برنده کودتا کیست؟

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

انتخابات  بایک کودتای شبانه تمام شد. شادیهای کرایه ای خیابانی واشک های راستین در خلوتگاه به پایان خواهد رسید. و این نه آغاز تاریخ و نه پایان آن است. برگی است از تاریخ ایران، هرچند آن را به حسرت و خون نوشته اند.

 

آنچه می ماند واقعیت است با همه برندگی وتلخی. بر متن این واقعیت که دیروز راورق می زند و با درسهای این برگ به جانب فردا می رود، می شود برای رویداد ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ ـ که بیست بار بزرگتر از ۲ خرداد ۱۳۷۶- است سه فرضیه را در نظر گرفت:

 

 فرضیه اول : کودتا. بر اساس این فرضیه حاکمیت، با استفاده از شیوه “دمکراسی روسی” ـ تعبیراز نیماراشدان است- در نیمه شب انتخابات دست به کودتا زده است. آرایی را که به سوداصلاح طلبان بوده تغییر داده ،با ریتم مشخصی که در همه جای ایران منحنی واحدی دارد شمرده و نتیجه دلخواهش را از صندوق رای درآورده است.

 

فرضیه دوم: نمایش.این فرضیه  حاکی است که این انتخابات از اول نمایش و فریب و خیمه شب بازی  و شعبده بوده است. همه حوادث ریز و درشت از پیش طراحی شده وبادقتی هندسی به اجرا در آمده است.

 

فرضیه سوم : آرای واقعی- طبق فرضیه سوم مردم در انتخابات در وسیعترین شکل شرکت کرده اند. آراء با  اندکی تخلف که طبیعی هرانتخاباتی است شمرده شده و ارقام اعلام شده توسط وزارت کشور در مجموع درست است.

 

احتمالا می توان فرضیه های دیگری  را هم تصورکرد. اما درهمه فرضیه های  بالا  یک  داده ثابت است و آن ارقام رای دهندگان به جناح اصلاحات است. این رقم طبق اطلاعات موثق حدود  30 میلیون ( حدود  ۲۳میلیون موسوی ۷ میلیون کروبی) بوده است.

 

اما فرض را بر این می گذاریم که   آمار وزارت کشور درست است ودستکم 13216411  میلیون ایرانی به نمایندگان اصلاحات رای داده اند. این رقم حداقل وزن ایرانیانی است که درانتخابات شرکت کرده و به خواست ۱۵۰ ساله مردم ایران یعنی “آزادی” رای داده اند.

حالا کمی به عقب برگردیم. چهار سال پیش این رای در دوردوم انتخابات ۴ میلیون نفر بود. در دوم خرداد ۱۳۷۶ هم که هنوزترم اصلاح طلبی درایران متولد نشده بود.

 

چند گام عقب تر برویم. به آغازگران اصلاحات در ایران می رسیم که درعهد قائم مقام ،امیرکبیر وسپهسالار از شمار انگشتان دست فراتر نبودند. دیرتر تخمی که آنها کاشتند درانقلاب مشروطیت ثمر داد. هرچند میوه انقلاب مشروطیت که نارسیده چیده شدگوشت شیرینی به نام اصلاحات داشت، اما پوسته آن آزادی و قانون بود.

 

تحولات بعد ازانقلاب مشروطیت و جایگزینی  اندیشه” انقلاب” بجای” اصلاح” این اندیشه را به حاشیه راند تا سال ۱۳۷۶ که ا زمتن جامعه نوی برآمده از فضای انقلاب اسلامی ، این بار توسط روشنفکران دینی ، مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت.

 

 

تنها ۱۲ سال ازاین آغاز می گذرد و” اصلاحات” برای اولین باردرتاریخ معاصر ایران به اندیشه وخواست نخبگان جامعه ، و بخشی  عمده ای از اقشار طبقه متوسط، تبدیل شده است. ۱۲ سالی که نزدیک به ۱۰ سال آن زیر فشار شددید اختناق وسرکوب گذشته است. وبه ویژه درچهار سال گذشته تحت شدیدترین فشارها قرار داشته است. سرکوبی سیستماتیک که از نابودی نهادهای مدنی شروع شد و به سرکوب افراد رسید.

 

درچهار سال گذشته “فرد” جایگزین “ سلول های انقلابی” و” حوزه” های سیاسی شد که سالیان دراز حامل ارزش های انقلابی برای تحول بنیادین در جامعه بوده اند. و درست بر شانه های همین “فرد” است که وقتی به مثابه شهروند بر حقوق خوددست می باید  پایه های جامعه مدنی پی می ریزد.

 

کودتای ۲۲ خرداد که بر اساس اطلاعات موجود بر اساس نقشه قبلی نیمه شب وزمانی به اجرادر آمد که نامزد اصلاحات بر موج سبز برنده شده بود، برای جلوگیری ازاین تحول در جامعه ایران بود.

 طالبان شیعی “پیروزی” خود را جشن گرفته اند. این نمایش “ اقتدار” که دقیقا یاد آور صبح 29 مرداد 1332 در تهران است، هراسی را پنهان می کند که چهارستون اقتدار را لرزاند و آن را مجبور به کودتا کرد. هیچکس نداند، کودتاگران که  تعداد واقعی آراء رامی دانند. آرائی که رفتن احمدی نژاد و همه قدرت پشت سراو را خواهان است. همان قدرتی که به هاشمی رفسنجانی گفت:” احمدی نژاد برود، یعنی من بروم.”

 

شکست ظاهری و لحظه ای ۲۲ خرداد ، پیروزی جنبش اصلاحات رادرمتن خود دارد. آرای ۲۲ خرداد نشان داد که به گفته آنتونیو گرامشی جامعه ایران در لحظه ای از تاریخ خود است که “نو” بدنیا آمده و”کهنه” هنوز نمرده است.  کهنه که اکنون در خیابان های ایران بیرحمانه مردم را سرکوب می کند، بااین کودتا تنها مرگ خود را عقب انداخت.

طالبان شیعی بااین کودتا  قدمی بزرگ دیگری بجانب دیکتاتوری آشکار نظامی برداشتند و سرکوب خیابانی مردم را در برابر شبکه های تلویزیونی جهانی به نمایش گذاشتند.

 

صبح ۲۲ خرداد ، درست مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است.  در صبح کودتا یاس بر ارواح حاکم می شود. کودتا گران دست به سرکوب می زنند تا جامعه را به کلی خفه کنند. تنها راه، مقابله با این سیاست قدیمی سرکوب گران است. نباید فراموش کنیم که ما- طرفداران اصلاحات- پیروز شدیم. چنان با قدرت

 درصحنه ظاهر شدیم که برای سرکوب ما تنها چاره توسل به کودتا بود.

دختران وپسران سربلند ایران زمین، مادران و پدران که با فریاد آزادی خودمرگ دیکتاتور را خواستید و همه جهان را از خواست خودآگاهانید؛ فراموش نکنید که ما ۳۰ میلیون نفریم.  نخبگان جامعه،هنرمندان ،حاملان جامعه ، آفرینندگان ایران و سازندگان میهن به تمامی در میان مایند.

ما چنان نیرومندیم که کودتا گران با  همه رقم سازی خود نتوانستند رقم ما را از ۱۴میلیون نفر پائین تر بیاورند. همه سازندگان ایران درمیان مایند  و مهمتر از اکثریت کار ساز ما جوانانند.

 جوانان وطن اشک ها را پاک کنید. این مائیم که برنده کودتای خردادیم.

مابسیاریم. ما نیروهای خود را دوباره سامان می دهیم. مابه جنگ بدی می رویم. گوش کنید! صدای کوروش بزرگ رابشنوید:

 

 

جوانان سر بلند وطن، هیچ چیز تمام نشده . همه چیز آغاز شده است. بقول مهدی کروبی که بیرحمانه زیر پا لهش کردند:

 

داستانی که همه شخصیتهایش چاره ای ندارند جز اینکه برهنه د رمنظر مردم و تاریخ بایستند.

 

آقایان موسوی و کروبی رای دهندگان به شما را دارند درخیابانها وحشیانه به خاک وخون می کشند.

 

 

شما اولین شخصیت های این فصل از سرنوشت مردم ایران هستید که  هویت تان روشن می شود.در اولین قدم هم دچار حبس خانگی شده اید؛ امیدواریم پای ما ۳۰ میلیون بایستید که به شما اعتماد

 

کردیم و به میدان آمدیم.