رمزگشایی پیام‌های پیشاانتخاباتی

روح الله شهسوار
روح الله شهسوار

درست چند روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۴ ٬ آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌ای - که همواره به صورت پیش‌فرض در این روزها برگزار می‌شود- اعلام کرد که “رای دادن به هر کدام از این نامزدهای موجود٬ رای دادن به اصل نظام و تایید آن است.” آن‌هایی که آن دوره در ستادهای نامزدهای اصلاح‌طلب فعالیت می‌کردند می‌توانند شهادت بدهند که همین یک جمله تا چه اندازه کسانی که دو دل بودند را قانع کرد که در انتخابات شرکت نکنند و رای “ندهند” و البته که این رای ندادن به همراه خطاهای راهبردی اصلاح‌طلبان زمینه‌ی پیدایش پدیده‌ای به اسم احمدی‌نژاد را پدید آورد.

سال ۸۸ نیز همچون روال پیش‌فرض٬ آیت‌الله خامنه‌ای دوباره این حرف را تکرار کرد. اما بازتاب صدایش در موج سبزی که آن روزها در خیابان‌های مشغول پایکوبی بود٬ گم گشت و شنیده نشد.

امسال٬ خرداد ۱۳۹۲ ٬ وی دوباره سخنرانی از پیش‌تعیین‌شده‌ی انتخاباتی‌اش را انجام داد. با این تفاوت که این‌بار یک قدم عقب‌نشینی کرد و بجای اینکه بگوید “رای دادن به معنی تایید اصل نظام است” گفت: “رای دادن به معنی تایید و اعتماد به روند انتخابات است.” این تغییر گفتار دو نتیجه را در پی دارد؛ اول اینکه همانطور که همه می‌دانیم٬ با رخدادهای سال ۸۸ و زمستان ۱۳۸۹ ٬ میزان مقبولیت حاکمیت٬ به شدت خدشه دار شده است. به طوری که امروز هیچ‌کس نمی‌تواند آن را پنهان کند یا روی آن سرپوش بگذارد. روشن‌ترین نشانه‌اش این است که هر ۸ نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری یکصدا از نارضایتی مردم حرف می‌زنند و در فریاد زدن این نارضایتی با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند. زیرا که می‌دانند اگر قرار باشد رییس‌جمهور از میان رای‌های مردم انتخاب شود٬ به جز همصدایی با اعتراض‌های گسترده در جامعه راه دیگری برای جلب رای‌ها وجود ندارد. البته هرکدام از نامزدها تلاش می‌کنند این نارضایتی عمومی را در به نفع گفتمان خود بکار ببندند. بنابراین٬ امروز دیگر “مشروعیت” (قانونی و نه شرعی) یا حتی مقبولیت عمومی نظام و حاکمیت مسئله‌ی جاری جامعه نیست. به نظر می‌رسد عموم مردم از مسائل فرمی و شکلی و ساختاری گذر کرده‌اند و دغدغه‌های کارکردی مثل تاثیرگذاری مشارکت سیاسی یا سالم بودن روند انتخابات بسیار پررنگ‌تر شده‌اند. به عبارت دیگر٬ پرسش و دغدغه‌ی عمومی جامعه از “آیا این نظام مشروع است؟” به “کدام کنش سود و تاثیر بیشتری برای امروز و آینده‌ی زندگی فردی/اجتماعیِ من/ما دارد؟” چرخش پیدا کرده است و به نظرم این نشانه‌ی رشد یک جامعه‌ی باتجربه است.

دومین نکته‌ اما جذاب‌تر است: به نظر می‌رسد آیت‌الله خامنه‌ای بهتر از هر کسی دو نکته را دریافته است. نخست همین چرخشی در نگاه سیاسی جامعه رخ داده است. به همین دلیل است که پس از رخدادهای ۱۳۸۸ و عدم تاثیرگذاری نمایش‌هایی مثل ۹دی همان سال٬ وی گفتارش را از “مشروعیت” نظام به “کارآمدی” و ثبات نظام تغییر داد و تلاش کرد با انگشت گذاشتن روی این نقطه٬ معترضان بیشمار را از ادامه‌ی روند اعتراضی ناامید کند. یعنی به آنها بقبولاند که “هرچند که شما پر شمار و معترض هستید٬ اما زور و توان و کارآمدی من بیشتر است و اعتراض‌های شما فایده‌ای نخواهد داشت و ما به همین شکل می‌توانیم چرخ‌های حکومت را بگردانیم.”

دومین دریافت آیت‌الله خامنه‌ای که می‌توان با توجه به گفته‌های آیت‌الله خامنه‌ای از خرداد ۸۴ تا خرداد ۹۲ ٬ فهمید این است که وی از نقش منفی خود در تعیین رفتار سیاسی اکثریت جامعه به خوبی آگاه است. یعنی علاوه براینکه می‌داند که مثلن در ۱۳۸۴ دغدغه‌ی شمار زیادی از رای دهندگان “مشروعیت” نظام است٬ با “تعیینِ معنیِ رای دادن” به تایید نظام٬ آنها را از مشارکت در انتخابات منصرف می‌کند. در ادامه٬ به نظر می‌رسد که در خرداد ۱۳۹۲ ٬ وی باآگاهی از همین نقش منفی‌اش در جهت دادن به کنش‌های عمومی٬ و البته با آگاهی به چرخش دغدغه‌های سیاسی جامعه از مشروعیت به “کارآمدی”٬ تلاش می‌کند تا اینبار٬ معنی رای دادن را عوض کند و برخلاف گذشته و با توجه به دغدغه‌هایی که پس از خرداد ۸۸ بوجود آمده‌اند٬ رای دادن را به “تایید روند انتخابات” تفسیر کند. زیرا که به خوبی می‌داند که برای مردمی که در چهار سال پیش آنچنان پرشمار در انتخابات حضور پیدا کردند و سپس به نتیجه‌ی انتخابات اعتراض نمودند٬ دیگر مشروعیت نظام اهمیتی ندارد. همانطور که در صحنه‌ی بین‌المللی نیز مدت مدیدی‌ست که این مسئله رنگ باخته است و در عوض٬ کارآمدی و ثبات نظام بیشتر مورد توجه بازیگران خارجی‌ست.

حال پرسش این است که در برابر این راهبرد آیت‌الله خامنه‌ای که در هر دوره دغدغه‌های جامعه را می‌فهمند و به نقش منفی خود در شکل‌دادن به کنش‌های همگانی آگاه است چه باید کرد؟ به نظر من بهترین و درست‌ترین واکنش همانی‌ست که در سال ۸۸ انجام دادیم: خامنه‌ای را نشنویم.

منظور از نشنیدن٬ توجه نکردن و فراموش کردن‌اش نیست. بلکه منظور این است که نگذاریم اراده‌ی او٬ معناسازی‌ها و صحنه‌آرایی‌هایش کنش‌های ما را شکل بدهد.