تکلیف روشن بود،روشنتر می شود. فرزند نظریه پرداز “نظام مقدس” را رد صلاحیت می کنند وشکنجه گرزاده عراق جای “ شهید مطهری” رامی گیردو سیاست جمهوری اسلامی را به اطلاع همگان می رساند.
رهبرجمهور اسلامی، لحظه کنونی را به زبان منبری چنین بیان می کند: “مقامات غربی بارها تکرار کرده اند که هدف از تحریمها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج کردن مردم و وادار کردن مسئولان به تجدید نظر در محاسبات خود است، این روسیاههای بد محاسبهگر، تصور میکنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابیطالب است، در حالی که ملت ایران امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.”
“شعب ابیطالب- بر اساس روایات اسلامی- نام محلی در نزدیکی مکه است که پیامبر اسلام و پیروانش آنجا سه سال در محاصره اقتصادی مشرکان قرار داشتند و شرایط دشواری را پشت سر گذاشتند.در فتوحات بدر و خیبر،سپاه پیامبر اسلام با «صبر و ایستادگی» سنگرهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح و با وجود «قلت نفرات و ابزار» پشت دشمن به ظاهر شکست ناپذیر را خرد کرد.”
محمود بهمنی ـ که درفضای خاکستری استعفاء و ابقا شناوراست- هفته پیش گفته بود: “اگر بانک مرکزی را تحریم کنند، به مثابه این است که ما چند سال در شعب ابیطالب ماندگار شدهایم. “
مقام معظم،عظیم الشان ـ خطاب ازعلیرضا پورپیرعلی فرزند شهید-ـ بااین سخنان، خود را به صراحت تمام درجایگاه پیامبراسلام قرارمی دهد؛ فضای جنگی را حفظ می کند که به نظر می رسدتا انتخابات که به نظر ایشان “پرشور ” خواهد بود و به گفته علی سعیدی نماینده اش در سپاه پاسداران ۶۵ درصد مردم درآن شرکت خواهند کرد، این حالت حفظ خواهدشد.
فضای دوقطبی که تاکنون سبب گرم شدن تنورانتخابات نیمه فرمایشی جمهوری اسلامی بوده، اکنون باید درخدمت انتخاباتی کاملا فرمایشی قرار بگیرد که وظیفه اش تدارک مجلس بله قربانگو برای اتمام پروسه تبدیل رژیم شاهنشاهی به نظام سلطانی است.
همه رویدادها نشان می دهد که فضای دو قطبی در دوسمت خارجی و داخلی مهندسی شده است: نمایش تقابل جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل، و جنگ گرگهای داخل نظام.
آغاز قریب الوقوع رزمایش یک ماهه سپاه پاسداران در تنگه هرمز را می توان در این متن دید.
مجلس برآمده از این فضا، “غلامعلی” را بعنوان نخست وزیر معرفی می کند و بساط ریاست جمهوری را برمی چیند. محمد رضانقدی- سردار شکنجه- به صراحت تمام ازاین مهندسی پرده می گیرد: “تکلیف ما و شما روشن است. دیگر تعارف نکنیم. اصلا نگران این تعدد لیست ها و فهرست ها نباشید.هرکدام شان پیروز شوند، حزب الله پیروز شده و رقابت درون خانوادگی است. اما شما ملاک های اصلح را برای مردم بگویید و مردم خودشان از بین لیست آیت الله مهدوی یا آیت الله مصباح هر کدام را برگزیدند جای نگرانی نیست.”
و بعد، گفت و گوئی تاریخی حداد عادل را بعنوان”نماد” ولایتمداری ذکر می کند که با همه کوتاهی در وسعت تمام دستمال یزدی های بافته درتاریخ هم جا نمی گیرد:
”- حداد عادل: تعریف من از ولایتمداری همین یک کلمه است: غلامعلی.
- اینکه اسمتان است.
-هم اسمم هست و هم رسمم.”
بیهوده نیست که در روزهای “شاه رفت”، سردار حسین علائی که یکشبه کفتار خوانده می شود، اخرین توصیه ها به محمدرضاشاه پهلوی را دست مایه مقاله ای تکان دهنده می کند. وتاریخ به یاد می آورد که اسداله اعلم خود را “غلام خانه زاد” آخرین پادشاه ایران می خواند.
جهان،ازمنظردیگری به ایران باستانی می نگرد که درکلام اشغالگران خانگیش به وادی های صدر اسلام تقلیل می یابد. فرید ذکریا میانه رو در فارین پالیسی، می نویسد: “واقعیت روی زمین آن است که ایران ضعیف شده است و ضعیف تر هم می شود. تحریم ها، اقتصاد را در سراشیبی قرار داده است. سیستم سیاسی ترک برداشته است و پاره پاره است. در خارج، نزدیک ترین متحد ایران و تنها حامی تمام عیار آن - سوریه ـ در حال سقوط است. پادشاهی های خلیج فارس با هم دست به یکی کرده و از سیاست های واشنگتن پیروی می کنند.”
و بهترین داور، رویدادها و سخنان هفته سوم دی ماه ۱۳۹۰هستند. درآینه آنها می توان دید که ایران زمین سی و سی سال بعد از فتح توسط جمهوری اسلامی در “شعب ابیطالب” است و یا فتوحات بدر و خیبر را تکرار می کند.
بعد از نزدیک به دو هفته رجز جوانی “سرداران “برای بستن تنگه هرمز، ناگهان سمبه پرزور می شود. وزیر دفاع انگلستان می گوید: “هر گونه تلاش ایران برای بستن تنگه هرمز «غیر قانونی» است و موفقیتی در پی نخواهد داشت. نیروی دریایی بریتانیا برای تامین امنیت در خلیج فارس به حضور خود در این منطقه ادامه خواهد داد.”
همین موضع راوزیر دفاع آمریکا دارد: “اگر ایران قصد بستن تنگه هرمز را داشته باشد با واکنش واشینگتن روبرو می شود. چنین اقدامی از سوی ایران “خط قرمز” محسوب می شود..
ژنرال “مارتین دمسی” رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اعلام می کند: “در صورت بسته شدن تنگه هرمز، آمریکا برای بازکردن آن دست به کار خواهد شد وبه «زور» متوسل می شود.”
احمد وحیدی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی نزدیک نیمه شب به تلویزیون سردار ضرغامی می آید و لابداز موضع” عزت و قدرت” همه رجزخوانی ها را پس می گیرد: “ایران نگفته است که تنگه هرمز را میبندد.”
نیروی دریایی آمریکا دردو نوبت ۱۹ ملوان ایرانی را از دست دزدان دریایی نجات می دهد. ظاهرا سرداران اسلام درخیبر وبدر گیر کرده و نجات مسلمانان را به کفار واگذاشته اند.و بلافاصله هم پاسخ این عمل “انساندوستانه” را توسط” قاضی نحس” می دهند: حکم اعدام یک آمریکائی ـ– ایرانی به جرم جاسوسی.
ودرست درهمین موقع جاسوس های اسرائیلی که معلوم است تا حساس ترین و محرمانه ترین سوراخ سمبه های نظام نفوذ دارند، نشانی دقیق مصطفی احمدی روشن، معاون سایت نطنز را چنان دقیق می دهند که او هم درست به سبک دانشمندان هسته ای دیگر در روز روشن ترور می شود.
ظاهرا “حیدر دو صفر هفت” و بقیه “ماموران بد نام امام زمان” درقلعه خیبربر موج جدید بازداشت فعالان سیاسی، مدنی و روزنامهنگاران سوارند.وزیر ارشاد کار “خانه سینما” را تمام شده می داند و خواستارحضورکارشناسان حجاب درجشنواره فیلم فجر می شود. سرانجام ریاست دانشگاه آزاد از دست همراه هاشمی رفسنجانی به درمی آید وزمزمه حذف خودش از مجمع تشخیص مصلحت دوباره شنیده می شود. و فتوحات این هفته با اعدام طاهره وجمشید سیاوشی که تنها جرمشان بهائی بودن است به پایان می رسد.
و تازه نوبت به پیروزیهای اقتصادی است که شدت وعظمتش حتی داد یکی از سلاطین صادرات و واردات ایران یعنی اسداله عسگر اولادی را هم در می آورد. هفتهای است که ریال ۲۰ درصد دیگر از ارزش خود را در برابر دلار از دست می دهد. نرخ ارز دوباره اوج می گیرد و دلار به ۱۷۰۰ تومان نزدیک می شود.تزریق ۲۰۰ میلیون دلار از سوی بانک مرکزی به بازار نیز نتوانسته است در مهارارز تأثیری جدی بگذارد.
اسداله عسگر اولادی می گوید:” با اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها بیش از ۳۰ درصد نیز به تورم کنونی افزوده خواهد شد و بر همین اساس باید منتظر تورم ۷۰ درصدی در ماههای آتی باشیم.”
او که برادر یکی از “ اساتید” حزب موتلفه است، مژده می دهد: “با توجه به واردات کالا با دلار ۱۶۰۰ تومانی و مشکلات تولید در ۶ ماه آینده با کمبود بسیاری از کالاها و قحطی در کشور مواجه خواهیم شد که برای تهیه آنها باید متوسل به قاچاق شویم.”
و تازه خبر می رسد ترکیه احتمالا روند پرداخت پول نفت ایران به نمایندگی از هند را متوقف خواهد کرد وهند در صدد است تا بدهی خود به ایران در ازای واردات نفت را به روپیه بپردازد.
محمود احمدی نژاد هم با رئیس جمهور روسیه تلفنی صحبت می کند تا حجم دادوستدهای بازرگانی دوجانبه ایران و روسیه در آینده نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار برسد، دلارحذف شود و مبادلات بصورت پایاپای انجام گیرد. یک سایت فارسی زبان حاصل را در تیتری خلاصه می کند: “جنس بنجل به جای نفت ایران.”
و ابرهای تیره همچنان بر فراز بازار نفت ایران گرد می آیند. ایران جایگاه خود را ازدست می دهد و نیجریه دومین صادرکننده نفت اوپک می شود. ژاپن در آستانه پیوستن به جمع تحریمکنندگان نفت ایران است.
اتحادیه اروپا اعلام می کند که نشست وزیران خارجه این اتحادیه برای تصمیمگیری در مورد اجرای تحریمهای نفتی علیه ایران، یک هفته زودتر از موعد مقرر و در سوم بهمن ماه برگزار خواهد شد..
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با استقبال از تصمیم اتحادیه اروپا برای رسیدن به توافق اولیه برای تحریم نفت ایران، می گوید: “این خبر خوبی است و در راستای تلاش ها و مذاکراتی است که آمریکا با کشورهای اروپا داشته و دنبال کرده است و امیدواریم دیگر کشورها هم به آن ملحق شوند.”
آخروقت چهارشنبه هم رئیس اتحادیه اروپا اعلام می کند: “لیبی و کشورهای منطقه خلیج فارس برای پر کردن شکافی که تحریم احتمالی نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا ایجاد خواهد کرد، آمادگی دارند.”
هفته به روز آخر می رسد و فتوحات خیبری هنوز ادامه دارد.جایگاه ایران در استراتژی دفاعی جدید آمریکا تعیین واعلام می شود: “ایران یکی از الویتهای نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه و آسیا به شمار میآید. ایالات متحده خواهان تعمیق همکاری نظامی با کشورهای خاورمیانه برای مقابله با بلندپروازیهای اتمی ایران است. در استراتژی جدید آمریکا صریحاَ آمده است که ایالات متحده موظف است که علیه «سیاست ایجاد بیثباتی» ایران دست به عمل زند.”
ترکیه که همین هفته چهار کامیون مظنون به حمل تسلیحات از ایران به سوریه را توقیف کرده، نگران تحولات ایران است و سفر داوود اوغلو به تهران در برنامه قرار می گیرد. محموداحمدی نژاد هم روانه آمریکای لاتین می شود: “سفر تشریفاتی شرکای تحمیلی.” رضاتقی زاده می نویسد: “چهار کشور چپگرای ونزوئلا، نیکاراگوا، کوبا و اکوادور -میزبانهای سفر تفریحی رئیس دولت ایران به آمریکای لاتین-، نسبت به منطقه کاملا بیگانه و در آن از حداقل نفوذ و تاثیرگذاری نیز بیبهرهاند.انجام سفر هشتروزه محمود احمدینژاد رئیس دولت ایران به چهار کشور چپگرای آمریکای لاتین، در اوج تنش سیاسی مابین تهران و واشنگتن بر سر باز نگاهداشتن تنگه هرمز، و طی بحرانیترین شرایط مالی و اقتصادی سالهای اخیر در جمهوری اسلامی، نشانه کاهش تأثیرگذاری او بر امور اجرایی کشور و رضایت دادن به ایفای نقش رئیس تشریفاتی دولت است.”
و درست وقتی که احمدی نژاد به سفری طولانی می رود، مرادش رحیم مشائی مورد سئوال قرار می گیرد: “در مدت پنج سال، آقای مشایی ۹۶ سفر خارجی داشتهاند و اکنون این سئوال مطرح است که آقای مشایی کجا رفت، چرا به این سفرها رفت و اینکه چه ضرورتی برای این تعداد سفر خارجی برای رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور وجود داشته است.”
زمین زیر پای تنها متحد خیبرنشینان، یعنی سوریه می لرزد.نخست وزیر ترکیه سوریه را در حرکت به سوی جنگ داخلی توصیف می کند. بشار اسد درست مانند “ مقام معظم” از تلویزیون دولتی سوریه عناصر خارجی را به ایجاد آشوب و بلوا در کشور متهم می کند ووعده می دهد که با “تروریستها با مشت آهنین” برخورد خواهد شد.
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی،نخست وزیر قطر میگوید: “حکومت سوریه به توافقنامه امضاء شده با اتحادیه عرب پایبند نیست و حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه وقت تلف کردن است.بر اساس تعهد دولت سوریه، نیروهای ارتش این کشور قرار بود از شهرها خارج شوند، اما این کار را انجام ندادند و در نتیجه خشونتها متوقف نشده است.”
قرار است کمیته نظارتی اتحادیه عرب روز یکشنبه نخستین گزارش ناظران اعزامی به سوریه را بررسی کند. اگر اتحادیه عرب به خروج ناظرانش از سوریه رای بدهد راه برای دخالت سازمان ملل در این کشور هموار میشود.
هفته به پایان می رسد. نه “شعب ابوطالب” که وادی کوچکی بود دردامنه کوهی در مکه، بلکه ایران زمین ـ آن امپراطوری که نخستین سنگ بنای حقوق بشر را گذاشت، سرزمین زرتشت و مزدک و حافظ و فردوسی و خیام و هدایت و فروغ ـ در محاصره جهانی است که به تحریک اوباش نشسته بر تخت کوروش بزرگ، سلاح را مدام تیزتر می کنندو یکی ازخونین ترین جنگ های تاریخ را انتظار می کشد.
جفری گلدبرگ، تحلیلگر خبرگزاری بلومبرگ، مینویسد: “اکنون برای پرهیز از وقوع جنگی تمامعیار باید شانس دیگری به ایران داده شود.”
فرزندان ایران، از سیدعلی خامنه ای که زمام قدرت را تمام و کمال در دست دارد؛ به هزار زبان تن زدن از این جنگ را می خواهند. آنان سرزمین خودرا در محاصره می بینند و از فتوحات خیالی بدرو خیبر هراسانند؛ و باسلطان علی خامنه ای حجت تمام می کنند. یکیشان فرزند شهیدی است که برای دفاع از خاک میهن جان داد.
علیرضا پورپیرعلی، می نویسد: “سیدعلی! در این زمانه ی بی مامن و ماوایی، در این روزهای یاس و انفعال، این شاید سنگ بنای یک ایمان نیم بند باشد: ایستادگی و وا ندادن در برابر حاکمیت فاسد و ظالمی که از طنز روزگار نامش جمهوری اسلامی است. بچرخ تا بچرخیم.”
و شعری در فضای فیس بوک به سخن او پیوند می خورد:
در این حصار شب زده ی تار
بشارتی ست
بشارت ظهور جوانه
جوانه های بلند