تناقض پایان ناپذیر؛ حکومت و مردم ایران در چنین وضعیتی گرفتار هستند. در یکسو آموزههای سنتی و مذهبی قرار دارند و در سمت دیگر داشتههای وسوسهکنندهی دنیای مدرن. این کشمکش عادی سنت و مدرنیسم نیست که انرژی میبرد و ما را در وضعیت در جا زدن قرار داده. برخلاف دیگر سرزمینها که چنین مسیری را تجربه کردهاند و از دل همآوردی متعصبان سنتزده و هواداران مدرنیسم به ساحلی رسیدهاند، اینجا زمان و فرصت و انرژی بر سر یکی کردن دو تصویر متفاوت از دست میرود؛ با حضور موانعی به نام اما و اگر. قبیلهای که میخواهند به دنیا بپیوندند، اما نمیتوانند از سنتهای عشیره چشمپوشی کنند. شنا در مسابقات المپیک و حضور در ردهبندی و گرفتن مدال را میخواهند اما، نه با قوانین و پوشش رسمی بازیها. قوانین از سنت و مقام از مدرنیسم. این همان تضادیست که به نتیجه نمیرسد و بیشتر کشورهای اسلامی را در موقعیت یک گام به پیش، دو قدم به پس قرار داده. سرزمینهایی که جادهای رو به جلو ندارند و در دایره روزگار تلف میکنند.
تصاویر و اخبار روز را مرور میکنیم. دنیای ورزش بالاتر از همه ایستاده و چشمها و گوشها را به خود مشغول کرده. مسابقات بینالمللی جنوب شرق آسیا. فرح آن عبدالهادی، ژیمناست کشور مسلمان مالزی با حرکات بدن نرم و رهایش چشمها را خیره میکند و مدال طلای بازیها را میبرد. قوانین دولتی او را آزاد گذاشتهاند که با لباس رسمی مسابقات که پاهایش را عیان میکند، در پیش چشم تماشاگران حاضر بشود؛ اما در سطح زیرین جامعه، مسلمانان خشمگین میشوند. دستهگلی برای تبریک به ورزشکار زن داده نمیشود و به جایش سیل توهین است که به جانبش میآید؛ “چون عورتش را همهی دنیا دیدهاند!” در ایران، که حکومتش ادعای رهبری دنیای اسلام را دارد، ورزشکاران زن، از تکواندوکار تا فوتبالیست، هنوز جای فکر به تمرین و تاکتیک، در بند پوششی هستند که حکومت بپسندد و جامعهی جهانی ورزش بپذیرد. در چنین اوضاعی، محدودیت از زمین ورزش به سکوها سرایت میکند تا بود و نبود زن ِ ایرانی برای دیدن مسابقات مردان، تبدیل به دغدغهی داغ روز بشود. جمهوریاسلامی پا به مسابقات جهانی میگذارد اما قوانین قبیلهای خود را هم به همراه میآورد.
روی عنوان هنر کلیک میکنیم و وارد دنیای اخبار دیگر میشویم. موسیقی گرهی کور همیشگی حکومت اسلامی ایران، دوباره تبدیل به مشکل و دردسر شده. از ابتدای انقلاب که حکومت اسلامی قرار بود به تاخت دنیا را فتح کند، اما نمیتوانست برای تبلیغ سرمدارانش از سرود و نت و نوای ارگ بگذرد تا بعدتر و زمان دولت اصلاحات که موسیقی پاپ از رکود ۲۰ ساله بیرون آمد و موسیقی شش و هشت به راه افتاد و گروه آریان بر صحنه بود و گیتار و بیس و درامز به ضرب میکوبیدند و طرب میساختند، اما آوازخوان معذور و محدود روی صحنه باید هر ثانیه به تماشاگران تذکر میداد که مبادا دستی بزنید و حرکتی بکنید که تعبیر به رقص بشود. آزادی ساز غربی و موسیقی شش و هشت بر صحنه با این اما و اگر که تماشاگران باید همان پامنبریهای روضه باشند با همان چهره و رفتار. داستان لغو کنسرتهای امروز هم چنین است. حکومت از یکسو میخواهد تالار موسیقی باز باشد، نوازندهها ساز به دست روی صحنه بایستند و نوا و نت به صدا در بیایند اما تماشاگران فرض را بر نوحه بگیرند و با قیافههای گرفته و ماتمزده صحنه را تماشا بکنند. اتفاقی که مشابهاش باز در کشور مسلمان مالزی تجربه میشود و گروه اسلامی بیانیهای صادر و قوانینی تازه برای برگزاری کنسرت وضع میکند.
سرزمینهای پا در هوا. سرزمینهایی که نه دست به آسمان سنت و مذهب دارند، نه سر بر بالش دنیای مدرن و عرفی. رویاها همه از بیرون و جهان مدرن میآیند و ابزار و قوانین از صندوقچهی قدیمی سنت. جنگی بین باورمندان سنت و عاشقان مدرنیسم در جریان نیست. تصویر، تصویر سرزمینیست که نه دنیایی برایش مانده و نه آخرتی دارد. آسمان و زمین یکجا از دست رفتهاند و بری زیست امروزی ما در تاریخ نامی به ثبت نرسیده. داستان همان داستان خواستن تمثال شیر بر بازو است و تحمل نکردن درد سوزن نقشساز. و این شیر ِ بیهیچ، هیچگاه رو به پیش حرکت نمیکند و دور خودش در دایرهی قسمت که سهمش شده میچرخد؛ بدون خواست و ارادهای برای تغییر راه و روشش.
نسخهای شفابخش در کار نیست. سنت و مذهب به شکل قوانین عمومی جلو زندهگی روزمره خواهند ایستاد و گره روی گره میسازند. این حرفی بود که سالها پیش، نصرت کریمی، هنرمند باارزش ایرانی، خواست در فیلم محلل بزند اما کسی گوشش بدهکار نبود. مذهب تا وقتی تبدیل به مناسک فردی نشود و خواستار حضور اجتماعی و عمومی باشد، نقش زنجیر همیشه همراه را بازی خواهد کرد. زنجیری که نه میگذارد مذهب در بهترین شکلش نمود پیدا کند و نه اجازه خواهد داد هنجارهای دنیای امروز در زندهگی جاری بشوند. تا آنوقت باید همین وضعیت ابسورد را زیست ؛ شنا کردن با چادر، شنیدن موسیقی شش و هشت با تن قفل شده به صندلی و دیدن والیبال و فوتبال از طریق محافظ مطمئن صفحهی تلویزیون.