مراجع تقلید: ایرانی بودن کفرآمیز

اکبر گنجی
اکبر گنجی

نمونه ی هشتم: چند صباحی است که احمدی نژاد و همفکرانش بحث ایران، “اسلام ایرانی”، کوروش، ایرانی بودن حضرت ابراهیم و… مطرح کرده/می کنند[36]. اینها به نظرات مراجع تقلید و فقیهان، آن چنان که آنان انتظار دارند، بها نمی دهند. محمود احمدی نژاد در شهریور ماه سال جاری در شبکه ی اول سیمای جمهوری اسلامی درباره ی کوروش گفت:

“او[کوروش] حکومتی نسبتا مردمی بر پا کرد؛ و مردم بابل آن زمان از وی تقاضای کمک کردند. کوروش حرکت و بابل را فتح می ‌کند و مردم را از دست حکومتی جبار نجات می ‌دهد. در این رفتن و نجات دادن، خون از دماغ کسی نمی ‌آید، بلکه با کار فرهنگی مردم به استقبال او آمدند و حکومت جبار ساقط شد… تخصصی در این باره ندارم که بگویم کورش ذوالقرنین یا پیامبر بوده، اما مشخص است که او آدم خوبی بود. تجلیل از کورش ملی‌گرایی نیست. او یک شخصیت برجسته است که البته افتخار می ‌کنیم او هم ایرانی بود… کوروش هنگام حرکت به عراق امروزی که تحت حاکمیت ظالمی قرار داشت، بدون خونریزی و تخریب مزارع، مردم را نجات داد. او در آن زمان فرمان لغو برده ‌داری و اجازه ی خداپرستی را می‌ دهد”[37].

محمود احمدی نژاد، در 3/8/ 1389 در توضیح اصطلاح “مکتب ایرانی” گفته است:

“بعضی ها بر روی کلمه ایرانی حساسیت نشان می دهند و تصور می کنند که این یک نوع ناسیونالیسم و یا قوم گرایی است. مطلقا این طور نیست. بلکه ما به دنبال برنامه ریزی مبتنی بر ارزش های اسلامی - ایرانی و توانمندی های آن هستیم. دریافت ایرانیان از اسلام برای ما مبنای عمل است چون دریافت های مختلفی از اسلام در دنیا وجود دارد. آن برداشتی از اسلام برای ما ملاک عمل است که ایرانی است و ایرانی نه به معنای یک قوم بلکه تجربه ی تاریخی نشان داده است سهم ایرانی و برداشت ایرانی از حقیقت سهم نزدیک تری از حقیقت است. ما با فهم ایرانی از اسلام برنامه های خود را تنظیم می کنیم… اسلام ایرانی همان اسلام ناب، اسلام ولایت و امامت است چرا که اکثریت ملت ایران در آن زمان اسلام را به سرعت پذیرفتند. پذیرفتن اسلام توسط ایرانیان به دلیل متمدن تر و پیشرفته تر بودن این ملت از کسانی بود که اسلام را به آنها عرضه می کردند و در حقیقت ایرانیان اسلام نابی که برآمده ی از ائمه اطهار بود پذیرفتند. ممکن است عده ای در کشورهای دیگر باشند که مدعی اسلام علوی باشند اما وقتی آنها را با اسلامی که در ایران است مقایسه می کنید می بینید اسلام ایرانی به اسلام علوی نزدیک تر است”[38].

در سخنان احمدی نژاد نکته ی تحریک کننده ای وجود ندارد. مدعای تاریخی تحریف آمیزی درباره ی کوروش بیان نمی کند. به این نکته اشاره دارد که کوروش در زمان خود در حد مقدور از حقوق بشر دفاع کرده است. اسلام ایرانی او نیز، همان اسلام ائمه است، آن چنان که ایرانی ها آن را فهمیده اند. اما مراجع تقلید و دیگر فقیهان به شدت در برابر این رویکرد ایستاده و زبان به اعتراض گشوده اند. آیت الله صادق لاریجانی- رئیس قوه ی قضائیه- در این باره گفته است:

“این جریان انحرافی که هم در اعتقادات و هم در عمل فاسد است و به شدت نیز ضد روحانیت است و به شدت تبلیغ دوری از روحانیت را می ‌کند، در پس این جریانات است و این چیزی نیست که از دیدگاه اهل نظر دور باشد و اهل نظر می دانند که این جریان حتی نسبت به ولی فقیه زمان هم با زبانهای مختلف مطالبی را می ‌گویند و به شدت قوم‌گرایی را ترویح می ‌کنند و تعصبی را که باید معطوف به اسلام و مسلمین باشد به قومیت می برند و کاری که رژیم فاسد پهلوی نمی توانست بکند اینها اصرار بر انجامش دارند و در عمل هم بسیار فاسدند… یکی از خصائص این جریان فاسد این است که هر وقت درکشور مسئله ای ولو کوچک پیش بیاید فوراً از آن موجی می‌ سازند و بر آن موج سوار می شوند و متأسفانه خیال می کنند که خودشان پنهانند. آنها خیال می‌کنند که می توانند با این حرکات مذبوحانه باقی بمانند. اگر یزید با فسادش ماند، این جریان انحرافی هم باقی می ماند. چرا که هیچ گاه مخالفت با مظاهر دینی ، با روحانیت ، با مراجع و مخالفت با جریان حق هیچ وقت باقی نمی ماند و ما به این گروه فاسد اخطار می کنیم که دست از فساد بردارند و بدانند که ریشه های فساد مالی و غیرمالی اینها را ردیابی کرده‌ایم و دستگاههای نظارتی در حال پیگیری هستند”[39].

آیت الله محمد یزدی هم خطاب به مشایی گفته است:

“می ‌دانیم مقصود کسانی که رسما به مراجع توهین می ‌کنند و درباره ی موسیقی اظهار نظر می ‌نمایند چیست، ما می ‌دانیم که چرا شورای ایرانیان مقیم خارج را راه انداختند چون می ‌خواستند مکتب ایرانی درست کرده و آن را در مقابل مکتب اسلامی علم کنند. برخی آن قدر بی سواد هستند که می ‌گویند پیامبر ایرانی بوده چون قریش همان کوروش است پس پیامبر ایرانی است، ما نمی ‌دانیم اصلا قریش چه ربطی به کوروش دارد”[40].

علی خامنه ای در این نزاع تاکنون میانه را گرفته است. سلطان اخیراً طی یک نشست، ایده ی “الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت” را مطرح ساخت و در توضیح ایرانی بودن این ایده گفت:

“در خصوص ایرانی بودن الگو، علاوه بر آنچه که دوستان گفتند؛ که خوب، شرائط تاریخی، شرائط جغرافیائی، شرائط فرهنگی، شرائط اقلیمی، شرائط جغرافیای سیاسی در تشکیل این الگو تأثیر می گذارد - که قطعاً اینها درست است - این نکته هم مطرح است که طراحان آن، متفکران ایرانی هستند؛ این کاملاً وجه مناسبی است برای عنوان ایرانی؛ یعنی ما نمی خواهیم این را از دیگران بگیریم؛ ما می خواهیم آنچه را که خودمان لازم می دانیم، مصلحت کشورمان می دانیم، آینده‌مان را می توانیم با آن تصویر و ترسیم کنیم، این را در یک قالبی بریزیم. بنابراین، این الگو ایرانی است”[41].

علی خامنه ای در دیدار دوم با اعضای جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم به انها گفته است در دولت‌های نهم و دهم با آمدن آقای احمدی‌نژاد، حاکمیت یگانه است و قطعاً‌ دولت و رهبری در یک امتداد قرار دارند:“یک جاهایی هست که مطلب برای من محرز و روشن و جزمی است، می ‌گویم آقا این کار نباید بشود؛ خب واقعاً گوش می کنند و جلویش گرفته می شود”[42].

آیا در سخنان احمدی نژاد و مشایی درباره ی ایران و کوروش مدعیات قوم گرایانه و دین ستیزانه وجود دارد؟ آن دو بیش از فقیهان و مراجع تقلید از امام زمان دم می زنند. اما فقیهان و مراجع تقلید گویی به هیچ وجه کوچکترین همدلی با ایرانی بودن ندارند که چنین بر آشفته می شوند. درست به همان دلایلی که “غرب زدگی” بد است، “عرب زدگی” هم نامطلوب است. ما ایرانی هستیم و به عنوان یک ایرانی، اندیشه های عقلانی/عادلانه/اخلاقی را- مستقل از ریشه ی جغرافیایی شان- می پذیریم. وقتی با اندیشه های وارداتی چنین مواجهه ای داریم، طبیعی است که باید با اندیشه های ایرانی خودمان هم چنین کنیم، نه آن که با شمشیر قوم گرایی به جان آنها بیفتیم.

از سوی دیگر، اگر قوم گرایی مضموم است، چرا حضرت علی  حق زعامت سیاسی را بر مبنای قوم گرایانه موجه می سازد و می گوید:

“همانا امامان از قریش‏ اند که درخت آن را در خاندان هاشم کشته‏اند، دیگران درخور آن نیستند، و طغرای امامت را جز به نام هاشمیان ننوشته‏اند”[43].

چرا حضرت علی وقتی عمر در باره جنگ با ایرانیان و حضور خودش در آن جنگ با ایشان مشورت کرد، در بخشی از پاسخ خود به قوم گرایی اشاره کرد و گفت:

“و عرب امروز اگر چه اندکند در شمار، امّا با یکدلی و یک سخنی در اسلام نیرومندند و بسیار. تو همانند قطب برجای بمان، و عرب را چون آسیا سنگ گرد خود بگردان، و به آنان آتش جنگ را برافروزان که اگر تو از این سرزمین برون شوی، عرب از هر سو تو را رها کند، و پیمان بسته را بشکند، و چنان شود که نگاهداری مرزها که پشت سر می ‏گذاری برای تو مهمّتر باشد از آنچه پیش روی داری. همانا عجم اگر فردا تو را بنگرد، گوید این ریشه ی عرب است، اگر آن را بریدید آسوده گردیدید، و همین سبب شود که فشار آنان به تو سخت‏تر گردد و طمع ایشان در تو بیشتر”[44].

البته مدعیات احمدی نژاد و مشایی فاقد مبانی متقن است. اما ده ها روایت قابل دفاع از ایرانی بودن می توان ارائه کرد که هویت ما را می سازند. هویتی که با مسلمان بودن هم ناسازگار نیستند[45].

درباره ی “اسلامی کردن” دانشگاه ها و علوم انسانی، مراجع تقلید با علی خامنه ای وحدت نظر دارند. شاید بتوان مدعی شد که نظر مراجع تقلید در این زمینه هم رادیکال تر از نظر رهبر است.

 

پاورقی ها:

36- به چند مورد از سخنان اسفندیار رحیم مشایی توجه کنید:

“از مکتب اسلام دریافت‌های متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم”.

“انقلاب مابازگشت به حقیقت ایران و بازگشت به مکتب ایران است. می گویند مکتب ایرانی یعنی چه… اینجا مکتب خداست. مکتب انسان است. در تاریخ سرزمین شما زور ثبت نشده تجاوز ثبت نشده،  تهاجم ثبت نشده. منشور کوروش را ببینید. می بینید من چه می گویم… من می خواهم به ملت ایران عرض کنم ایرانیان باید هوشیار باشند؛ آگاه باشند که سیاست تغییر در سیاست جهانی مدیون ملت ایران است… ایران مظهر عدالت علوی است مظهر نهضت حسینی است؛ انقلاب ما شعار اصلی اش این بود؛ اندیشه اسلام ناب اینجاست؛ در این سرزمین است؛ در منطق ایرانیان است؛ در شیر پستان زنان ایرانی است”.  اینجا

“اسناد بسیاری نشان می ‌دهد که مردم عرب حتی برای شکوفایی زبان خودشان هم به ایرانیان بدهکارند. اگر ایرانیان نبودند، امروز بی‌تردید اسلام در میان خروارها توهم ناشی از ناسیونالیسم عربی مدفون بود. آن زمان که کوروش بابل را فتح می‌کرد در منشورش لغو برده‌داری در بابل را اعلام کرد و البته ایرانیان بیش از آن نیز با برده‌داری مخالف بودند… ما از فردوسی یاد گرفته‌ایم که سخن خود را در قالب حماسه بگوییم”. اینجا

37- سایت الف، “کوروش و مجلس در رأس امور به روایت احمدی نژاد”، 27 شهریور1389.

38- سایت تابناک، “احمدی نژاد:بعضی ها به کلمه ی ایرانی حساسیت دارند”، 3 آبان 1389.

 دو روز پس از سخنان صادق لاریجانی، بردارش علی لاریجانی، برای زدن محمود احمدی نژاد، در 29 آذر 89 در مشهد تبعیت را مراجع تقلید را مطرح ساخت و گفت:

“موضوعی که توانست جریان انقلاب را از طوفان‌های مختلف بیرون بیاورد دنبال کردن مسیر مسلکی دینی است که به مرجعیت متصل است. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نهادهای اصیلی هستند که در مسائل سیاسی کشور راهنمایی‌های فراوانی را ارائه دادند و گروه‌های سیاسی هم که اصالت داشتند همواره در کنار این نهادها بودند که این نشان می ‌دهد اصولگرایان باید بیشتر از دیگران به مرجعیت پایبند باشند. باید با استفاده ی از ظرفیت‌های عقیدتی کشور مراجعه افراد و گروه‌های اصولگرایی را به مراجع تقویت کنیم… محور بودن جامعه ی روحانیت مبارز و جامعه ی مدرسین حوزه علمیه ی قم برای اصولگرایان به نفع آینده کشور است و اگر اعتقاد به ممزوج بودن سیاست و دیانت داریم باید مرجعیت را محور اصولگرایی قرار دهیم تا برای آینده کشور جریانی ریشه ‌دار به وجود بیاید”.  اینجا

40- سایت تابناک، 6 دیماه  1389.

42- علی اکبر ولایتی، مشاور عالی علی خامنه ای، اخیراً گفته است:

“من یک کلمه ی کلی عرض می ‌کنم و دیگر بیشتر از این وارد مصادیق نمی‌ شوم. کلمه ی کلی این است که دولت آقای دکتر احمدی‌نژاد در میان دولت‌هایی که در زمان رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور داشتند، بیش از بقیه از نظرات ایشان تبعیت می ‌کند. بیش از این هم وارد مصادیق نمی ‌شوم”.

رجوع شود به لینک

43- نهج البلاغه شهیدی، خطبه 144، ص 140.

44- نهج البلاغه شهیدی، خطبه 146، ص 142.

45- به عنوان نمونه، سید حسین نصر در مقاله ی بلند “ایران و فرهنگ جاوید آن”، یک روایت معقول از چنان هویتی را ارائه کرده است. رجوع شود به :

سید حسین نصر، معرفت جاودان، مجموعه ی مقالات، جلد اول، به اهتمام سید حسن حسینی، مهر نیوشا، صص 755- 719.