قیام عاشورا، همواره در فرهنگ ِ ایرانیان ِ دلداده به مظلومیت های اساطیری، منبع و الهام بخش شکل گیری بسیاری از آثار هنری در گونه های مختلف آن بوده است.
مهمترین وجه این تاثیر پذیری را می توان درفرم و محتوای گونه ی نمایشی “ تعزیه “، به عنوان یکی ازقدیمی ترین دستاوردهای ایرانیان در نوع “نمایش” و “صحنه گردانی” و یا “پرده خوانی”ها و “نقالی” های کلاسیک ایرانی رد یابی کرد. از دیگر وجوه نفوذ این ماجرا و مظاهر آن در آثار هنری، می توان به اشعار، “نوحه” ها و موسیقی های مربوط به اصل و یا حواشی این واقعه اشاره کرد.
اما سینمای ایران علیرغم وجود تمام امکانات و ظرفیت های این هنر در کیفیتِ روایت و بازسازی داستان های مختلف، کمتر به سراغ بازسازی و روایت این واقعه تاریخی ِمحبوب توده ی مردم رفته است.ریشه ی این بی میلی را می توان از سویی به ناتوانی کلیت سینمای ایران در بازسازی آثار عظیم تاریخی، و از سوی دیگر به مخالفت نهادهای مذهبی سنتی ایران با ذات سینما مرتبط دانست.
تا قبل از انقلاب و با توجه به صاحب اختیار بودن تهیه کنندگان خصوصی در تولید و پخش فیلم های سینمایی، طبعا علاقه ای از جانب ایشان برای حرکت در این مسیر پر خطر وجود نداشت. تنها فیلم مرتبط با مساله ی عاشورا را می توان مستند “ اربعین ” ساخته ی ناصر تقوایی دانست که روایتگر عزاداری مردم جنوب در ایام محرم است.
فیلم مستند “ اربعین ” اثر ناصر تقوایی را اینجا ببینید
درپی رخداد انقلاب اسلامی و با توجه به حضور و نفوذ گفتمان مذهبی و انقلابی در کلیه مسایل سیاسی و هنری و حتی اقتصادی، و همچنین تصمیم نهاد های سیاسی بر اداره و مسیر دهی به گونه های مختلف هنری، از جمله سینما، واقعه ی “عاشورا” نیز یکی از مواردی بود که می توانست خاستگاه ساخت فیلم های سینمایی قرار گیرد.
فیلم “ سفیر-۱۳۶۱ “ساخته ی” فریبرز صالح، پاسخ سریع سینمای تغییر ماهیت یافته ی ایران، به این مساله بود.داستان فیلم “سفیر” اما نه خود ِ واقعه ی کربلا، بلکه یکی از حواشی معروف ِ ماجرای اصلی، یعنی داستان حضور “قیس بن مسهر” در کوفه و قتل او توسط حاکم بود. فیلم در زمان خود و به نسبت امکانات و شرایط سینمای ایران در آن سالها، مورد توجه قرار گرفت و بارها از تلویزیون ایران هم در مناسبت های مربوط به عاشورا باز پخش شد، که با مرور زمان، از جذابیت های اولیه کاسته و ضعف های ساختاری و روایی فیلم بیش از پیش مشهود می شد. نکته ی جالب اینکه، نمای بریده شدن سر ِ یکی از سربازان کوفی با ضربه ی شمشیر “قیس” به عنوان تنها صحنه ی مهیج و به یاد ماندی فیلم، پس از چند ی در پخش تلویزیونی سانسور شد که شاید دلیل آن را بتوان به نوع نگاه سطحی مدیران دولتی به مساله ی خشونت در سینما مربوط دانست.
“سفیر” تا سال ها تنها تولید قابل توجه سینمای ایران درباره ی این واقعه ی تاریخی بود.بی ترید و باتوجه به اهمیت روز افزون واقعه ی عاشورا در گفتمان رسمی نهاد قدرت - که تجلی آن را می توان به اصرار در اعمال مدیریت در مجالس عزاداری مربوط به ایام محرم مشاهده کرد - برای مدیران دولتی سینمای ایران در هر دوره ای، سفارش ساخت فیلمی در این باره، یک پشتوانه در کارنامه ی مدیریت دولتی در عرصه ی فرهنگ محسوب می شد که می توانست تضمین کننده ی پیشرفت او در مسیر اداری پیش روی خود باشد.
با این دیدگاه، اوایل دهه ی ۷۰ و با گذشت بیش از ۱۵ سال از وقوع انقلاب، مدیران ارشد سینمایی دولت، به سراغ یکی از بدیع ترین و زیباترین متون نمایشی در این مورد، یعنی فیلمنامه ی “روز واقعه” نو شته ی “بهرام بیضایی” رفتند.
علیرضا شجاع نوری در نمایی از فیلم روز واقعه- قسمت هایی از فیلم را ببینید
بیضایی فیلمنامه ی “روز واقعه” را در سال ۱۳۶۱ نوشته بود، اما هر گونه تلاش او برای ساخت این فیلم به بن بست انجامیده بود. بدیهی است که با توجه به حساسیت مساله ی عاشورا و نوع مصادره ی حکومتی در بازتعریف این ماجرا، سختگیری ها و محدودیت های اعمال شده بر بیضایی از جانب مدیران فرهنگی و حتی امنیتی برای ساخت هریک از طرح های سینمایی و یا نمایشی او، در این مورد خاص بیش از پیش نمایان شود. اما متن زیبا ونوع پرداخت دراماتیک بیضایی از واقعه ی عاشورا، “ روز واقعه ” را واجد خصوصیاتی کرده بود که گذر از آن برای جریان رسمی سینمای ایران نوعی فرصت سوزی محسوب می شد.
باهر زاویه ی دید و هر نوع نگرشی، بی شک “بهرام بیضایی” بهترین انتخاب برای ساخت این فیلمنامه بود. دلیل آن را فارغ از ارجحیت انطباق فیلمنامه نویس و کارگردان، باید در توانایی و استادی او در امر کارگردانی در همه ی وجوه آن دانست.اما و به گفته ی خود بیضایی این فیلمنامه به همه ی کارگردانان سینمای ایران پیشنهاد شد، الا خود او ! درنهایت مدیران سینمایی وقت، “شهرام اسدی ” را به عنوان کارگردان و موسسه سینمایی “ هدایت فیلم ” را به عنوان تهیه کننده، برای ساخت این فیلم استخدام نمودند.باحمایت صورت گرفته دولتی از ساخت این فیلم، جمعی از بهترین و حرفه ای ترین کارورزان سینمای ایران به گروه ساخت آن پیوستند.“روز واقعه ” در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر در ده رشته کاندیدای دریافت جایزه شد که در نهایت پنج جایزه ی اصلی به این فیلم اختصاص یافت. نکته ی جالب آن جشنواره، تعلق نگرفتن سیمرغ بهترین فیلمنامه به خود بهرام بیضایی بود.
این فیلم طی تمام این بیست سال اخیر، تنها فیلم مهم و قابل اعتنای سینمای ایران در مورد واقعه ی کربلا بود.اما مساله ی قابل تامل این که با گذشت قریب به سی سال از انقلاب، هیچگاه خود واقعه ی روز عاشورا، به عنوان محوری ترین مساله ی قیام، دستمایه ی ساخت فیلم و یا حتی سریال تلویزیونی نشد، چنانچه داوود میر باقری نیز با ساخت سریال پرخرج و پر طمطراقِ “ مختار نامه ” بار دیگر به سراغ یکی دیگر از حواشی واقعه ی کربلا، یعنی قیام مختاربرای فتح کوفه رفته بود.
احمد رضا درویش، در سال ۱۳۸۶ برای اجرای سینمایی این واقعه، با کمک نهادهای فرهنگی وابسته به قدرت سیاسی، دست به کار شد. خبرهای منتشر شده از پیش تولید فیلم، حاکی از ساخت فیلمی پر هزینه بود که علاوه بر هنرپیشگاه ایرانی، چندین هنرپیشه های عرب و انگلیسی نیز در آن ایفای نقش خواهند کرد. فیلمبرداری فیلم از سال ۹۰ شروع و قریب به یکسال و نیم ادامه یافت. با اتمام ساخت فیلم، انتظار می رفت تا “ روز رستاخیز ” در سی و یکمین جشنواره ی فیلم فجر در سال ۹۱ رونمایی شود. اما” احمدرضا درویش “ به دلیل زاویه ی فکری که با مدیران سینمایی وقت داشت، از ارسال فیلم به دفتر جشنواره خود داری کرد.
با روی کار آمدن مدیران سینمایی دولت جدید، انتظارها برای دیدار با این اثر پر هزینه در سی و دومین جشنواره فیلم فجر نیز پایان یافت. اما “رستاخیز” نتوانست انتظار منتقدین و صاحب نظران سینمایی را جلب نماید.
فیلم “ رستاخیز ” در نوبت اکران برای ایام بعد از محرم امسال قراردارد تا کیفیت آن در معرض دید عموم مردم قرار گیرد. باتوجه به حواشی شکل گرفته برای این فیلم در دوران جشنواره، انتظار می رود حواشی اکران این فیلم، تحلیل و نقد آن را زیر سایه ی خود پنهان کند.