“تظاهرات خیابانی که از تهران شروع شد، منطقه را دور زد، اکنون دمشق رامی لرزاند. مردم سوریه که تا امروز بیشتر از هزار کشته داده اند، آزادی را به سه زبان عربی، فارسی و لاتین برپلاکاردهای خود نوشته اند: حریة، آزادی، AZADI. کلمه آزادی به زبان فارسی را کردهای ساکن سوریه بکار می برند و تهران رابه دمشق پیوند می دهند.”
بعداز “ جمعه آزادی” کاربرد” azadi” توسط مبارزان سوری و انعکاس آن در برخی مطالب- مانند عبارت بالا به نقل از نگاه هفته-روز توجه ام راجلب وذکر نکاتی را ضروری یافتم.
اولا، “زبان لاتین” دیگر یک زبان زنده نیست و مردم هیچ کجای دنیا به این زبان صحبت نمیکنند و نمینویسند. زبان لاتین به اصطلاح یک زبان باستانی مرده است، یعنی اگر چه متونی به این زبان وجود دارد، گرچه اصطلاحات این زبان وسیعا در سیاست و حقوق و علوم زبانهای اروپائی وارد شده و همچنین در پارهای از دانشگاهها تدریس میشود و نیز در مواردی در کلیسای کاتولیک به کار میرود، اما دیگر ملتی، قومی، جامعهای نیست که به این زبان تکلم کند و یا بنویسد. وانگهی معلوم نیست چرا وقتی ایتالیائیها خودشان دیگر به این زبان باستانی صحبت نمیکنند و نمینویسند، مردم سوریه و یا کردهای این کشور باید به زبان لاتین شعار بدهند و یا پلاکاردهایشان را به این زبان بنویسند؟ تازه AZADI که واژه لاتین نیست بلکه فقط خط آن لاتین است. بنابراین روشن است که کردهای سوریه به خط لاتین، و نه به این زبان، روی پلاکاردهایشان نوشتهاند “آزادی”. اما چرا به خط لاتین؟ این را پائینتر توضیح میدهم.
ثانیا، اگر کار برد زبان لاتین از طرف کردهای سوریه بسیار عجیب و نامأنوس به نظر میرسد، به کار بردن زبان فارسی هم از طرف آنها در شعارها و پلاکاردهایشان چندان منطقی و طبیعی به نظر نمیآید. مردمی که پس از سالها ستمکشی از ته دل فریاد آزادی برمیکشند، چرا نباید به زبان مادری خودشان ندای آزادی سردهند و جوانان آزادیخواه چرا نباید به همین زبان روی پارچهها و مقواهایشان واژه آزادی را بنویسند؟ آیا چنین واژهای اصلا در زبان کردی وجود ندارد؟ به فرض اینکه وجود هم نداشته باشد، چرا همان حریه عربی را به کار نمیبرند و یا دست کم چرا به زبان انگلیسی یا فرانسه این کار را نمیکنند؟ چرا کردهای سوریه شعار آزادی را باید به فارسی بگویند و بنویسند؟ آن هم با توجه به اخباری که از همکاری و همدستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نیروهای امنیتی سوریه هست، قاعدتا نباید هیچ رغبت خاصی برای کاربرد این زبان از طرف تظاهرکنندگان معترض وجود داشته باشد. این موضوع را هم پائینتر توضیح خواهم داد.
تنها احتمال برای اینکه مردم سوریه، و نه فقط کردهای آن کشور، احیانا جائی به فارسی هم شعاری داده و پلاکاردی نوشته باشند میتواند این باشد که خواسته باشند به این وسیله اعتراض و مخالفت خود را با رژیم ایران و دخالتهای آن در همکاری با رژیم بشار اسد نشان دهند. آنها قبلا به عربی چنین شعارهائی علیه جمهوری اسلامی و حزبالله داده بودند و غیرممکن نیست که جائی پلاکاردی هم به زبان فارسی نوشته باشند. اما نه این احتمال بعید ن چیزی را در بحث ما عوض نمیکند.
قضیه سادهتر از این حرفهاست. پلاکاردها، پارچهها و مقواهای تظاهرکنندگان سوریه در روز «جمعه آزادی» به دو زبان، و نه سه زبان، و آن هم عربی و کردی، و نه عربی و فارسی و لاتین، نوشته شده است. عربی آن حریه و کردی آن آزادی است. بله، آزادی هم به زبان فارسی و هم به زبان کردی یکی است و این هم پدیده عجیبی نیست. کردی و فارسی زبانهای خویشاوندی هستند که بنا بر تقسیمبندی زبانشناسان هردو جزو گروه زبانهای ایرانی هستند که خود این گروه یکی از زیرمجموعههای رشته زبانهای هندواروپائی است.
وجود واژههای مشترک حتی در زبانهای بسیار دور هم طبیعی است چه برسد به زبانهای خویشاوند. نه فقط آزادی بلکه بسیاری واژههای دیگر هم بین کردی و فارسی مشترک است. «نان» هم یکی از آنهاست. آیا میشود گفت که وقتی کودک کردی از مادرش “نان” میخواهد معنایش این است که برای ابراز این خواست خود از زبان مادریش استفاده نکرده و واژه فارسی آن را به کار میبرد؟ خیر، او واژه زبان مادری خویش یعنی کردی را به کار میبرد که در عین حال با زبان فارسی هم مشترک است. زبانهای خویشاوند خیلی واژههای مشترک دارند که یا در طول تاریخ از همدیگر وام گرفتهاند و یا بازمانده ریشه مشترک گذشته این زبانها است و هر دو زبان باوجود رشد و تکامل جداگانه خود این واژههای مشترک را حفظ کردهاند. این دادوستدهای زبانی بسیار گسترده و بسیار عمیقتر از اینهاست و یکی از سرچشمههای غنای همه زبانها و به طورکلی غنای فرهنگ بشری است. کوچکترین اهمیتی هم ندارد که کدام زبان در کدام مورد وام داده و کدام وام گرفته است. اینجا تعصب را راه نیست. شاید واژه آزادی روزی روزگاری از زبان فارسی وارد کردی شده باشد، همان طور که عکس آن هم ممکن است و شاید هم یادگار ریشه مشترک و باستانی این دو زبان باشد.
و اما چرا خط لاتین در پلاکاردهای کردهای سوریه؟ همان طور که میدانیم خط فارسی از عربی گرفته شده و با توجه به نیازها و آواهای زبان فارسی حروفی (مثل پ، چ، ژ، گ) به آن اضافه شده است. زبان کردی هم در اوائل قرن بیستم در ایران و عراق و تا حد زیادی در سوریه به همین ترتیب الفبای عربی را مبنا قرار داده و با ایجاد تغییراتی در آن الفبا خط جدید کردی را به وجود آورده است. اما کردهای ترکیه این وضع را نداشتند. آتاتورک خط لاتین را در ترکیه معمول کرد و بنابراین برای کردهائی هم که میخواستند به زبان کردی بنویسند دیگر اجتماعا این امکان سلب شد که خط عربی را با تغییرات و اصلاحاتی به کار ببرند، بلکه اینان رسمالخط لاتینی اتخاذ شده از طرف ترکیه را گرفته و بنا به نیازهای زبان کردی در آن تغییراتی دادند. از اینجا بود که زبان کردی به دو خط نوشته میشود.
کردهای سوریه که پس از جنگ جهانی اول و تقسیم سرزمینهای امپراطوری عثمانی از طرف بریتانیا و فرانسه به کشور سوریه ملحق شدند، دارای ارتباطات تاریخی، فرهنگی و زبانی فراوانی با کردهای ترکیه هستند بنابراین گرچه نوشتار آنها عمدتا به همان خط کردهای ایران و ترکیه نوشته میشود، اما با خط کردی لاتینی هم بیگانه نیستند و برای پخش وسیعتر شعارهایشان به این خط هم واژه آزادی را، که واژهای است هم فارسی و هم کردی یعنی عینا در هردو زبان به کار میرود، نوشتهاند. جالب است بدانیم که عربهای سوریه نیز به احترام کردها و به عنوان همبستگی با ملت کرد در سوریه و همدردی با خواستهایشان تصمیم گرفتند که آنها هم در جمعه گذشته از واژه کردی آزادی استفاده کنند و این روز را “جمعه آزادی” بنامند و این موضوع در تلویزیون العربیه هم منعکس شد.
کوتاه سخن، کردهای سوریه نه به فارسی و نه به لاتین شعار ندادند و پلاکارد ننوشتند. آنها به کردی و به دلائلی که گفتم با دو خط این کار را کردند. واژه گرامی آزادی نیز هم کردی است و هم فارسی.