دارد، سلاحهایی که علیه معترضان استفاده میشود اکثرا جدید بوده و از ایران دریافت شدهاند که از آن جمله به باتوم الکتریکی و گلولههایی اشاره میکند که پس از اصابت به بدن، درون آن منفجر می شود و بدن قربانی را متلاشی میکند.
حازم صاغیه تحلیلگر برجسته عربی در بررسی آنچه بر کشورهای عربی میگذرد، نوشت که بعد از تجربه سقوط صدام حسین در عراق این بحث در میان اعراب رواج یافت که آیا دخالت خارجی برای رهایی از یک وضعیت دشوار، خوب است یا باید به داخل متکی بود؟
وی با مرور آنچه بر عراق گذشت، افزود: “به زودی اعراب دریافتند که موضوع اصلی، دخالت خارجی نیست؛ چرا که عراق پس از سقوط صدام اسیر دو عامل شد. یکی نفوذ بیسابقه ایران و دیگری تروریسم و درگیری داخلی و این دو عامل در بسیاری از دیگر کشورهای عربی نیز دیده میشود. در واقع تجربه نشان داده، اعراب بلافاصله پس از عبور از یک مرحله دشوار، درگیر مشکلات داخلی خود شده و تمایل دارند چشم بر عامل خارجی بسته و آن را نادیده بگیرند و به همین دلیل است که ایران از خلأ موجود در عراق استفاده کرده و با عواملی چون حزب الدعوه و مقتدی صدر موفق شده این خلأ را به سود خود پر کند”.
به گفته حازم صاغیه، این رفتار در عراق را میتوان به دیگر کشورهای عربی نیز تعمیم داد؛ به شکلی که شاهد هستیم این روزها دولت عراق به تحریک ایران، مشغول حمایت از نظام بعث در سوریه است که سالها با آن مخالف بوده و این نظام را متهم به تقویت تروریسم در عراق میکرده است.
اما رویترز در مطلبی تحلیلی از سیاست ایران در قبال کشورهای عربی نتیجه میگیرد که این سیاست منجر به انزوای بیشتر ایران در آینده نزدیک خواهد شد. در این یادداشت آمده است: “ایران پایه و اساس سیاست خارجی خود را بر حمایت از فلسطین و دشمنی با اسراییل قرار داده و این دو عامل از نظر ژئوپلتیک بدون بشار اسد محقق نمیشود. در شرایطی که جهان اسلام و در راس آنها عربستان، ترکیه و اتحادیه عرب همه یک صدا خواستار توقف وحشیگری نظام سوریه علیه مردم معترض هستند، حمایت بیقید و شرط تهران از دمشق، ایران را در موقعیتی قرار خواهد داد که پس از انزوای بینالمللی، در میان کشورهای اسلامی و حتی همسایگان خود نیز منزوی شود”.
با توجه به احتمال وقوع این امر، محمد شمسالدین در روزنامه لبنانی البناء مینویسد: “شکی نیست که پس از حمایتهای دور از منطق ایران از سوریه، این کشور رو به انزوای بیشتری میرود. در این وضعیت؛ با مروری بر آنچه لابلای خبرها وجود دارد، به این نتیجه میرسیم که تحولی شگرف در منطقه در حال تکوین است؛ بدین ترتیب که ترکیه با چراغ سبز آمریکا و اروپا مشغول تقویت نقش خود در خاورمیانه است. این سیاست جدید همان بازسازی و اجرای مجدد طرح «خاورمیانه جدید» آمریکا است”.
به نوشته شمسالدین، رفتار سیاستمداران ترکیه به گونهای است که گویا جواز دخالت نظامی در سوریه را از غرب گرفتهاند؛ اما دست زدن به هر اقدامی منوط به رفع دو دلیهای غرب در قدرت بخشیدن به ترکیه در منطقه است.
وی نتیجه میگیرد که پس از شکست غرب در تعامل با بحرانهای مربوط به ایران و همچنین ناکامی نسبی در عراق و افغانستان؛ غربیها تصمیم گرفتهاند ترکیه را به عنوان بازیگر اصلی منطقه در خط مقدم قرار دهند و نقطه شروع تحرکات جدید ترکیه نیز در قبال سوریه خواهد بود، بطوریکه منابع آگاه میگویند اختلاف میان فرماندهان ارتش این کشور با رجب طیب اردوغان که منجر به استعفای آنها شد؛ چیزی جز این نبود که اردوغان خواستار دخالت نظامی در سوریه است ولی ارتش چنین عملیاتی را در تضاد با منافع ترکیه ارزیابی کرده است.
سرکیس نعوم دیگر تحلیلگر برجسته لبنانی در سرمقاله روزنامه النهار با عنوان “آیا ایران اسلامی ناراحت است” به وضعیت ایران در شرایط کنونی منطقه نگاه کرده است. در لبنان معروف است کهنعوم ارتباط گسترده و عمیقی با چهرههای امنیتی و سیاسی آمریکا داشته و هر از چند گاهی برای کسب اطلاعات دسته اول به واشنگتن سفر میکند.
وی در این مقاله مینویسد: “ایران این روزها علیرغم اینکه شرایط داخلی را به شکل کامل مهار کرده، به نظر بسیار نگران میرسد. عوامل نگرانی ایران را میتوان در چهار موضوع خلاصه کرد:
یک ـ پس از آنکه جهان اهل سنت دچار ترس از ایران و فرار از این کشور شده، ترکیه نقشی غیر قابل انکار در منطقه ایفا کرده و رقیبی جدی برای ایران شده است. پیش از این همکاری ایران با آمریکا در افغانستان و عراق باعث شد تا آمریکا دست دوستی را به سمت تهران دراز کند، ولی سیاست اشتباه ایران باعث شد تا واشنگتن بار دیگر به موضع سابق خود در مقابل ایران بازگردد و در این میان ترکیه توانست از ناز و عشوه بیمعنای ایران استفاده کرده و آمریکا را قانع کند که مبارزه با تروریسم سلفی در منطقه بیش از آنکه از عهده ایران برآید، در ید توانایی ترکیه است.
دو ـ شروع انتفاضه مردمی در برابر بشار اسد به عنوان همپیمان اصلی ایران و شکست نظام سوریه در خاموش کردن این اعتراضها، باعث شده تا ایران در وضعیت دشواری قرار گیرد. سوریه کشوری بود که ایران را وارد جهان عرب به خصوص لبنان و فلسطین کرد و همپیمانی دمشق و تهران، این فرصت را به ایران داد تا نفوذ خود را از عراق تا فلسطین گسترش دهد. در صورت سقوط دولت اسد که امری قابل پیشبینی است، سیاست خارجی نظام ایران به شکل کامل دچار زلزله میشود.
سه ـ علیرغم موفقیت ایران در سرمایهگذاری عظیم خود در لبنان، سقوط بشار اسد باعث میشود تا راه در برابر مخالفان ایران در لبنان به شکل کامل باز شود. بدین ترتیب ممکن است همانگونه که سوریه در لبنان عمل کرد، کشورهای دیگر، احزاب لبنانی را مسلح کرده و در مقابل حزبالله قرار دهند یا حتی اسراییل وارد جنگ با لبنان شود و بدین ترتیب ایران در غیاب سوریه قادر نخواهد بود کوچکترین کمکی به حزبالله کند و بازوی مهم خود در مواجهه با اسراییل و به تبع آن غرب را از دست خواهد داد.
چهار ـ پس از سقوط صدام حسین، ایران سرمایهگذاری عظیمی را برای گسترش نفوذ خود در عراق انجام داد؛ ولی اکنون شاهد هستیم که سیاستمداران عراقی حاضر نیستند علیرغم فشارهای بیحد و حصر تهران، توافقنامه عقبنشینی کامل نیروهای آمریکایی از عراق را امضا کنند. دولت عراق هنوز هم از آمریکا میخواهد که بخشی از نیروهای خود را در عراق حفظ کند و این با منافع ایران در تضاد است. این موضوع نشان میدهد که ایران با تلاش برای حذف نهایی آمریکا از عرصه عراق، مشغول ارتکاب یک اشتباه دیگر در سیاست خارجی خود است؛ چرا که این امر در شرایط کنونی محال است و آنچه اتفاق میافتد تضعیف بیش از پیش تهران در منطقه است.
مروری ساده بر آنچه در هفته گذشته در مورد ایران در رسانههای عربی منعکس شده نشان میدهد که اکثر این کشورها و تحلیلگران آنها بر این باورند که ادامه سیاست حمهوری اسلامی در حمایت بی قید و شرط از نظام بشار اسد، سیاستی به غایت اشتباه است که مانند طناب داری، شرایط را برای انزوای بیسابقه ایران حتی در جهان اسلام و خاورمیانه فراهم میکند.