نگاه ما

حامد احمدی
حامد احمدی

نگاهی به سریال‌های ماه رمضان صدا و سیمای جمهوری‌اسلامی

شهر فرنگ نظارتی

سریال‌هایی که به مناسبت ماه رمضان در صدا و سیمای حکومت ساخته و نمایش داده می‌شوند، آینه تمام‌نمای نگاه مسئولان جمهوری‌اسلامی به هنر، سرگرمی و جامعه هستند. اگر در ماه محرم سریال‌های با مضامین صرفا مذهبی روی آنتن می‌رود و در نوروز مجموعه‌های سرگرم‌کننده روی بورس هستند، ماه رمضان ساخت سریال‌هایی توصیه می‌شود که هم خنده‌دار و سرگرم‌کننده باشند، هم به مخاطب پیام‌های اخلاقی و اجتماعی بدهند. این نگاه واقعی جمهوری‌اسلامی به هنر نمایش است. سرگرمی‌ای در خدمت و اختیار پیام‌های مورد تائید و فرستاده شده از بالا. کسانی که به عنوان نویسنده و کارگردان یک‌بار با دستگاه‌های فرهنگی حکومت به خصوص صدا و سیما طرف شده باشند، خوب می‌دانند که خورجین ناظران کیفی و مدیران گروه همیشه پر از پیام‌هایی است که باید در داستان فیلم و سریال‌شان گنجانده بشود تا کار راه بیفتد. به خاطر همین است که سریال‌های امسال تلویزیون، با اینکه ظاهرا داستان‌ها و تم‌ها و گونه‌های مختلفی دارند اما پر از مشابهت‌های ریز و درشت هستند.

 

 

سریال دودکش. خانواده فیروز توان خرید گوشت را ندارند اما خوشبخت هستند!

 

گونه‌ها

از بین سه سریال امسال تلویزیون، با دو سریال کمدی مواجه هستیم. فقط مجموعه مادرانه است که نسبتی با خنده ندارد و داستان تلخ و پر از حادثه و فاجعه‌ای را روایت می‌کند.

 

حجاب‌ها

در سریال مادرانه، شخصیت‌های مثبت قصه یعنی زن‌ها و دختران خانواده‌ ثانی و زمان، همه‌گی از چادر استفاده می‌کند. شخصیت منفی که مادری سنگدل است، روسری به سر دارد. اما در سریال‌های کمدی خروس و دودکش حجاب بازیگران را سن و سال‌شان تعیین کرده. آن‌هایی که مسن هستند چادر سر می‌کنند و جوان‌ها پوشش‌شان مانتو و روسری است. جالب اینکه در سریال مادرانه وقتی شخصیت مریم زمان روی تخت، در اتاقش، خوابیده است با این دیالوگ مادرش مواجه می‌شود “از کی تا حالا با روسری می‌خوابی؟”

 

اسامی

این یکی از موارد مهم برای ناظران و ممیزان سریال‌های تلویزیونی است. طبق قاعده‌ای نوشته نشده بدها باید اسامی ایرانی داشته باشند و اسامی عربی متعلق به شخصیت‌های مثبت است. در سریال مادرانه شخصیت وارسته و درستکار نامش “محمد جواد” است و کاراکتر گناه‌کار اسمش “اردلان”. در سریال‌های کمدی اسامی در وضعیت میانه قرار دارند. گاهی اسامی ایرانی و گاهی هم اسامی عربی که نباید متعلق به شخصیت‌های مذهبی باشند. شخصیت‌های سریال خروس اسامی‌ای مثل “اسی”، “ناصر” و “مهتاب” دارند و در سریال دودکش اسم شخصیت‌ها “فیروز”، “بهروز” و “عفت” است.

 

روحانیون

بعد از فیلم‌هایی مثل “زیر نور ماه” و “مارمولک” حضور شخصیت‌هایی با عبا و عمامه در کارهای نمایشی رایج شد. در هر سه سریال امسال، شخصیت‌هایی با چنین پوششی و با شغل آخوندی حضور دارند. در مادرانه نقش پیر راهنما به عهده یک آخوند پیر و قدیمی و گوشه‌گیر به نام “حاج‌آقا ثانی” است. در خروس و دودکش، شخصیت‌های روحانی متعلق به مسجد محل هستند و کارشان رسیدگی به مشکلات مالی مردم. در خروس روحانی جوان مبلغ هشتصد هزار تومان را در خانه خانواده گرفتار محله می‌آورد و در دودکش آخوند جوان و بذله‌گو ضامن کاراکتر “نصرت” می‌شود تا بتواند از بانک وام بگیرد.

 

مهاجرت

تم مهاجرت در دو سریال مادرانه و خروس، بخش مهمی از قصه را شکل می‌دهند. در خروس “ستاره سهیل” می‌خواهد به خارج کشور برود تا ستاره سینما بشود و داستان با مخالفت پدرش و سرمایه‌گذاری او روی یک فیلم و نقش گرفتن دخترش شکل می‌گیرد. در مادرانه هم همسر سابق “اردلان تمجید” که در ایران متعلق به خانواده‌ای ثروتمند بوده به اتریش مهاجرت کرده و خودش و پدرش در آنجا مشغول انجام کارهای سطح پائینی مثل “پرستاری سالمندان” و  ”گارسونی” هستند. دختر جوان قصه هم می‌خواهد از ایران برود و به مادرش بپیوندد که با مخالفت پدرش مواجه می‌شود و داستان سریال را وارد فاز تازه‌ای می‌کند.

 

فقر و ثروت

طبق یک کلیشه قدیمی که در فیلمفارسی ساخته شده است، ثرومندها همیشه آدم‌های ناراحت و درگیری هستند و آرامش و خوشی در نداری پیدا می‌شود. در مادرانه اردلان تمجید و نایب نایبی با ثروت بی‌کران‌شان دچار انواع و اقسام مصائب هستند. پسر جوان و فقیر، “فرزاد”، که هوای پولدار شدن دارد آخر داستان سرش به سنگ می‌خورد و برای کار به یک تعمیرگاه اتومبیل می‌رود. آنسو دایی فرزاد نماد انسان ندار اما خوشبخت است که در میدان تره‌بار کار می‌کند، آه در بساط ندارد اما خوشبخت است. در خروس زندگی اکثر شخصیت‌ها متوسط رو به پائین است. آن‌ها خوشبخت هستند اما تنها شخصیت مرفه قصه، “روزبه”، از طریق غیرقانونی به ثروت رسیده و آخر به دست قانون سپرده می‌شود. در دودکش هم کل داستان بر محور زندگی پر از شادی و خوشی دو خانواده فقیر که توان خرید گوشت را هم ندارند، می‌گذرد.

 

 

سریال خروس که به رواج مهاجرت، مشکلات فیلمسازی و از بین رفتن بازار برنج ایرانی یک جا اشاره میکند!

 

مسائل روز

در سریال دودکش چندین و چندبار به قضیه یارانه‌ها اشاره می‌شود. مادرانه اشاره‌ای گذرا به قضایای مربوط به اختلاس دارد. - با نگاهی به اختلاس معروف سه هزار میلیاردی- در خروس یک از شخصیت‌های دختر، می‌خواهد به خارج کشور برود و ستاره سینما بشود و از سوی اطرافیانش به خاطر تفاوت فرهنگی نهی می‌شود. - با نگاهی به حضور گلشیفته فراهانی در فیلم‌های غیرایرانی- در دودکش با سفر تفریحی و مرسوم ایرانی‌ها به تایلند شوخی می‌شود. پسربچه خانواده در مسابقه نقاشی کشوری برنده شده و برای مسابقات نهایی به همراه پدرش قرار است به تایلند اعزام بشود. مادر خانواده که مقصد را متوجه می‌شود، با این سفر مخالفت می‌کند. در همین سریال کاراکتر پدر خانواده، “فیروز”، در دیالوگی به سفر به سوریه و گروگان‌ گرفته شدن. کارگر قالی‌شویی مشتاق تمام حقوق اندکش را به دلار تبدیل کرده و در خانه نگه می‌دارد. -با نگاهی با بالا رفتن قیمت ارز در بازار- در سریال خروس مامور خرید بیمارستان خصوصی از برنج‌های نامرغوب هندی استفاده می‌کند و برنج‌های مرغوب ایرانی شخصیت دیگر سریال بدون خریدار گوشه خانه‌اش خاک می‌خورد. - با نگاهی به قبضه شدن بازار توسط برنج‌های هندی و تایلندی. -

 

خانه‌های بزرگ

با اینکه محمود احمدی‌نژاد دیگر رئیس‌ دولت ایران نیست اما گویا توصیه‌اش به زندگی ایرانی‌ها در خانه‌های بزرگ در سریال‌های امسال صدا و سیما لحاظ شده است. در سریال مادرانه از فقیر و غنی همه‌گی در خانه‌های بزرگ با دار و درخت و حوض و فواره و تخت و آلاچیق زندگی می‌کنند. پدر خانواده در سریال خروس، اهالی محل را برای خوردن آش به حیاط باصفای خانه‌اش دعوت می‌کند و شخصیت نسبتا مدرن سریال، آقای سهیل، وقتی با حیاط و دار و درختش روبه‌رو می‌شود، حسرت چنین زندگی‌ای را می‌خورد. در دودکش محل کار و زندگی خانواده یک جا است. یک ملک بزرگ و درندشت که هم قالی‌شویی‌ست و هم جایی برای زندگی.

 

عروسی

تم عروسی البته به صورت خودجوش مورد توجه هنرمندان و مخاطبان است. اکثر فیلم‌های ایرانی عامه‌پسند با چنین سکانس‌هایی به پایان می‌رسند. بساط عروسی هم در سریال‌های امسال در حالی به راه است که طبق آمار رسمی، درصد طلاق از وصلت در سال گذشته بیشتر بوده است. اردلان تمجید در سریال مادرانه با داشتن دو فرزند از همسر اولش با عشق سابقش ازدواج می‌کند. در همین سریال، کارگر خانه اردلان، به طور جدی از بزرگ‌ترهایش تقاضا می‌کند برایش زن بگیرند و در دیالوگی شغل پیدا کردنش را منوط می‌کند به تشکیل خانواده. فرزاد در همین سریال برای ثروتمند شدن می‌خواهد با دختری پولدار ازدواج کند. در سریال خروس هم وضع به همین منوال است. اسماعیل کیا از همان ابتدای سریال عاشق دختر همسایه است و در آخر با او ازدواج می‌کند. از میانه سریال ناگهان ستاره سهیل و کامران خوشبخت عاشق هم می‌شوند و با هم ازدواج می‌کند. ناصر زن عقد کرده‌ای دارد و دنبال به راه انداختن مراسم عروسی است. در دودکش هم شخصیت بهروز از ابتدا به دنبال ازدواج است. در دیالوگی حتی اشاره می‌کند از بچه‌گی شغل مورد علاقه‌اش “شوهر خوب” بوده است!

 

حماسه اقتصادی

مشکلات اقتصادی موضوعی است که مسئولان بلندپایه جمهوری‌اسلامی هم به آن معترف هستند. فقط به قول مقام رهبری نباید این مسائل جوری عنوان بشود که منجر به سیاه‌نمایی بشود. برای همین در سریال‌ها فقر نمایش داده می‌شود اما نه به صورت واقعیتی منزجرکننده. در دودکش خانواده فیروز تمام غذاهای‌شان را با سویا درست می‌کنند. خانواده نصرت حتی نخود و لوبیا در خانه ندارند و اجاره سه ماه خانه‌شان عقب افتاده است. در سریال خروس پدر خانواده به خاطر بدهی به بیمارستان خصوصی و ناتوانی برای تسویه حساب، دو ماه در بیمارستان نگه داشته شده. در مادرانه کاراکتر دایی از صبح تا شب کار می‌کند اما نمی‌تواند خرج خانواده‌اش را در بیاورد. اما این نمایش فقر، در نهایت به عنوان فضیلت مطرح می‌شود و به خاطر همین نمایشش به در بسته ممیزی نمی‌خورد.

 

رابطه دختر و پسر

در سریال‌های صدا و سیما هر رابطه‌ خارج از شرع بین دختر و پسر باید منجر به بروز فاجعه بشود تا قابلیت نمایش داشته باشد. در سریال مادرانه رها که در خیابان با فرزاد آشنا شده‌ است، کارش به اعتیاد و خودکشی می‌رسد. در سریال خروس روابطی که زیر سایه خانواده شکل گرفته همگی ختم به خیر و ازدواج می‌شود اما دخترهایی که برای بازیگر شدن با پسری به اسم روزبه طرح دوستی ریخته‌اند، همگی کارشان به بیمارستان و بیچارگی می‌کشد. در دودکش هم که کلا روابطی بیرون از خانه و خانواده شکل نمی‌گیرد. رابطه “بهروز” و “عالیه” که با هم نسبت فامیلی هم دارند، فقط در حضور خانواده‌شان نشان داده می‌شود.

 

سانسور

جالب اینکه با این همه نظارت و توصیه و اجبار، سریال‌هایی که با چند ناظر و ممیز ساخته می‌شوند، در زمان پخش به سد سانسور هم می‌خورند. در سریال دودکش موتورسواری آخوند محله کلا نمایش داده نمی‌شود و بازیگر این نقش، “جواد عزتی”، در مصاحبه‌ای خبر از سانسور بخش مهمی از نقشش می‌دهد. دیالوگ فیروز درباره رفتن به سوریه و گروگان گرفته شدن که در بخش “ آنچه در قسمت آینده خواهید دید” نشان داده شد، در زمان روی آنتن رفتن قسمت بعد، سانسور می‌شود. بازیگر نقش رها در سریال مادرانه این دیالوگ را به عنوان موردی سانسور شده در صفحه‌ شخصی‌اش در فیس‌بوک قرار می‌دهد.
اردلان: رعنا فتنه س.
رها: چرا فتنه شد؟ چون بهش ظلم شد؛ نه؟

 

اعتراض‌ها

اما با همه نظارت‌های قبل از پخش و بعد از پخش و سانسور و ممیزی، باز رسانه‌های تندرو به همین سریال‌های حکومتی هم اعتراض کردند. یکی از رسانه‌ها در مطلبی اعتراض می‌کند که چرا تنها شخصیت غیرطبیعی و مضحک سریال دودکش به یک روحانی تعلق دارد؟ رئیس حوزه علمیه اصفهان به سریال مادرانه معترض می‌شود و آن را متهم به ترویج رابطه دختر و پسر نامحرم از طریق اینترنت و موبایل می‌کند. سریال خروس با این اعتراض روبه‌رو می‌شود که چرا مردی را به تصویر کشیده که به خاطر ناتوانی در پرداخت هزینه‌های درمان، دو ماه اجازه خروج از بیمارستان را ندارد و این مورد غیرواقعی قلمداد می‌شود.

 

 

محمود احمدی‌نژاد در پشت صحنه سریال “مادرانه” که کلمه “فتنه” و “ظلم” در آن سانسور شد.

آینه تمام‌نمای فرهنگ جمهوری‌اسلامی همین سریال‌هاست. سرگرم می‌کنند و خط فکری می‌دهند. تو را می‌خندانند و در همان حال حالی‌ات می‌کند همه مهاجران بدبخت و آواره هستند، در تنگنای مالی به جز روحانی محل حامی‌ای ندارید، دوستی خارج از خانواده با جنس دیگر فرجامش بدبختی است، پول عامل فساد و فقر باعث رستگاری‌ست و خلاصه اینکه به همین وضعیت راضی باشید، ازدواج کنید و در خانه‌های بزرگ تشکیل خانواده بدهید و حسرت نداشته‌هایتان را نخورید. همه‌چیز در همین مرز محدود است و بیرون از آن خبری نیست. این شهر فرنگ نظارتی جمهوری‌اسلامی است که شما را به دیدن و شنیدن و تحت تاثیر قرار گرفتن و فراموش کردن دعوت می‌کند. شهر فرنگی که حتی به وجود آمدن “فتنه” در اثر “ظلم” را هم نمی‌پذیرد و روی دهان هنرمندان مورد تایید خودش هم ضربدر قرمز می‌کشد.