بیهیچ تعارف و مجاملهای، باید گفت “ما” برای حاکمانمان، بهترین مردم دنیا هستیم. شوخی و مزاحی هم در کار نیست و از این ادعا ذرهای نباید عقب نشست.
یک دنیا دلیل و برهان وجود دارد تا ثابت کند مدیران اجرایی کشور باید “ما” مردم را حلواحلوا کنند و بر فرق سرشان بنشانند.
آخر واقعا این مدیران کجای دنیا میتوانستند مردمی را بیابند که بر اثر بیتدبیری و سوءاستفاده آنها، این همه بلای ریزودرشت بر سرش بیاید ولی لامتاکام
دم برنیاورد.
خداوکیلی ملتی با این همه نجابت و شکیبایی، جایی در کره خاکی یافت میشود؟! هرچند که شاید خیلیها، این خصلتها را نجابت و شکیبایی ندانند و نام دیگری بر آن بگذارند، ولی عجالتا و بنابه ملاحظاتی ما میگوییم نجابت و شکیبایی! شما هم همین را بگویید، حتما، لطفا!
کافی است مدیران محترم، همین اخبار دستچینشده تلویزیون عزیز خودمان را نظاره کنند تا بهخوبی فرق میان “ما” مردم شریف و نجیب را با دیگر ملل دنیا دریابند. یک روز خبر میدهند گاودارهای فلان کشور، مثلا در اعتراض به تغییر نرخ یونجه، شیرهایشان را به در و دیوار شهر پاشیدهاند.
روز دیگر اعلام میکنند سوزنبانان راهآهن یک مملکت دیگر در اعتراض به کاهش ۲ساعت و ۳۶ دقیقه از اضافهکارشان، سوزنها را رهاکرده رفتهاند در کافهها بست نشستهاند و مردم هم از فرط ازدحام در ایستگاهها فرورفتهاند در حلق یکدیگر! فردایش، گزارشگر تلویزیون عزیزمان با شادمانی از راهپیمایی کارگران فلان کشور اروپایی گزارش میدهد که به تغییر قانون کار اعتراض دارند و نزد این گزارشگر ایرانی با خشم فریاد میزنند که مسئولانشان به فکر مردم نیستند و…
حالا این رفتار مردم دنیا را با “ما” مردم “خاص” مقایسه کنید.
یک روز میگویند پول نفت را میآوریم سر سفرههایتان بعد املت به فهرست غذاهای لوکس میرود و باید آن قدر نانخشک سق بزنیم تا همه لثه و فکمان تاول بزند.
یک روز به مردههایمان هم رحم نمیکنند و خبر میآید گروهی از مدیران زحمتکش به اسم درگذشتگان این ملت عزیز و آگاه میلیاردها تومان از بیمه، پول مردهخوری به جیب زدهاند و راستراست میگردند، اما ما مردم غیور به آنها از گل نازکتر نمیگوییم.
روز دیگر، یکجا ۳ هزار میلیارد تومان را به خندق بلا میریزند و در چشم ملت زل میزنند و میگویند سالمترین و پاکترین مدیران تاریخاند! بعد هم “ما” مردم فهیم و رشید و بالغ و آگاه و غیور و ظلمستیز و باقی قضایا، درحالیکه حس مبهمی که معلوم نیست برخاسته از نوعی گاگولیسم مزمن است یا مظلومیتی ذاتی، سکوتی تاریخساز اختیار یا در نهایت به ساختن چند لطیفه بسنده میکنیم! شبی میخوابیم و صبح که بیدار میشویم در کمال ناباوری مشاهده میکنیم که به سرپنجه دانش مدیران کشور در یک فرآیند کیمیاگری معکوس، ارزش پولمان به یکسوم کاهش یافته است و دیگر با درآمدمان چغندر هم به زور میشود خرید، ولی فقط میگوییم “این چه اوضاعیه”، بعد هم میرویم ببینم چه خاکی بر فرق سرمان میتوانیم بریزیم و البته یک کلام خارج از چارچوب هم به زبان نمیآوریم تا مبادا خاطر عزیز مدیران لایق کشور آزرده و آرامش و تمرکزشان برای ادامه فعالیتهای کارگشایشان مختل شود! حالا باز هم اگر مدیری در این کشور پیدا میشود که باور ندارد “ما” با مردم همه دنیا فرق داریم بگوید تا در کمال ادب و احترام [فرقش را] بیشتر برایش توضیح دهیم!
منبع: بهار، 26 فروردین