باخت سنگین

عبدالکریم رستمی میرفرد

استنباط بسیاری کارشناسان بر این است که آیت الله خامنه ای با وجود اگاهی از خطراتی که نظام تحت مدیریتش و حتی بالاتر از آن -از دید دلسوزان ایران و مردم- کشور و مردم را تهدید می کند، تصمیم بر این دارد که تا جای ممکن شرایط کج دار و مریز موجود را تا انتخابات ریاست جمهوری آینده مدیریت کرده و پس از پایان کار دولت احمدی نژاد- که اینک به بزرگترین مشکل خودساخته و خودپرورده ایشان تبدیل شده – در یک انتخابات کم حاشیه و کم رقیب که در آن اصلاح طلبان کنارگذاشته شده اند، نامزد مورد نظر خود را به ریاست جمهوری برساند. اصلاح طلبانی که به اذعان اکثریت تحلیلگران و کارشناسان ِ حتی حکومتی در صورت شرکت هر یک از چهره های شاخص این طیف، مردم با آرای بالا از ریاست جمهوری ایشان استقبال خواهند کرد. این در حالیست که کاندیدای مورد نظر آیت الله خامنه ای، هنوز کاملا انتخاب نشده است ولی احتمالا کسی بین طیف حداد عادل 

ولایتی، جلیلی، و حتاقالیباف خواهد بود.

در اینجا دو نکته مطرح است که ظاهرا از دید با بصیرت ایشان مخفی مانده و یا خود را به ندیدن زده اند:

الف: در صورت اینکه این اتفاق در کمال آرامش و بدون هیچ هزینه ای و کاملا در راستای منویات ایشان اتفاق بیافتد، هیچ تضمینی وجود ندارد که کشور از بحرانی که ایشان خود با اصرار بر راهِ پرهزینه و کم فایده ای که بر سیاست خارجی و داخلی تحمیل نموده خارج شود. نه تنها تضمینی نیست که به احتمال نزدیک به یقین وضع از این که هست نیز بدتر خواهد شد و مسیری که کشور های قدرتمند و مدرن دنیا در جلوگیری از خطر جنگ افروزی جکومت حاکم، و آیت الله خامنه ای در اصرار بر منویات ناکارشناسانه، متعصبانه و خودخواهانه ی خود در پیش گرفته اند، حداقل به تحقیری سخت و شکستی سنگین - در بدترین حالت با خونریزی هایی که خون آن را مردم بیگناه میپردازند - برای ایران و ایرانی همراه خواهد بود.

ب: مطمئنا رهبری جمهوری اسلامی ایران که به قول پیروان و حقوق بگیرانش نماینده تام و تمام خدا بر روی زمین است و تشخیص های ایشان، متر و میزان بصیرت و بی بصیرتی است تا کنون دریافته است که پیروزی بر جناح احمدی نژاد برای جناح وفادار و دلخواه ایشان در یک انتخابات آزاد و واقعی کار چندان ساده ای نخواهد بود. احمدی نژاد و یارانش نشان داده اند که برای ماندن در قدرت هر کاری میکنند. از بازی با احساسات ملی گرایانه مردم گرفته تا شکستن تابوهای اجتماعی. احمدی نژاد نشان داده است که به راحتی میتواند یک شبه بحث هایی در کشور راه بیندازد که بسیاری سالها نتوانستند.

 اگر هاشمی و اصلاح طلبان کنار گذاشته شوند، این بار شاید احمدی نژاد برای به مسند نشاندن کاندیدای مورد حمایتش به سیبل دیگری محتاج است. سیبلی که هم آنقدر قوی باشد که بتواند همه ی نابسامانیها را گردن او بیاندازد و هم آن قدر منفور و مورد غضب باشد که رای دهندگان حاضر باشند به خاطر نه گفتن به او به طرف جناح احمدی نژاد سرازیر شوند.

سخنان و رفتار احمدی نژاد در این مدت نشان داده است که وی سیبل خود را مشخص کرده است. آقای خامنه ای. رهبری که قدرت تام را در اختیار دارد و دستور سرکوب جنبش مردمی سبز را صادر کرده است. کسی که فقط به دلیل مخالفتهای اوست که بعد از فوت آیت الله خمینی، با وجود تمام شدن جنگ و آرام شدن نسبی شرایط هیچ دولتی نتوانسته با آمریکا ارتباط برقرار کند و تصمیمات اوست که این همه تحریم و گرانی و… را بر کشور وارد کرده است.

نکته دیگری که در صورت رقابت بین جناح آیت الله خامنه ای و جناح آقای احمدی نژاد نقش پررنگی ایفا خواهد کرد، پولها ییست که در این هشت سال توسط معاونان وزیران و یاران آقای احمدی نژاد برای چنین روزی پس انداز ! شده اند. نمی توان منکر شد که در این شرایط اقتصادی که مردم با آن روبرو هستند، این پولها میتوانند نقش پررنگی در خط دهی به آرای اقشار کم درآمد جامعه ایفا کنند.

ج: مساله دیگر اینکه، با توجه به لرزان بودن پایه های مشروعیت نظام که رکن اصلی برای ثبات و کارایی هر حکومتی است و همچنین مشکلات عدیده ی داخلی و خارجی و احساس ناامنی حاکم بر اقشار مختلف کشور از یک سو و تحریکات و تحرکاتی که یکپارچگی کشور را در معرض تهدید قرار داده اند به همراه فشارها و تحریمهای بین المللی، آینده پرخطری را پیش پای حکومت و مردم ایران قرار داده است. آینده ای که تنها به برگشتن آیت الله خامنه ای از مسیر اشتباهی که در پیش گرفته است و احترام به خواست مردم می توان به روشنی آن امید داشت. خواستی که در انتخابات آزاد با حضور همه ی افکار و گروهها (برای قدم اول اصلاح طلبان) متجلی می شود.

در آخر و به بیان دیگر: تقریبا همه کارشناسان منصف و بی غرض و حتی مردم کوچه و بازار این روزها دارند در گوشهای ناشنوای حکومت فریاد میکنند که تنها راه نجات کشور سپردن کشور به دست متخصصان و کارشناسان خردمند، و دوری از تکروی است. مهمی که تنها با تکیه بر جمهوریت راستین (در معنا و نه در اسم) محقق می شود. ای کاش آیت الله خامنه ای و قدرت طلبان حامی ایشان که حاضرند برای قدرت بیشتر و بی رقیبتر با جان و مال و روان مردم و حتی نزدیکانشان و شاید خودشان قمار کنند، کمی خرد و انصاف به خرج دهند و بیش از این به ادامه و تقویت این منش خانمان برانداز نپردازند که نه برای آنها و نه برای مردم هیچ نتیجه ای جز باختی سنگین و پرحسرت در بر نخواهد داشت.