سینمای جهان

نویسنده
فردین بهاری

نگاهی به فیلم “خدمات دانشجویی” ساخته “امانوئل بروکو”

برای چند یورو بیشتر…

 

 

“لورا” (دبورا فرانسوا)، نوزده سال سن دارد و دانشجوی سال اول دانشگاهی در فرانسه است.  او به صورت پاره وقت مشغول به کار است اما با درآمد آن قادر به پرداخت هزینه های زندگی اش نیست.

شرایط برای او سخت شده و تصمیم می گیرد برای آنکه از عهده مخارج زندگی برآید، در جستجوی کاری جدید باشد. اینترت محل مناسبی برای یافتن شغل جدید است. او در میان این جستجوها با سایت هایی آشنا می شود که “خدمات دانشجویی” از نوع دیگری را درخواست می کند.

لورا با “جو” 57 ساله آشنا می شود. مرد میانسالی که قصد دارد در مقابل برقراری رابطه ی جنسی به او صد یورو بدهد.

لورا سه روز بعد برای انجام این کار با جو قرار می گذارد و تصمیم می گیرند که در یک هتل این کار را انجام دهند.

نجابت و شرم، مانع از این ارتباط می شود. اگرچه جو به دلیل  شرم نهفته در نگاه لورا،  پس از پرداخت پول، از او می خواهد رابطه شان ادامه پیدا کند.

 لورا می پذیرد و بارها و بارها او را ملاقات می کند. او در درس و فحشا به یک اندازه پیشرفت می کند.  نمرات بالا می آورد و می تواند بدهی های خود را تا حد بالایی پرداخت کند. در میان  راهی که برای رهایی از زندگی خفت بار انتخاب کرده است با پسری به نام” بنجامین”(ماتیو دمی) آشنا می شود. ابتدا او را جدی نمی گیرد، اما بعد از گذشت مدتی کوتاه درگیر رابطه عاشقانه با او می شود و مجبور است برای ادامه رابطه اش، حقیقت شغل دوم خود را با او در میان بگذارد.

 بنجامین ابتدا به دلیل آنکه خودش نمی تواند به لورا کمک مالی کند؛ می پذیرد دوست دختر و معشوقه اش این شیوه را ادامه دهد. حتا در مواردی که شرکای جنسی معشوقه اش پول او را طبق وعده نمی دهند و عواطف او تحت تاثیر قرار می گیرد، با وی همدردی می کند. اما طولی نمی کشد که بنجامین با پیشروی در رابطه عاطفی اش  دچار بحران تناقضات می شود ولورا،  را پس از درگیری لفظی و خطاب های توهین آمیز ترک می کند.

 لورا اما همچنان زندگی با این روش را ادامه می دهد تا بدانجا که “جو” از او می خواهد در قبال هزار یورو همراه با او به کلاپی مخفیانه برود. در آنجا سه مرد که از دوستان جو هستند او را مورد تعرض قرار می دهند و پاسخ جو که تا آن روز طبق وعده خود آزار چندانی به لورا نرسانده بود این است:” توقع داری در برابر هزار یورو کار کمتری از تو بخوان”

هنگامی که لورا برای دریافت هزار یوروی مورد توافق به هتل می رود با اتفاق عجیبی روبه رو می شود. جو تنها صد یورو برای او گذاشته و اظهار کرده که در آخرین وعده دیدار،  بقیه پول را به او پرداخت می کند. اما ملاقات دیگری وجود ندارد. جو با او تماس می گیرد و می گوید که سرطان دارد و زنش تمام اموالش را بالا کشیده است. لورا راهی جز تسلیم ندارد…

فیلم “خدمات دانشجویی” بر اساس یک اتوبیوگرافی از فردی نه چندان معروف ساخته شده است.

فیلمی که گرچه نظام حمایتی دولت از دانشجویان بومی را زیر سوال می برد اما منطقش توانایی به چالش کشیدن قدرتمند این مساله را ندارد.

خدمات دانشجویی وضعیتی را مورد سوال قرار می دهد که کارگردانش نیز درباره آن بی اطلاع است. این اثر اقتباسی، -ازیک داستان واقعی-  نتوانسته است با اندکی تلاش، کسری های “منطق طلب” داستان را تغییر بدهد و بتواند سوال های حک شده در ذهن را در سیر روایی فیلم پاسخگو باشد.

راوی داستان واقعی، برخی از الزامات را به دلیل بدیهی بودن در نوشته اش استفاده نکرده و این “بدیهیات” حذفیاتی ست که برای شکل گرفتن یک فیلمنامه با این موضوع، ضروری به شمار می آید.

لورا برای رهایی از بی پولی و فقر به تن فروشی روی می آورد. آن هم در کشوری اروپایی که از معدود ممالکی ست که تحصیلات در آن رایگان است.

 لورا نظام آموزشگاهی و تحصیلات عالیه را زیر سوال می برد در حالی که به مخاطب شناخت زیادی از علت ها نمی دهد و فیلم روایت درگیری های مداوم او برای کسب در آمد، به عنوان معلول یک پدیده اجتماعی- فرهنگی ست.

با وجود آنکه در این بخش از فیلم می توان ایرادات اساسی به فیلمنامه وارد کرد، اما فیلم در بخش نشان دادن تراژدی زندگی دانشجویی که برای تحصیل تن به خودفروشی می دهد خوب عمل کرده است.

روابط و رفتارهای فردی و اجتماعی کاملا با بومی گرایی همراه است. درک بسیاری از علت و معلول ها در روابط انسانی سخت است. فیلم در یک کشور اروپایی همچون فرانسه با اداب و معاشرت خاص و بی تفاوتی های منحصر به فردشان اتفاق می افتد.  

در فیلم قرار نیست شما با یک درام پر حادثه مواجه باشید. اتفاقات فیلم آن قدر شخصی، اما باور پذیر هستند که نظام اخلاقی مخاطب را  قلقلک بدهند.

لورا باها و بارها اشتباه خود را تکرار می کند. او با وجود هوش و درایتی که نمونه اش را در تحصیل او می بینیم، فریب افراد مختلف را می خورد و به هر نوع سکس با هر آدمی تن می دهد. رعایت ایمنی را انجام نمی دهد و این با  خردورزی که از او دررفتارهای دانشگاهی  سراغ داریم در تناقض رفتاری و روانشناختی ست.

 بنجامین در آخرین رویارویی اش تمام تلاش لورا برای هم ذات پنداری مخاطب را به هم می ریزد:” مگه فقط تو دانشجویی؟ دیگران هم برای درس خوندن هرزگی می کنن؟”

پرسش اساسی فیلم نیز همین است. لورا از به دست آوردن پول بی زحمت دچار چنان وسوسه ای می شود که عشقش را هم به خاطر رسیدن به پول بیشتر فراری می دهد.

تمامی مردهایی که او را برای سکس برمی گزینند بیمار هستند. هیچ کدام یک رابطه عرفی و معمولی سکس را از او نمی خواهند. او را دچار تنش های روانی می کنند، اما او باز هم تن به این رفتارهای پرخطرمی دهد.

یکی از ویژگی های قابل ذکر فیلم انتخاب دبورا برای بازی در نقش لوراست. معصومیت نگاه او با هر اتفاق جنسی تغییر می کند و در سکانس های آخر فیلم،  نگاه های دخترک معصوم تبدیل به زیبایی های یک زن جذاب می شود.

فیلم اگرچه در منطق ضعیف به نظر می رسد  اما عمیقا تاثیرگذار است.  تاثیر گذاریی که می توانست با دخالت شخصیت ها دراتفاقات و کشمکش های میان تصویب کنندگان قوانین تحصیلی دانشجویی و یا حتا مجریان این قوانین که پرسنل دانشگاه هستند رنگ و لعاب  دیگری به خود بگیرد. اتفاقی که اگرچه خلق نشد اما داستان دختری معصوم که تن به خودفروشی می دهد به خودی خود هم  موضوع یک درام موثر است…

 

شناسنامه فیلم:

Director- Producer :

Emmanuelle Bercot

Writer:

Emmanuelle Bercot (adaptation)

Stars:

Déborah François, Mathieu Demy and Alain Cauchi