سنگ ریزه گم شده

سروش فرهادیان
سروش فرهادیان

“ادب مرد به ز دولت اوست”؛ این پاسخ سال گذشته میرحسین موسوی با انگشت اشاره ای تیز به محمود احمدی نژاد بود آنگاه که او در یک اقدام شگفت انگیز با نشان دادن عکس زهرا رهنورد، میرحسین موسوی را به افشا گری هایی در مورد همسرش در مقابل چشم میلیون ها بیینده تلویزیونی تهدید کرد. عملی که درعرف کوچه و بازار برخی نقاط غیرت خیزایران شاید سزایش کاردی تیز برپهلوی تهدید کننده باشد.

اما میرحسین موسوی در پاسخ به محمود احمدی نژاد بدون آنکه از چارچوب ادب ایرانی خارج شود این ضرب المثل را به زبان آورد تا به ظرافت به رقیب آن موقع خود بیاموزد که کسی که خود را برای دولت مردی ایران و ایرانیان شایسته می پندارد باید بر، برآمدگی رگ گردن خود غلبه کند و حتی اگر سخنی درشت برناموس خود شنید پاسخ را در جلدی  شایسته و بایسته بپیچاند و به خورد طرف مقابلش دهد وگرنه به درشتی سخن راندن و بی ویراست کلام بر زبان آوردن هنریست که  می تواند از انگشت هرکسی سرازیر شود!

یک سال و اندی از انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشته است و شورای نگهبان، محمود احمدی نژاد را رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده اما هرچه زمان بیشتر می گذرد تاکید میرحسین بر برتری “ادب مرد” به دولت او بیشتر به چشم می آید.

آنگاه که میرحسین موسوی احمدی نژاد را در آن مناظره معروف خطاب قرار داد که “ادب مرد به ز دولت اوست” نه به حکم رییس کنونی دولت “ممه ای” را “لولو” برده  بود و نه  آبی به جایی که احمدی نژاد محل سوختگی  تشخیص داده سرازیر شده بود.

 اگرفرهیخته سخن گفتن را لازمه رییس جمهور بودن ندانیم اما دیپلماتیک اظهار نظر کردن را باید یکی از پایه های  حکومت کردن دانست.این استدلال طرفداران احمدی نژاد مبنی بر اینکه او چون “مردی از جنس مردم” است با ادبیات مردمی حرف می زند هم نمی تواند قابل اتکا باشد چرا که مردمی بودن در هیچ کجا دلیلی بر عدم رعایت ادب در کلام و رفتار نیست که اگر چنین باشد جوانان و پیران ایستاده در زیرگذر فیلم های فارسی را باید از همه مردمی تر دانست و لابد تقی ظهوری وبهمن مفید را هم برازنده ریاست جمهوری.

 جالب آنکه محمود احمدی نژاد در حالی چنین کلام برزبان می راند که خود را رییس جمهور 70 میلیون ایرانی می داند و بر این باور است که در یک انتخابات 40 میلیونی با کسب 25 میلیون رای، با پشتوانه ترین رییس جمهور تاریخ سیاسی ایران زمین است.

البته شاید از بد روزگار باشد که احمدی نژاد پس از کسی برصندلی ریاست جمهوری نشسته که فرهیختگی کلام او زبان زد خاص و عام است و نشستن پای سخنرانی های جذاب او برای خیلی ها راحت جان و پر از پند و حکمت.

اینکه محمود احمدی نژاد پس از محمد خاتمی بر مسند ریاست جمهوری نشسته دسته کم در بعد کلامی یک بدشانسی تاریخی بزرگ برای اوست و او همانطور که برای دست آوردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی دولت اصلاحات میراث دار خوبی نبوده در بعد ادبیات فرهیختگی نیز این میراث  دولت و رییس جمهور اصلاحات را به باد داده است چه آنکه خاتمی در برخی موارد حتی به زیر و زبر و صدای حرف های تشکیل دهنده کلمه ها نیز دقت می کرد و تئوری “غلط مصطلح به ز درست غیر مصطلح” را هم نمی پذیرفت اما محمود احمدی نژاد ترجیح و شاید عادت اش بر این است که به قول خود و طرفدارانش عامیانه سخن بگوید و از به کار بردن برخی کلمات آنچنانی هم چندان ابایی ندارد.

 البته طرفداران رییس کنونی دولت اصولگرایان! توضیح نمی دهند که این کدام مردم کوچه وبازاری هستند که بیان ضرب المثل آن “ممه را لولو برد” و “آب رابریزید آنجا که سوخته” را مقابل دیدگان چند صد زن و مرد حاضر در سالن محل سخنرانی و چند ده دوربینی که که مراسم را مستقیم وغیر مستقیم برای مردم پخش می کنند جایز می دانند و بیان چنین کلماتی با کدام اصول اخلاقی سازگار است.

به هر حال محمود احمدی نژاد همچنان بر ادبیات خاص خود اصرار دارد و برخی از وزیران و اعضای کابینه دهم هم البته بر همراهی او در این ادبیات تاکید دارند و تلاش زیادی می کنند تا به نوعی گوی سبقت را از هم بربایند.

از قدیم گفته اند که هر انسانی باید چنان سخن بر زبان براند که گویی سنگ ریزه ای زیر زبان اوست و این یعنی؛ انسان باید قبل از بیان هر دیدگاه و نظری اندکی تامل کند تا مغزش بتواند شرایط را بسنجد و موقعیت را سبک و سنگین کند تا اگر آن نظر برازنده مخاطبان و ادب عمومی بود، برزبان رانده شود. به نظر می رسد سنگ ریزه زیر زبان رییس کنونی دولت و البته تعدادی از اعضای کابینه او گم شده است.

 شاید هم از ابتدا سنگ ریزه ای وجود نداشته؛ کسی چه می داند.

 

منبع: ماهنامه صبح آزادی