هنربندان

نویسنده
علیرضا رضائی

چماق‌داری که شمقدر شد !

جواد شمقدری فیلسوف، دانشمند، ادیب، عارف، فرزانه، شاعر، طبیب، منجم، هنرمند، آهنگساز، کف‌بین، کف‌بر در 15 دی 1338 در مشهد به زمین افتاد. در هنگام تولد کف دست و پس یقه‌اش علامت های عجیبی داشت که هنگام مشاهده آدم دردش می‌آمد و به همین جهت اسم او را “چماق داری” گذاشتند که مطابق گویش رایج آن محل خاص (حوالی قندهار کنونی) ابتدا به “شماق داری” و بعد به “شمق داری” بعد “شمق دری” و بعدها که کلاً همه چیز چسبید بهم شد “شمقدری”.

 وی در همان کودکی فلسفه را با الهام از چماق و فیثاغورث جدی گرفت و همانموقع قهمید که دو خط راست و موازی عمراً هیچ‌جا همدیگر را قطع نمی‌کنند مگر اینکه بگیری خط‌های موازی را اینقدر با چماق بزنی تا بهم برسند. این کشف چنان بر او اثر گذاشت که سر به کوه و بیابان زد و تا بیست سال فقط به آسمان نگاه کرد و شعر گفت تا یک شب عکس امام خود را با چماق در ماه دید و حالش دگرگون شد و از آن به بعد بجای شعر تا مدتها دیگر فقط شر تلاوت نمود !

وی پس از این شوریدگی به “مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی” (کسی اگر می‌داند کجاست بما هم بگوید) رفت و در رشته‌ای که کسی اگر می‌داند اینرا هم بما بگوید توانست بتنهائی فارغ التحصیل بشود. وی تلاوت شر را با فیلم کوتاه ادامه داد و چون استعداد و تخصص زیادی در فیلم کوتاه داشت همانموقع فوراً یاد گرفت که چطوری فیلم‌ها را کوتاه بکند. از نظر او یک فیلم خوب فیلمی است که تیتراژ اول و آخرش بهم متصل باشد تا حوصله‌ی بیننده سر نرود و جلوی تهاجم فرهنگی هم گرفته بشود. وی بعدها در یکی از شر های خود افزود البته ما ممنوع التصویر و ممنوع الاسم و ممنوع الهیچی دیگر اصلاً نداریم ولی هر اسمی هم نباید توی تیتراژ باشد و هر کسی هم نباید برود جلوی دوربین و کلاً یک کارگردان غلط می‌کند فیلم بسازد که ابزار دست دشمن برای تهاجم فرهنگی و انقلاب نرم بشود. این نظریه فصل جدیدی در هنر سینما گشود که هنوز همانطوری گشاد مانده است.

جواد چماق‌داری در فاصله سالهای 1365 تا 1368 بر اساس شر های خود کلاً سه فیلم ساخت که تا الآن هم فقط همینها را ساخته و درجا بعنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان حال حاضر کهکشان راه شیری شناخته شد. منتقدان می‌گویند در پشت صحنه فیلم “توفان شن” هزاران نفر سر پل تجریش با چماق کتک خوردند که همین باعث شد این فیلم در زمان خودش سر و صدای زیادی ایجاد کند. همچنین در زمان ساخت “بر بال فرشتگان” نیز تعداد دو هزار فک از ضد انقلاب پیاده شد که رکورد خاصی در اقبال یک اثر سینمائی نزد مخاطب بر جای گذاشت. در فیلم “آفتاب و عشق” نیز چون ژانر فیلم عشقولانه بود نسبت به همه جوری مهرورزی شد که هنوز جایش درد می‌کند.

وی سپس به مدیریت محراب فیلم درآمد و فیلمها را کلاً با فیلمسازشان یه تیکه به محراب برد. خدمات شایان او در محراب فیلم آنقدر زیاد است که هیچ جائی منتشر نشده چون هیچ نشریه‌ای اینهمه صفحه برای درج خدمات فقط یکنفر ندارد. جوات تا سال 1384 همانجوری عین میخ در محراب ماند تا اینکه در زمان انتخابات ریاست جمهوری همان سال با ساخت اثر جهانی فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد که همه‌ی حرفهایش راست بود باری دیگر شکفت و تلاوت شر را از سر گرفت. وی بخاطر تولید این اثر تکان دهنده بلافاصله بعد از انتخابات بعنوان شیتیل سمت “مشاور امور هنری” رئیس جمهور را دریافت نمود و چون دولت نهم اصولاً خیلی کارهای چماق-هنری داشت از تجربیات جوات در این زمینه بخوبی استفاده شد. جوات توانست با مشاوره‌های سازنده‌ی خود هنر ژانگولر را در دولت نهم به سطحی با لاتر از گوبلز

برساند. هنوز خیلیها چنان کف کرده‌اند که فکر می‌کنند اداهائی که احمدی نژاد موقع صحبت از خودش درمی‌آورد دارد برای  فیلم کردن ملت است  وگرنه کدام موجود زنده‌ای ولو اینکه بیل به کمرش بزنند می‌تواند ظرف ده دقیقه اینهمه ادا از خودش دربیاورد ؟

شمقدری در آن دوران کلاً با موجودیت چیزی بنام وزارت ارشاد مشکل داشت وآن را ابزار تهاجم فرهنگی می‌دانست. از هرجا ولش می‌کردی، می رفت تا صفار هرندی را که استعداد خارق العاده‌ای در هو شدن داشت با چماق بزند. وی آنزمان در تلاوت یکی از شر های معروف خود گفته بود “احمدی نژاد و صفار عین یک زن و شوهر می‌مانند که فقط همدیگر را تحمل می‌کنند”. هرچند دقیقاً مشخص نکرد

کی زن است کی شوهر، ولی همین جمله باعث شد که به احمدی نژاد توهین بشود. و چون ایشان ذاتاً خیلی از توهین خوشش می‌آید در دولت بعد از نهم جوات را به معاونت سینمائی همان وزارت ارشادی که جوات می‌خواست با چماق بزندش، رساند. جوات هم اکنون در این معاونت با استفاده از تخصص خود در زمینه‌ی فیلم کوتاه به کوتاه کردن فیلم مشغول است. حاصل تنها گوشه‌ای از تلاشهای شبانه روزی او فراری شدن چهارصد بازیگر و سیصد کارگردان و دویست فیلمنامه نویس و صد فیلمبردار و همچنین زندانی شدن بقیه‌ای  است که هنوز فرار نکرده اند.

جوات چماق داری در حال حاضر با پشتکار عجیبی به تلاوت شر ادامه می‌دهد که بعنوان حسن ختام تعدادی از اشرار او با ترجمه در زیر می‌آید :

مردم ما محرم و بیگانگان نامحرم هستند. اگر فیلمساز بخواهد در خارج کشور حرف بزند خارج از منافع ملی است و این سیاست عین اصل دموکراسی است (ترجمه : فیلمساز عین گیس سر می‌ماند که نامحرم نباید آنرا ببیند و گیس جزو منافع ملی ما است و اصل دموکراسی می‌گوید که اگر نامحرم یک فیلمساز را دید باید گیس او را بکشیم)

اگر فیلمی که قرار است به خارج برود عزت و استقلال ملی را به خطر بیندازد نباید به آن فیلم مجوز داد ولی همان فیلم می‌تواند در داخل کشور نمایش داده بشود (ترجمه : فیلمهائی که داخل کشور نمایش داده می‌شوند هیچکدام مجوز ندارند و چون عزت و استقلال ملی فقط در خارج کشور به خطر می‌افتد اگر به یک فیلم مجوز بدهیم آنوقت فیلم و فیلمساز هر دو فرار می‌کنند می‌روند خارج)

اگر فیلمی بدون اجازه‌ی ما در جشنواره‌های خارجی شرکت کرد فیلمساز را یک سال ممنوع الکار می‌کنیم و او را از امکانات دولتی محروم خواهیم کرد (ترجمه : اگر یک فیلمساز برود خارج جایزه‌ی بین المللی بگیرد او را یک سال زندان و ممنوع الملاقات می‌کنیم ولی دیگر او را با چماق نمی‌زنیم چون چماق امکانات دولتی است)

باید رقاص بازی از فیلمها حذف بشود تا بعد ببینیم چه می‌شود (این قسمت ترجمه ندارد. همینیه که هست !)