گپ

نویسنده
یوسف محمدی

علی رفیعی طراح و کارگردان نمایش “یرما” در نشست مطبوعاتی مطرح کرد

هنرمند پرستیژ دولت نیست

روند تولید نمایش “یرما” به همراه گروهی از هنرجویان تئاتر به چه شکل بود؟

حسین پارسایی در دوره مدیریت خود در مرکز هنرهای نمایشی از من خواست تا نمایش ”خاطرات و کابوس های یک جامه دار از قتل میرزا تقی خان فراهانی” را به صحنه ببرم. می خواستم این اثر را به شکل نوینی اجرا کنم و از 28 بازیگر سرشناس دعوت به کار کردم اما در طول تمرین ها دریافتم که نمی توانم ادامه دهم، زیرا می خواستم با بازیگری کار کنم که خلاق بوده و در خلاقیت من نیز سهیم باشد و آرام آرام به بازیگر مولف تبدیل شود.پس از گذشت 28 روز تمرین به حسین پارسایی گفتم که با وجود اینکه بودجه را تأمین کرده اند، اما نمی توانم با این بازیگران کار کنم. بنابراین پیشنهاد برپایی کارگاه آموزشی را به ایشان دادم تا بتوانم از بازیگران پرانرژی و خلاق و قدرتمند دعوت کنم که خوشبختانه آقای پارسایی این پیشنهاد را پذیرفتند.

 

گروهی که امروز در مقام بازیگر بر صحنه شما هستند نتیجه آن کلاس آموزشی است؟

بله. در ابتدای راه 40 بازیگر از سوی هیئت داوران انتخاب شدند.در ابتدای راه احتمال ریزش در تعداد هنرجویان را پیش بینی کردم و این اتفاق نیز رخ داد. در نهایت 12 نفر در گروه باقی ماندند و در این بین دریافتم که بازیگران خانم بسیار بااستعدادتر هستند و به نظرم تربیت بازیگران در ایران اشتباه و سرشار از کمبود است.

نمایشنامه “یرما”به پیشنهاد خودتان برای اجرا انتخاب شد؟

پس از رأی گیری ها در گروه به همراه هنرجویان نمایش ”یرما” انتخاب شد.زمانی که نقش ها مشخص شد عده ای از بازیگران حرفه ای نپذیرفتند و می خواستند نقش ”یرما” یا ”خوان” را داشته باشند که در نهایت با این 12 هنرجو تمرین ها را آغاز کردیم.

 

گرایش شخصی خودتان به عنوان کارگردان به نمایشنامه “یرما” چیست؟

دو قرائت باعث شد که ”یرما” را به صحنه ببرم، اول اشاره به جایگاه زن در جامعه و اعتراض یک زن و قرائت دوم هم اسپانیا فاشیسم زده و عقیم است، که در قرائت دوم شخصیت ”یرما” به اسطوره باروری، رحمت، نعمت و آبادانی که اسپانیا از آن محروم است، تبدیل می شود.

 

فکر می کردید که همه بازیگران نمایش شما از میان دانشجویان تازه کار باشد؟

 نه تنها به وجود این هنرمندان می بالم و افتخار می کنم، بلکه همه آن ها را روی سرم می گذارم و تا جایی که توان و قدرت داشته باشم و آن ها هم همین حس ها را در خود داشته باشند، با آن ها کار خواهم کرد.

آقای رفیعی،در مسیر به صحنه بردن نمایش “یرما” مشکلات فراوانی دربرابر گروه قرار گرفت.چرا؟

ببینید یکی از مشکلات ما مساله مالی بود. یرما بدون حمایت مالی در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجراست، این در حالی است که 70 تا 80 درصد درآمد گیشه به ما تعلق دارد و اگر 100 درصد گیشه را نیز در اختیار ما قرار می دادند باز هم هزینه گروه در نمی آمد و شاید تنها هزینه دکور باز می گشت.نسبت به تمام فرهنگ مداران و مدیران هنری که از مدیریت چیزی نمی دانند خشمگین هستم. در این میان احسان رسولف از دوستان فرهنگی ام موجب شد مقداری از تسهیلات را دریافت کنیم که نمی دانیم چگونه دین ایشان را ادا کنیم.

 

ابتدا قرار بود “یرما” در تالار وحدت به صحنه بیاید اما گویا مسئولان دولتی بنیاد رودکی برخورد ناشایستی با گروه شما داشته اند…
بدون حمایت دیگران در تالار وحدت تمرین کرده ایم و در آخر هم به بدترین شکل رانده شده ایم.اینکه می دیدم تلاش بچه ها از بین می رود، ناامید و غم زده بودم. هنرمندانی که روی صحنه به زیبایی خواهند درخشید اکنون دیگر فرصت آن را نداشتند تا اینکه هیات مدیره خانه هنرمندان با روی خوش از ما استقبال کردند. ضمن سپاسگذاری از ایشان، باید بگویم که تشکیل یک گروه به خودی خود کافی نیست و گروه به محلی برای استقرار و مکانی ثابت نیاز دارد.

 

تا چه اندازه از مسیر پر پیج و خمی که در راه تولید این اثر قرار گرفت از به صحنه بردن آن راضی هستید؟

به کاری که کردم ایمان دارم.یادمان باشد فرهنگ و هنر به خصوص هنر تئاتر در جوامع انسانی سه کاربرد دارد که یا به مثابه ضرورت فرهنگی یا به عنوان آبروی ظاهری و یا به مثابه یک امر تبلیغاتی است.این حالی است که هیچ گاه به تئاتر به عنوان یک ضرورت فرهنگی نگاه نشده و ما نمی توانیم هنرمان را در خدمت پرستیژ دولت قرار دهیم، بلکه هنرمان باید در اعتلای فرهنگ ملتمان باشد.