نمایش مضحک جنایتکارانه

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تمام هفته سوم اردیبهشت به “نمایش مضحک جنایتکارانه”- تعبیر ازدولتمرد اوکراینی -سه دیکتاتورهم پیمان در تهران، مسکو و دمشق می گذرد.

آندری دشچیتسیا، وزیر خارجه موقت اوکراین که کشورش دستخوش توطئه روسیه-ـ بدترین دشمن ایران و یاردلخواه نظام-ـ است، سیر وسرنوشت هفته را نامی می دهد که به عنوان “نگاه هفته” تبدیل می شود.

برادر حسین بازجو، سیاست پنهان “نظام” درباره اوکراین را عریان می کند. مرتضی کاظمیان-ـ روزنامه نویس-ـ “خلاصه و جوهر حرف” نماینده ولی فقیه در روزنامه ضد ملی کیهان را بدست می دهد: “ایران با وجود وضع اسف‌بار اقتصادی که گریبان همه -از حکومت تا مردم- را گرفته، از میلیاردها دلار درآمد مترتب بر فروش گاز به اروپا صرف‌نظر کند؛ در کنار مسکو بایستد و اروپا را ـ در پی بحران اوکراین ـ تحت فشار قرار دهد.”

“میلیاردها دلار درآمد فروش گاز به اروپا” که برادر حسین می خواهد خرج دفاع از “پوتین استبداد” روسی کند، به ارقام ناچیز دیگری پیوند می خورد که سران “نظام” مانند پول خرد جیبشان در باره آنها حرف می زنند. علی لاریجانی، یکی از پنج برادر غارتگر لاریجانی که بیشترشان نقش کلیدی درایجاد “شرایط غیرعادی” ایران دارند، می گوید:” کشوردرشرایط عادی قرار ندارد. شرایط کشورمان، شرایط حساس و پیچیده‌ای از نظر اقتصادی و بین‌المللی است؛ کاری به دلایل ندارم که غصه پردردی است که چرا به این وضع رسیدیم؛ اما هم در اقتصاد پیچیدگی‌هایی بوجود آمده و هم بیکاری، تورم و فقر در کشور مسایل مهمی است. با وجود ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، تورم ۴۰ درصدی برای مردم به ارمغان آورد.”

حسن روحانی هم از همین “غصه پردرد” که تورم را برای مردم به “ارمغان” آورد جوری حرف می زند که انگار عاملانش نه همان برکشیدگان “رهبر” و “نظام ” هستند، بلکه از عالم دیگر حاضرو سپس درناکجا غیب شده اند: “عده‌ای با شعار مبارزه با ابرقدرت‌ها، جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند. با شعر و شعار، استقلال و عزت درست نمی‌شود و با فریاد و هوچی‌بازی عظمت مملکت به وجود نمی‌آید”.

واسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهور صحنه دیگری ازاین “نمایش مضحک جنایتکارانه” رارسانه ای می کند: “حدود ۷۰۰ میلیون دلار پول شرکت مس به بهانه دور زدن تحریم در حساب دو فرد ایرانی بود که پاسپورت یک کشور اروپایی را هم دارند. دوستان وزارت اطلاعات با روش‌های پیچیده موفق شدند پول را از حساب این افراد خارج کنند. “

“۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، ” کجاست؟ این “دوفرد ایرانی” کیستند که “ ۷۰۰ میلیون دلار” ناقابل را به جیب زده بودند و وزارت اطلاعات موفق شد باروش های پیچیده از حسابشان خارج کند؟ کارگردان “نمایش” کاری به این “جزئیات” ندارد. تشخیص مجرم هم بعهده تماشاگران است که اینجا محمود احمدی نژاد را بعنوان “قاتل” دراز کنند و “انحطاط نظام” را هم به حساب محمد خاتمی بنویسند. نشانی را موحدی کرمانی ـ

یکی از دهها سخنگوی “مقام رهبری” بر منابرجمعه ـ می دهد: “به وزارت ارشاد، علوم و رسانه‌ها هشدار می‌دهم مبادا نظام ما به انحطاط اخلاقی و فرهنگی زمان اصلاحات بازگردد؛ مراقب باشید”.

لابد برای همین دولت” تدبیر” جدیدی بکار بسته و ممیزی راسه مرحله ای کرده است. خشایار دیهیمی ـ مترجم ـ پرسش جالبی رامطرح می کند: “یعنی چه که می‌گویند ممیز ۱، ممیز ۲، ممیز ۳ و … مگر وزارت ارشاد وزارت اطلاعات است؟”

پدر سراج الدین میردامادی ـ که دایی “حضرت آقا” هم هست و پسرش در بند سربازان آقا-ـ پرسش دیگری را در میان می گذارد: “حرف های روحانی را باور کنیم یا قاضی صلواتی؟” و گوشه دیگری از پرده را برای تماشای “نمایش مضحک جنایتکارانه” بالا می زند: “به هیچ عنوان برای آزادی فرزندم از رهبر جمهوری اسلامی درخواستی نخواهم کرد. احتیاجی هم به ایشان ندارم و زندگی ساده خودم را دارم. پسرم هم مسئولیت کارهایش برعهده خودش است و هیچ جرمی مرتکب نشده. اصلا سراج هم توقع ندارد من به شخص آقای خامنه ای رو بیندازم. اما نکته مهم این است که ما با این نسبت نزدیک مان این شرایط مان است، وای به مردمی که چنین نسبتی ندارند و چقدر فشار و ظلم و ستم بر آنها زیادتر است”.

آقای سیدعلی حسینی خامنه ای، گوشی برای شنیدن “تظلم” ندارد حتی اگر ازجانب دائیش باشد، او چفیه عربی به گردن، بر صندلی قدرت نشسته، مگسان گردشیرینی درلباس نظامی دوره اش کرده، شکم های فراخ به جلوداده اند، در تائید “فرمایشات” ریش تکان می دهند. هفته ایست که باردیگر “مذاکرات هسته ای” درصدراخبار و قرار است “توافق نهایی” درروزهای پایانی هفته بدست بیاید.

سرگئی ریابکوف-ـ معاون وزیر امور خارجه روسیه ـ می گوید: “امیدواریم که تهران راهنمایی‌های لازم را به همه اعضای هیات خود داده باشد تا از این طریق پیشرفت در مذاکرات میسر شود”.

حسن روحانی، در آستانه مذکرات تائید می کند: “ایران آپارتاید هسته‌ای را نمی‌پذیرد و زیر بار آن نمی‌رود. “

 اواز کشورهای غربی می خواهدتا به جای “تحقیر ملت ایران، به این ملت و دست‌آوردهای علمی‌اش احترام بگذارند” و “مسیر تقدیر از این ملت را در پیش بگیرند. ساخت سلاح هسته‌ای کار سختی نبود ولی ایران این کار را نکرد تا به دنیا بگوید دفاع ما اخلاقی بود”.

سخنان “حقوقدان” فقط یک آب شسته تر از “فرمایشات” رهبر است که باز هم، توقعات قدرت‌های غربی را “احمقانه و ابلهانه” می خواند وبه سپاه دستورمی دهد که جنگ‌افزارهای موشکی و نظامی خود را به تولید انبوه برساند. وهمچنان نشسته بر کرسی خیالی مدیریت جهان، خواستار حل تحریم ها از راهی غیر از مذاکره می شود.

مذاکرات اتمی دیگر بار به نقطه حساس رسیده است. علی‌اکبر ولایتی ـ طبیب و حبیب آقا - از جانب “ما” بازهم تاکید می کند: “تیم فعلی مذاکره کننده هسته‌ای در چارچوب تعیین شده از سوی رهبر ایران مذاکره می‌کند. ما از مذاکره‌کنندگان خود مطمئن هستیم”. نقش خامنه ای د رتوافق نهایی با غرب به میان می آید. بدبینی خامنه ای و خوش بینی اطرافیان ارزیابی می شود. مصطفی تاج زاده که از سلول انفرادی زوایای پنهان سیاست را هم رصد می کند، د رنامه سرگشاده ای می کوشد تلاش “دلواپسان” در تغییر نظر رهبر جمهوری اسلامی را مانع شود و او را از “پشتیبانی بدون چشمداشت ما” اطمینان می دهد. یارغاررهبر ازکدام “ما” سخن می گویدو زندانی اش ازکدامین “ما”؟ “نمایش مضحک جنایتکارانه ” هفته” پاسخی باین پرسش ها نمی دهد. جلیل روشندل ـ تحلیگر سیاسی-ـ بر پیش نویس توافق نهایی پرتو می افکندو رضا تقی زاده ـ تحلیل گر دیگر ـ روحانی را بعد از امضای سند به تصویر در می آورد.

چهارشنبه، ۲۴ اردیبهشت، می رسد و مذاکرات در وین آغاز می شود. محمدجواد ظریف، و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، شب پیش در یک برنامه شام کاری درباره چارچوب مذاکرات رایزنی کرده اند. غروب چهارشنبه- گفت وگوها “خوب” و “سازنده” ارزیابی می شود. اطلاعات از طریق گروه مذاکره کننده در اختیار “رهبر” گذاشته می شود وملت هم ـ طبق معمول سنواتی ـ از طریق رسانه های خارجی اخبار جسته و گریخته ای در باره مذاکراتی که به سرنوشت کشورشان مربوط است، خواهد شنید.

تاریخ نشان خواهد که در وین “قرارداد ترکمانچای” دیگری تدارک می شود و یا “نظام” “شکست” دیگری را بر قدرت های غربی تحمیل می کند. معلوم نیست نگرانی “دلواپسان” که در هزار توهای “نظام” خانه دارند رفع یا تشدید می شود، اما علی ربیعی-ـ مقام امنیتی مشهورو وزیر کاردولت تدبیر-ـ هم به بازیگران نمایش می پیوندد: “دولت هم دلواپس عدالت اجتماعی، رانت، فقر، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی است”.

 ”برادر عباد” که برنامه جلوگیری از راهپیمائی کارگران در روز جهانی کارگر را پیش برد، احتمالا آماری را که دست پخت “نظام” است و همین هفته منتشر شده، خوانده است:

-۴۰ میلیون نفر در ایران کار نمی کنند.

 و توضیحش: “۶. ۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر ۳۹٫۵ میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفا مصرف کننده‌ هستند”.

در روزهایی که کک “نظام” هم برای مرگ دریاچه ارومیه، و مهاجرت بی سابقه نخبگان پزشکی نمی گزد، نخستین عکس “نخست وزیر” امام بعد از زندان خانگی وبرتخت بیمارستان دلواپسی عمومی را دامان می زند. خاطره نابود کردن تدریجی آیت اله شریعتمداری، احسان طبری، سعیدی سیرجانی، آیت اله منتظری و دهها قربانی دیگر”حصر خانگی” به اذهان بر می گردد. آیت‌الله یوسف صانعی، ازمراجع تقلید شیعه با اشاره به حصر میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی٬ می گوید: “باید به کسانی که در ایجاد این حصر و تداوم آن نقش داشته‌اند٬ تذکر داد. بر فرض که آن‌ها در محکمه صالحه شرعی محکوم شده‌اند و بر فرض که حق دفاع از خود را داشته‌اند و بر فرض که تمامی مراحل صدور حکم حصر٬ قانونی و شرعی بوده٬ آیا این‌گونه رفتار در زمینه معالجه آن‌ها انسانی و اسلامی است؟حداقل شرایط اسلامی اسیر را رعایت کنید. شما جناب آقای کروبی٬ حفظه‌ الله٬ پیرمرد ۷۸ ساله را که بیش از شصت سال از عمر خود را صرف انقلاب کرده با این وضعیت محصور کرده‌اید”.

اردیبهشت با گام های بلند از بستر خونین گلهای سرخ ایران بسوی خرداد داغ و همیشه پر حادثه می رود. زنگ های خطر بصدادر می آید: “میزان ورودی آب سدهای تهران با بحرانی‌ترین شرایط ۴۶ سال گذشته روبروست. اگر شهروندان ۲۰ درصد صرفه‌جویی نکنند قطعاً با قطعی آب و جیره‌بندی مواجه خواهند شد”.

 سعود الفیصل، وزیر خارجه سعودی، از همتای ایرانی خود محمدجواد ظریف دعوت می کند تا از عربستان دیدار کند؛ دعوتی که با استقبال آمریکا روبرومی شود. سخن ازگفت وگوبر سر مسائلی چون “اوضاع داخلی بحرین و بحران سوریه” است و در پایان هفته دستان خامنه ای-ـ پوتین را بهم حلقه می کند که بر بقای دیکتاتور سوم بشار اسد، پا می فشارند. احمد جربا، رئیس شورای ائتلافی مخالفان سوریه، در دیداربا باراک اوباما، رئیس‌جمهوری ایالات متحده و سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آن کشور، حرف دیگری می زند: “بشار اسد، تمام حقانیت خود را در رهبری آن کشور از دست داده و جایی در آینده این ملت ندارد.”

 

خانم ها!آقایان!

“نمایش مضحک جنایتکارانه” ادامه دارد. مصباح یزدی در دفاع از استبداد به سیم آخر می زند: “باید بت آزادی را با مقاومت شکست”. واز محمدمجتهد شبستری به معنای واقعی کلمه توی دهنی می خورد: “آزادی بت نیست، بت شکن است. فقط در پرتو درخشان آزادی است که همه بت‌ها یکی پس از دیگری شکسته می‌شوند.”

یکی از قربانیان اندیشه مصباحی که اکنون دکترین “نظام مقدس جمهوری اسلامی” است، “نخست وزیر امام راحل” بودوحالا اسیردر خطر مرگ “امام حاضر”. ازخیابان های “رای من کو” به اسارت بُردندش وآنقدرنگاهش داشتند تا تخت بند بیمارستان شود. میر حسین موسوی این سلام را که فضای مجازی را به هق هق انداخته است، می شنود؟