تهران شهر بی‌کوچه باغ

نیره توکلی
نیره توکلی

چندی پیش نامه‌ای به امضای دکتر محمد عبداللهی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران دریافت کردم که در آن پرسشنامه‌ای ویژه‌ اندیشمندان اجتماعی و متخصصان شهری برای اولویت‌بندی مشکلات و مسائل شهر تهران وجود داشت. گرچه هنوز به این پرسشنامه پاسخ نداده‌ام، ساعت‌ها به پاسخ‌های احتمالی آن فکر کردم و حتی از دانشجویانم هم خواستم که در این باره فکر کنند و پاسخ دهند. در نامه آمده بود که شماره حسابی را هم مشخص کنیم تا پاسخ‌های ما بی‌اجر نماند. حتماً دست‌کم 20 هزار تومان و دست بالا 50 هزار تومان به پاسخ‌های کارشناسانه‌مان اجرت می‌دادند. 

پاسخ‌های بسیاری در ذهنم بود:

اما چیز دیگری بود که می‌خواستم بگویم و نمی‌شد همین جوری بگویم. می‌خواستم بگویم: «آقای دکتر عبداللهی، نمی‌دانم دیگران چه فکر می‌کنند، اما به نظر من- چون نظر مرا پرسیده‌اید، می‌گویم- مهم‌ترین مساله شهر تهران این است که من دارم می‌میرم. شماره حساب تعیین کنم؟

آقای دکتر عبداللهی، مهم‌ترین مساله شهر تهران این است که بیژن الهی مرد، 65 سالش نشده بود. شاعر بزرگی بود.

آقای دکتر عبداللهی، شما دارید می‌میرید. یک روز می‌روید به دامنه البرز در نزدیکی خانه‌تان، در ساعات آغازین صبح، چند قدم مانده به خانه‌تان، جسدتان را پیدا می‌کنند که سکته کرده‌اید و با پیشانی بر زمین خورده‌اید. دمر. خون پیشانی‌تان زمین را رنگ کرده. در آغاز، عابران و نگهبان مجتمع که روزی چند بار با روی خوش با او چاق‌سلامتی می‌کردید شما را نمی‌شناسند؛ دکتر عبداللهی جامعه‌شناس را که پشت و رو بر زمین افتاده به جا نمی‌آورند. آقای دکتر عبداللهی، چهارم دی‌ماه 89 روز تدفین شماست. هنوز یک سال به بازنشستگی شما مانده بود. شما هم مرده‌اید و مسائل شهر تهران هنوز دارد قربانی می‌گیرد. بناست مسائل را برای چه کسی بگویم. به چه کسی بگویم تهران شهر…؟ برای چه کسی شماره حساب تعیین کنم؟ 

آقای دکتر عبداللهی، شما رفتید، که جامعه‌شناس بزرگی بودید و طرح‌هایتان برای سلامت تهران ناتمام ماند.

آقای دکتر عبداللهی، بیژن الهی رفت که شاعر بزرگی بود و شعرهایش ناتمام ماند.

آقای دکتر عبداللهی، شاعر و جامعه‌شناس و پیر و جوان و مردم کوچه و ‌بازار. همه ما داریم سم تنفس می‌کنیم و حتی طرح زوج و فرد اجرا نمی‌شود و سواری‌های تک‌سرنشین در آمد و شدند و سرویس‌های همگانی تعطیل‌اند و تعطیلی گرهی را نمی‌گشاید. 

آقای دکتر عبداللهی، هیچ چاره اساسی‌ای در راه نیست.

 

منبع: شرق هشتم دی