برآمدن روز2000: وانشاء رود بارکی
هنر روز ، محصول آرایش قوا در روز است. شاید اگر بازی حذفی مورد علاقه ایرانیان عزیز به نتیجه می رسید؛ نه نگارنده در این سایت بودو ونه بخش هنر روز. هرچه بود، هنرروز، صبحی از صبح ها که نمی دانم کی بود بدنیا آمد. هنوزهم فرزند خوانده است. بعضی ها تحملش می کنندو برخی هم نمی خواهند سر به تنش باشد. البته عشاقی هم دارد. همینکه ابراهیم نبوی به ماحال می دهد، خودش حال می آورد.
هنرروزالبته سلیقه تام وتمام من در کار هنر نیست. بیست درصد خودم را با هشتاد درصد یک روزنامه سیاسی اپوزیسیون د رهم می آمیزم و همین محصولی می شود که هر پنجشنبه می بینید: آمیخته ای از هنر و سیاست.
تنها ماندم و تنها هنر روز را شروع کردم، اما تنها نماندم. به مرور همکارانی پیدا کردم “ بهتر از گل سرخ”. اول که هنوز بگیرو وببند و دار و درفش خیلی “ نهادینه” نشده بود، بیشتر یاران د رایران بودند. وقتی چتر ترس را گستردند و به یکی از همکاران دستگیر شده عکس و کتاب مرانشان دادند و گفتند سخت منتظرم هستند، تیم ایران رابردیم زیر زمین. اسامی مستعار شد و ماندبناچار. برخی که خارج شدند، بااسم خودشان امضاء کردند. کسانی رفتند، دوستانی ماندند. مهدی عبداله زاده و محمد عبدی بیشترعشق سینمابودند. هم هستند و هم نیستند. امیر عزتی واقعا جایش خالی نیست. داغ کرد و رفت و هرگز جای صفحات سینمائیش پر نشد. دلگیر تر از رفتن او، جدایی محمد سفریان بود. رد خنده هایش و غر زدن های با دلیل و بی دلیلش همیشه همراه من است. مرایاد مسعود بهاری می اندازد و هر دو شعر نیما را بیاد م می آورند:
من ا زاین دونان شهرستان نیم
خاطر پر درد کوهستانی ام
کاش هنر قدر خودش را پیدا کند. کاش بتوان زندگی عزتی هاو سفریان ها را تامین کردو نگذاشت قلم از دستشان بیافتد… کاش…. کاش….
” دونان شهرستان” ی هم در این هشت ساله بودند و کم نبودند. بی مایگان پر مدعی. یک روزه آمدگان که فلان را با “ص” می نویسند و جهان را بنده نیستند. هنوز مقالتی ننوشته، سر دبیرند.و… البته رفتند و اصلا جایشان خالی نیست…
اما جای بچه های ایران، اهالی تهران، یاران مشهدی، دوستان اصفهانی وعزیزان بوشهری و…. کم نیست که دیرسالی است با هنر روزند و یا تازه آمده اند. بااسم مستعار می نویسند از ترس گزمه واگر روزی آفتاب آزادی برآید و این قلم برای نوشتن باشد؛ خوانندگان حیرت خواهند کرد از سیاهه این نام ها. امیدوارم آرزو بگور نبرم و نام یاران هنر روزرا که با نان خشک ما ساختند و قلم زمین نگذاشتند ، به شرح تمام بنویسم….
بار اصلی هنر روز بر شانه اسامی مستعار بوده است ودریغا خواهد بود. تا کی؟ پاسخ این پرسش نمی دانم. مطلب یکیشان را منتشر و شماره 2000 هنر روز را به نام های مستعار تقدیم می کنم.
روزنامه هایی برای شب و روز
کسری رحیمی
باید و به ناگزیر، زمزمهها و بعد هجوم همهجانبه جهانی را پذیرفت که نه تنها درنگ نمی کند، بلکه به تمامی از اکنون خودش فاصله می گیرد و همه چیز را نیز با خود می برد. شاید کسانی که برای نخستین بار، حروف سربی یا دستگاه روتاتیف را اختراع کردند، هیچ گمان نمی کردند که به چشم بر هم زدنی، نتیجه و ثمره زحماتشان به فراموشی سپرده می شود، و شاید آن ها هرگز گمان نمی کردند که روزی جهان دیجیتال، از راه برسد و همه چیز را در دسترس و آسان کند، مدیومها را تغییر دهد، روی سلایق و دیدگاه ها تاثیر بگذارد و تعریف کلاسیک رسانه مکتوب را به طور چشمگیری عوض کند.
روزگاری بود که روزنامه ها، خبررسان تمام عیار اتفاقات دنیا بودند. در ایران بعد از مشروطه، نشریات نقش به سزایی در آگاهی رسانی به مردم و بالابردن سطح دانش سیاسی توده بازی می کردند. روزنامه هایی که به تأسی از نمونه های غربی خود منتشر می شدند، با الگوبرداری از کلیشه مرسوم نشریات آن زمان، منعکس کننده ذهنیت طبقه روشنفکر و ابزار مستقیم آن ها برای اصلاح عادات و طرز زندگی مردم به شمار می رفتند. از همان زمان، آدم تحصیلکرده و باسواد به کسی اطلاق می شد که «روزنامه و کتاب می خواند» و اطلاعات سیاسی اجتماعی اش از استانداردهای مردم کوچه و بازار بالاتر است.
امروزه، روزنامه و نشریات مکتوب، موازی با تخصصی شدن و در رسته علوم خاص قرار گرفتن، جایگاه خود را در عامه مردم پیدا کرده اند. بماند که سانسور و محدودیت های معهود جامعه دیکتاتوری چقدر آن ها را به بی ثباتی و تعطیلی کشانده است.
وقتی همه چیز باید الکترونیکی بشود
شاید بزرگ ترین و مهم ترین قلمرویی که بشر در قرن بیستم کشف کرده است، همین دهکده جهانی خودمان باشد، که دور و نزدیک، غریب و اسرارآمیز و روزمره و فاخر است. در واقع بیش تر فاکتورهای زندگی حقیقی را توانسته است که بازنمایی بکند و وقتی وارد عرصه نیاز و داد و ستد می شود، می توان گفت که پتانسیل ارتباط از نوع چندم را به شدت در خودش پنهان دارد. وقتی این دهکده کوچک و پهناور، بازار خودش را دارد، کتابخانه و کیوسک مطبوعات، یا دانشگاه خودش را دارد، باید باور کنیم که می تواند بسیاری از مظاهر تمدن گذشته را از اساس دگرگون کند و می بینیم که در حال دگرگونی ساختاری هم هست. یکی از این مظاهر دگرگونی، پیشنهاد کتاب و مجله به صورت الکترونیکی است. پیشرفتی که حتما طرفداران محیط زیست را خوشحال کرد! رشد روزافزون تبلت ها و سیستم های قابل حمل کتابخوان، باعث شده که کتاب ها و نشریات الکترونیکی به سرعت در بین خوانندگان جا باز کنند و کم کم نمونه های مکتوب پیش از خود را منسوخ کنند. پیش به سوی آینده!
روزنامه اینترنتی
همان طور که گفتیم، محدودیت های موجود در انتشار نشریه به صورت کلاسیک، راه حل مثبت و فوق العاده ای داشت؛ روزنامه اینترنتی. به طور خاص در ایران، با عدم ثباتی که در کار مطبوعات وجود دارد، و در این چند سال، مشکلات مالی بی شماری که جامعه مطبوعات را تهدید و گاه فلج کرده است، روزنامه اینترنتی رشد چشمگیری داشته است. وبلاگ ها و وب سایت های بی شمار، توانستند بخشی از بار آگاهی رسانی به جامعه را در فقدان روزنامه ها و مجلات به دوش بکشند. گواه این مدعا، تعداد وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران اینترنتی است که در زندان های ایران به سر می برند، یا در این راه به قتل رسیده اند. همین مسئله نشان می دهد که حکومت ایران تا چه اندازه از این حوزه ضربه خورده است و این ابزار مدرن، چقدر می تواند برای حکام جمهوری اسلامی خطرناک باشد. ارتش سایبری سپاه پاسداران، به خاطر کنترل این حوزه تأسیس شده است و وظیفه دارد در کنار سانسور، به دستگیری و سرکوب روزنامه نگاران مخالف نیز اقدام کند. این سرکوب با این که همه جانبه بوده و تمامی مقوله ها را پوشش داده است، اما از همه عریان تر و علنی تر، به رگ و ریشه ادبیات و هنر زده است و بسیاری استعدادها و اندیشه ها را در همان نطفه خفه کرده است. با این حال، کنترل این حوزه همچنان دشوار است و امروزه دیگر همه می دانند که می توانند موضوعی را که در واقعیت حق دنبال کردنش را ندارند، در فضای مجازی پیدا کنند. نویسندگان و فعالان حوزه فرهنگ، اگر اجازه یا توان انتشار آثارشان را از طریق سیستم نشر ندارند، می توانند به سادگی، در وبسایت یا وبلاگ خود، یا در روزنامه های اینترنتی مطالب خود را به دست خوانندگان آثارشان برسانند.
هنر روز
“هنر روز”، بخشی از روزنامه اینترنتی روزآنلاین است که در این سال ها، نقشی اساسی در منعکس کردن فضای فرهنگی هنری جامعه ایران ایفا کرده است و مهم تر از آن، توانسته است در بخش های متنوع، صداهای سرکوب شده ادبیات و هنر ایران را به گوش مخاطبان برساند.
هنر روز در چندین بخش منتشر می شود. بخش هایی چون؛ “مانلی”، “صحنه”، “اولیس”، “پشت ویترین”، “حرف اول”، “ایبوک”، “صفحه 20” و… در این جا، برخی از این صفحه ها را معرفی می کنیم:
افست
این صفحه، همان طور که از نامش پیداست، آثار سامیزداتی و ممنوعه را معرفی می کند. در گیر و دار سانسور، و سرکوب شدید نویسنگان و فرهیختگان ایرانی، بسیاری از صاحبان قلم و اندیشه، مجبور می شوند که اثر خود را به صورت زیرزمینی و محدود منتشر کنند دست به دست بین مخاطبان معدود بچرخانند. این رویه، از دیرباز، در جوامعه تک صدایی و دیکتاتوری رواج داشته و دراین سه دهه، شاهد رشد چشمگیر آن در فضای ادبی جامعه بوده ایم. افست تلاش می کند، تا جایگاهی باشد برای معرفی این آثار و نویسندگان این آثار به خوانندگان.
صفحه 20
صفحه 20، با درج صفحه بیستم یک کتاب آغاز می شود و جدای از معرفی آن کتاب، به حواشی حول محور اثر و نویسنده آن نیز می پردازد. صفحه بیست تلاش می کند که همه جوانب را در نظر بگیرد و به نکاتی اشاره کند که در نقطه گذاری تاریخی اثر اهمیتی ویژه دارند.
بوف کور
در این صفحه، داستان کوتاهی از یک نویسنده، به همراه معرفی نامه کوتاهی از او درج می شود. ملیت و زبان نویسنده اهمیت ندارد و سعی بر آن است که داستان ها تازه و کم دیده شده باشند.
مانلی
مانلی صفحه شعر هنر روز است. در این صفحه سعی شده است به شاعران جوان محال بیشتری داده شود، با این وجود، از معرفی شاعران بزرگ و تراز اول دنیا نیز غفلت نشده است.
صحنه
صحنه، نمایش های روی صحنه در تئاتر ایران را پوشش می دهد. در هر شماره، تئاتری که روی صحنه است، معرفی و به نقد کشیده می شود. شاید بتوان گفت که صحنه کمک می کند تا هنر روز جامعیت خود را در بین روزنامه های مشابه، همچنان حفظ کند.