پائیزدرقدوم مبارک ملوکانه بهارمی شود. “رهبر فرزانه” درسرزمین “سلطان خراسان” به لفظ مبارک خود رادرموقعیت پیامبراسلام قرارمی دهد، ادامه جنگ احزاب را اعلام وهدف را “قدرتمند شدن درابعاد مختلف” تعیین می فرماید. یکی ازفرشتگان مقرب درگاه برای اینکه شبهه ای باقی نماند، سفرهای رهبرجمهوری اسلامی به نقاط مختلف ایران را یاد آور سفرهای پیامبر اسلام از جمله ورود به مدینه توصیف می کند.
دراین سفرپیامبر گونه ـ به استناد سخن یک یزدی دیگراهل ولایت: مرتضی ادیب یزدی ـ- انگلستان بازهم “خبیث” نامیده می شود ویک فرمانده جان نثارمی فهمد وقت آن است که از”رقص مضحک دولتمردان” این کشوررمزگشائی کند. امام جمعه مشهدهم تا سفرپیامبر به مدینه تمام نشده، ادب وقدرت “نظام” رابا “زنکه” خواندن وزیرخارجه آمریکا و هزینه کردن “سرمایه ما ولایت علی ابن موسی الرضا” برخ جهانیان می کشد.
کشاکش بین “عزیزترین عناصرروی کره زمین”- نظامیان، امنیتی هاوخطبه خوانان بساط ولایت ازقبیل احمدعلم الهدی، گوینده این فرمایشات- و “منفورترین” اهل زمین که “فلج وبدبخت”هستند، -یعنی ائتلاف جهانی-بالا می گیرد. اشپیگل از “طرح خرابکاری”عزیزترین عناصردرخلیج فارس که نام جالبی هم دارد، پرده برمی دارد: آب های آلوده.
جنگ مغلوبه می شود. نشریه یونگه ولت از نگاه چپ سنتی آلمان، لحظه کنونی را چنین تصویر می کند: “جهانی که به دو بلوک چند قطبی تقسیم شده، در سوریه دربرابرهم قرار گرفته است.”
خانم سویم داگدالن نماینده مجلس آلمان، سخنران یک همایش ایرانی، می گوید: “اگربگوئیم خطرجنگی دیگرخاورمیانه ونزدیک راتهدید می کند، سخنی نادرست است. چراکه هم اکنون دراین منطقه باشبکه درهم تنیده ای ازجنگ های داخلی، جنگ های نیابتی، آمیخته بادخالت طرف سوم، عملیات کماندوئی، مداخله های پنهان، حملات هواپیماهای بی سرنشین، کشتن هدفمندوکارزارهای گمراه سازی روبروهستیم. وضعیت انفجاری است، چنان انفجاری که خطر جنگ جهانی از آن برمی خیزد. گستراندن احتمالی جنگ وکشیده شدن آن به ایران دورازتصورنیست. بسیاری معتقدند که جنگ داخلی سوریه پیش درآمدی است برای جنگ با ایران. ازمدت ها پیش روشن بودکه انگیزه اقدامات انگلیس وآمریکادرسوریه درهم کوبیدن محورتهران ــ دمشق ــ حزب الله ودرنتیجه تضعیف تهران است.”
افزودن جنگ دامنه دار تبلیغاتی و امواج بطورعیان، ونبرد سهمگین سایبری درنهان این صحنه را کامل می کند.
رهبرجمهوری اسلامی که خودرامقام پیامبرمی بیندومصباح یزدی سرگرم فرموله کردن نقش او بعنوان “امام” است، در “این شرایط” بازهم ایران رابه مرکزاین جنگ می کشاند:
“یک عدهای مردم را می ترسانند. می گویند آقا بترسید. مقابله با آمریکا مگر شوخی است؟ پدرتان را در میآورند! آن جنگ نظامیشان، این تحریمشان، این فعالیتهای تبلیغی و سیاسیشان… آقا چرا این جوری می کنید؟ چرا کوتاه نمیآئید؟ چرا سیاست تان را این جوری نمی کنید؟ “
پیداست که فریادها وهشدارها به”عرض آقا” هم رسیده است. جواب پرسش های بالا راهم درآستین معجزه دارد: “اینهاچیزی نیست که جمهوری اسلامی نتوانداینهاراحل کند. جمهوری اسلامی با این مشکلات ازپا درنمیآید. ما که گیرنمی کنیم، شما گیر می کنید.”
اکبر گنجی، نگاه دیگری به “این شرایط” دارد: “مسائل وبحرانهایی که جمهوری اسلامی برای ایران پدید آورده است، بسیارخطرناک هستند. بحران مشروعیت، بحران ایدئولوژیک، بحران ناکارآمدی، بحران اقتصادی، بحران بین المللی ناشی از نزاع هسته ای. اهداف دولت های غربی، اسرائیل وکشورهای خلیج فارس طیفی را تشکیل می دهدکه یک سرآن عقب نشینی ازپروژه هسته ای است، دروسط طیف سرنگونی جمهوری اسلامی قرارگرفته ودرسردیگرطیف تضعیف موجودیت ایران قرار دارد. برخی دولت ها به حد اول قانع هستند، اما برخی دیگر دومی و برخی سومی را هم تعقیب می کنند. “
موسوی خوئینی ها می گوید: “من فکر میکنم که بسیاری از شخصیتها و مسوولان کشور راضی به این شرایط نیستند، اما کار دیگری هم نمیتوانند بکنند.”
حتی میر حسین موسوی زندانی می داند که “مردم وضع معیشتی بدی دارند.”
بیزنس اینسایدر می نویسد: “شرایط روزبه روز وخیمتر میشود. “
ورهبرجمهوری اسلامی این حرف هاراهم مانندصدهامورد مشابه ازاین گوش می گیردوازآن گوش درمی کند وخراسان رابااین خبرترک می گوید: “مستکبران دستپاچه شده اند.”
وازقضانشست اتحادیه اروپاکه ازمدتها پیش زمانش تعیین شده، درآستانه است واروپائیان که نشان می دهند درجنگ “دستپاچه” ترازامریکا هستند، دورتازه ای از تحریم ها را سامان می دهند. تجربه عراق به آنها آموخته است، فردا را زودتر تدارک بینند.
هفته ایست که این نظریه تفوق خودرا درسیاست جهانی نشان می دهد:تحریم آری، جنگ فعلا نه. هاشمی رفسنجانی هفته پیش این برنامه رارصدکرده بود ورهبران کشورهای غربی این هفته هشدارمی دهند: “حمله اسرائیل، رژیم ایران را تقویت میکند. “
رئیس جمهورآمریکا، نخست وزیرانگلستان، وزرای خارجه آلمان وفرانسه درسخنان جداگانه سیاست واحدی رااعلام می کنند: “حمله اسرائیل به ایران به تقویت رژیم جمهوری اسلامی منجر خواهد شد. رهبران اسرائیل به تحریم های بین المللی فرصت بیشتری بدهند که بر ایران تأثیر بگذارد وجمهوری اسلامی را واداربه کنار گذاشتن برنامه اتمی خود کند. دولت جمهوری اسلامی درشرایط کنونی و با شدت گرفتن تحریم های بین المللی، در «موضع ضعف» قرار گرفته وحمله نظامی می تواند به آن امکان دهد با ترسیم کردن خود بعنوان «قربانی»، موقعیتش را تقویت کند.”
“منفورترین” تحریم “عزیزترین” رادامنه بیشترمی دهند. اتحادیه اروپا راه بسوی گاز و بانک مرکزی را می گشاید.
تصمیم بروکسل بلافاصله درتهران جواب می دهد. اقتصاد که بعدازبگیروببندودستگیری عده ای قراربود به روش امنیتی مرسوم “ نظام” را ازبحران عبور دهد، تازه دلاررا با قیمت سه هزارو ۴۰۰ تومان به تابلوهای صرافی های بازگردانده بودکه خبرتحریم های تازه منتشرمی شود. قیمت هردلارآمریکابه حدود ۳۸۰۰ تومان می رسدوسکه طلا بابجا گذاشتن رکورد تازه ای به یک میلیون و ۵۰۰ هزار پرمی کشد؛ وتازه هنوزغروب چهارشنبه است.
و سونامی اقتصاد درهمه زمینه ها می روبد و پیش می رود. در روزی که نیویورک تایمزخبرقطع رابطه شرکت های چاپ اسکناس با ایران را منتشر می کند، یکی از نورچشمی های بیت که مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت باشد، خبر دیگری از قدرتمند شدن” نظام” می دهد: “بیش از ۵ میلیون نفر به علت هزینه های درمان به زیر خط فقر رفته اند. هر چند وارد کنندگان ماشین های لوکس به ارز مورد نیاز دست یافتند، اما ما برای واردات دارو دست نیافتیم.”
ومکشوف بعمل می آید دریک سال ونیم گذشته ۵۵ هزاراتومبیل سواری لوکس به ارزش ۹۸۱میلیون دلاربا ارزمرجع وارد کشور شده است. کجا رفته انه این اتومبیل ها؟ چه کسانی سوارش هستند؟ فعلا که معلوم نیست.
حسین کمالی، دبیرکل خانه کارگر، سئوالی می کند: “چگونه ۳۳ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشورمیشود؟ارزاین کالای قاچاق از کجا تامین میشود؟” و نتیجه ای می گیرد: “کارگران تاوان تصمیمات غلط دیگری را میدهند و درآتشی میسوزند که در برافروختن آن هیچ نقشی نداشته اند.”
وزارت اطلاعات پاسخ رادریک دستورالعمل امنیتی می دهد: اتهام کارگرانی که احضار یا بازداشت می شوند ازتبلیغ علیع نظام ویا اقدام علیه امنیت ملی به محور “فتنه ـ ضدانقلاب- بیگانه” تغییرمی کند وبه این بهانه که طرح آمریکا تبدیل نارضایتی های اقتصادی به نا امنی اجتماعی است.
جو بایدن، معاون باراک اوباما هم لابد برای مستند کردن این اتهام در جریان مبارزاتی انتخاباتی آمریکا که درجریان است، می گوید: “تحریمهای شدید آمریکا اقتصاد ایران را زمینگیر کرده است.”
آژانس بین المللی انرژی در تازه ترین ارزیابی خود گزارش می دهد: “روند نزولی تولید نفت ایران همچنان ادامه دارد و تولید نفت ایران در ماه سپتامبر نسبت به ماه قبل از آن با کاهش ۲۲۰ هزار بشکه در روز به ۲ میلیون و ۶۳۰ هزار بشکه در روز رسیده است.”
ایران در لیست کشورهای “سفر ممنوع” قرار می گیرد. گلف ایرپروازهای خود از بحرین به تهران را متوقف می کند. جنگ امواج وارد مرحله تازه ای می شود. شرکت ماهوارهای فرانسوی یوتل ست، تامین کننده فضای ماهوارهای اروپا، پخش ماهوارهای شبکههای تلویزیونی و رادیویی جمهوری اسلامی را بر روی ماهواره هاتبرد قطع می کند. شبکههای پرس تیوی، العالم، سحر ۱ و ۲، الکوثر، جام جم ۱ و ۲، شبکه خبر و تلویزیون قرآن از جمله شبکههایی تلویزیونی جمهوری اسلامی هستند که پخش آنها بر روی ماهواره هاتبرد متوقف می شود. “نظام” که سال هاست حتی بدون توجه به سلامتی مردم، شبکه های فارسی زبان مخالف رابی وقفه پارازیت باران می کند، این امر را نقض آزادی بیان می خواند.
وزارت امور خارجه “نظام” هم در بیانیه ای گزارش سوم احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را “مغرضانه ” و “سیاسی” ارزیابی می کند.
احمد شهید، در گزارش خود تصریح کرده است: “نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر در ایران همچنان ادامه دارد.”
آخربن خبرهفته حاکی از “کاهش ۵۵ درصدی” واردات نفت ترکیه ازایران است که قدم به قدم ازجمهوری اسلامی دورتروبه رویای امپراطوری عثمانی نزدیکترمی شود. حبیب اردوغان، د رکنگره حزبش به “سلطان” بودن بسنده می کندتا یادآور دیدگاه اردوغان برای احیای عظمت امپراتوری عثمانی باشد. محمد مرسی، راشد الغنوشی و خالد مشعل به سخنان اوگوش می دهند که به محورکنونی سیاست ترکیه یعنی سوریه می رسد: “نسلکشی بوسنی در سوریه تکرار میشود.
ترکیه اکنون درراس نیروهائی قرار دارد که خواهان مداخله نظامی درسوریه هستند. در حالیکه “نظام” درپی انجام اصلاحات اما با حضور بشار اسد است، آمریکا فاش می کند که متحد استراتژیک جمهوری اسلامی درمحور مقاومت تا پیش از بحران کنونی برای برقراری آشتی با اسرائیل مذاکرات محرمانه داشته است.
بشار اسد که درلحظه آخر، مرگ معمر القذافی را با زندگی خود تاخت زد وتا همین اواخر با اسرائیل مخفیانه نردعشق می باخت، طرح آتش بس نماینده ویژه سازمان ملل واتحادیه عرب درامورسوریه را”بیهوده” می خواندوردمی کند. دولت سوریه، طبق الگوی جمهوری اسلامی، شورای ملی سوریه را که با این طرح موافقت کرده بود” شورشیان” می خواند و قابل مذاکره نمی داند.
” نظام”دراین جنگ همه جانبه، نشان می دهد که روزبروز “قدرتمند” ترمی شود. طرح “خرابکاری” در خلیج فارس را می ریزد تا خوراک رسانه ای لذیذی برای جنگ طلبان فراهم کند، “سردار رانندگی” را بعد از سالها از خلوت غارت های میلیاردی به آفتاب می آورد تا رجزی دیگر بخواند. محسن رفیقدوست، می گوید: “دشمنان ما مطمئن باشند که با اولین حرکت علیه ایران، محبوب دل آنها یعنی اسرائیل را از زمین برمیداریم. “
وسرانجام یکی از پهپادهای ارزانی شده به حسن نصر اله را بفضای اسرائیل می فرستد و بر سرش جنجال راه می اندازد. احمد وحیدی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی، انگار از فتح الفتوح حرف می زند: “ما پرواز پهپاد حزب الله لبنان بر فراز اسرائیل را «حق طبیعی» آنان میدانیم و این کار نشان از «سستی و ضعف» آن چیزی است که اسرائیل به آن «گنبد آهنین» میگوید. هرآنچه دراین مدت، با عنوان گنبد آهنین فضای دفاعی رژیم صهیونیستی بیان میشد با این اقدام فروپاشید و مشخص شد رژیم صهیونیستی نمیتواند از خشم امت اسلام درامان باشد.”
داستان این پهپاد که اصلش اسرائیلی است ازقلم رضا تقی زاده- تحلیگر سیاسی- هرچقدر هم خلاصه شده باشد، خواندنی است: “کشورهای روسیه وترکیه هواپیماهای بدون سرنشین نظامی خود را از اسرائیل دریافت کرده اند. چین نیز برای ساخت گونه ای ازهواپیماهای پیشرفته بدون سرنشین با اسرائیل همکاری می کند. پهپادهای ایرانی از نوع اخیر به شمار می روند. اولین نمونه این هواپیماها «مهاجر» نام گرفت. تازه ترین هواپیمای بدون سرنشین ایران، «شاهد ۱۲۹» نامیده شده که تا حدودی شبیه هواپیماهای اسرائیلی موسوم به هرمس۴۵۰ است. با بزرگ جلوه دادن خطر ایران و حزب الله توسط دولت اسرائیل و رسانه های آن کشور مانند هاآرتص، دولت کنونی می تواند برای جلب حمایت بیشتر رای دهندگان در انتخابات اعلام شده پارلمانی و تقویت مواضع خود استفاده بیشتری کند. در صورت مبادرت به حمله نظامی علیه ایران، موضوع نفوذ هواپیمای بدون سرنشین ساخت ایران به فضای اسرائیل می توانددرتوجیه«اقدام بازدارنده» ویا مقابله به مثل اسرائیل مورداستنادقرارگیرد. به این ترتیب با به پرواز درآوردن پهپاد ایرانی و پذیرفتن رسمی منشاء آن، حزب الله لبنان در قبال دریافت یک امتیاز تبلیغاتی کوچک، عملا امنیت ملی ایران را وجه المصالحه قرارداده و بدون هزینه، آب به آسیاب اسرائیل ریخته است.”
اپوزیسیون لبنان هم درهمین متن به حزب اله لبنان اعتراض می کند ومی گوید: “حسن نصراله می خواهد برای حفظ منافع سوریه و ایران، لبنان را وارد جنگ باسوریه کند.”
هفته و مهر به روزهای آخرمی رسند. حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، می کوشد نورافکن را روی احمد جنتی بیاندازد واز “لطیفه سازی ناجوانمردانه” و “تخریب” علیه دبیر شورای نگهبان، انتقاد می کند:” می خواهند از او «تقدس زدایی» کنند.” و تازه معلوم می شود “همشاگردی خدا” جزومقدسات هم بوده و ملت خبر نداشته اند. مصطفی تاج زاده از زندان پیام می دهد: “سقف سنی بگذارید که مردم بدانند جنتی می رود.” و حرف عضورهبری حزب تجار را از سکه می اندازد.
هفته ایست که چراغ هایکی یکی روی هاشمی رفسنجانی روشن می شود که حالا باپسرش درزندان درباره سلول انفرادی حرف می زند.
درروزهائی که موسوی خوئینی ها راه هر نوع مشارکت را کاملا مسدود می بیند وحسن روحانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، خواستار تشکیل یک دولت “فراجناحی” با حضور “همه افراد، گروهها و تشکلهای سیاسی” می شود تا کشوراز
“معضلات” عبور کند، اکبر هاشمی رفسنجانی در دو مساله مرکزی موضع خود را مشخص می کند. او در مورد مساله اتمی می گوید: “اعلام آمادگی برای شفافسازی در انرژی هستهای از یکسو موجب جلب حمایت ملتهای آزاده و بیطرف شده و از سوی دیگر دشمنان را برای زورگویی بیشتر به جمهوری اسلامی ایران خلعسلاح خواهد کرد.”
و صادق زیبا کلام که” شارح” سیاست هاشمی رفسنجانی شناخته می شود، در مصاحبه با سایت دیپلماسی ایرانی- متعلق به صادق خرازی- می گوید: “آقای هاشمی به مرحله ای رسیدند که دشمنی و ستیز با آمریکا برای ایشان زیر سئوال رفته است و این سئوال را مطرح می کنند که اساسا مبنا و فلسفه این دشمنی چیست.”
در فضای کنونی، شفافیت این دو موضع معنا وپیام روشنی دارد.
ماه اول پائیز، توفانی وپرخطربه پایان می رسد. آخرین خبرهاهولناک است. خبرگزاری رویترز به نقل ازدیپلمات های غربی که نامشان فاش نشده، گزارش می دهد که به نظرمی رسد ایران در حال افزایش ظرفیت غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فردو است.
لس آنجلس تایمزمی نویسد: “برخی دولتهای غربی معتقدند اقتصاد ایران در سراشیبی سقوط است. گزارش ها حاکی از آن است که امروز( چهارشنبه) قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد ایران از مرز چهار هزار تومان هم گذشته است.”
ساعتی پیش که “نگاه هفته” در نیمه راه نوشتن بود، قیمت دلار ۳۸۰۰ بود. معلوم نیست ساعتی دیگرکه مطلب انتشار می یابد، قیمت دلار چندباشد. لحظه به لحظه ارزش پول ملی پودر می شود. “رهبر فرزانه” که هست ونیست ایران را در ید قدرت گرفته از “قدرتمندی” نظام می گوید و گوش بر هر سخن دلسوزانه بسته است.
کیوان صمیمی، از زندان هشداری دیگر می دهد: “آقای آیت الله خامنهای به شما که رهبر کشورهستید یادآوری میکنم چنانچه تندرویهای فعلی وعدم مشارکت ملی ادامه پیدا کند، مسئولیت ظلمهایی که به هموطنان روا میشود، برهم خوردن نظم ظاهری موجود، اتفاقات تخریبی خارجی و احیانا داخلی، تجزیه احتمالی کشور، فروپاشی و سایر مسائل ناشی از سلطه قدرتهای زیاده خواه خارجی یا تشدید فشارهای داخلی در درجه نخست بر ذمه شخص جنابعالی خواهد بود.”
بخشی از نامه سیمین دانشور به جلال آلاحمد، منتشر می شود. از آمریکا نوشته شده و تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۳۲ را دارد، یعنی چند ماهی پیش از کودتای ۲۸ مرداد. گفتی همین امشب نوشته شده است: “خبرهای ایران مشوشم میکند. اینجا همه عقیده دارند که کلک ایران کنده است. چه امیدی بسته بودیم… چه هیجانی در ما انگیخته بود و حالا همهاش دود میشود و میرود هوا.”
ترکیب بند معروف جمال الدین محمد عبدالرزاق اصفهانی در فضای مجازی می چرخد. انگار که نه شرح زمانه در قرن ششم، بلکه حدیث شب های خوفناک مهر ماه۱۳۹۱ است:
الحذَر! ای غافلان! زین وحشتآباد الحذَر
الحذَر! ای عاقلان! زین مُرده آباد الحذَر
ای عجب، دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول؟
زین هواهای عَفَن، زین آبهای ناگوار؟
عرصهای نادلگشا و بقعهای نادلپسند
قرصهای ناسودمند و شربتی ناسازگار
مرگ در وی حاکم و آفات، در وی پادشاه
ظلم در وی قهرمان و فتنه، در وی پیش کار
امن در وی مستحیل و عدل در وی ناامید
کام در وی ناروا، راحت در او ناپایدار
ماه را ننگ محاق و مِهر را نقص کسوف
خاک را عیب زُلازل، چرخ را رنج دوار
مهر را خفاش دشمن، شمع را پروانه خصم
جهل را بر دست تیغ و، عقل را بر پای خار
شیر را از مور صد زخم، اینت انصاف ایجهان
پیل را از پشه صد رنج، اینت عدل ای روزگار
نرگسش بیمار بینی، لالهاش دل سوخته
غنچه اش دلتنگ یابی و بنفشه سوگوار
دین تو رای ضعیف و ظلم چون دستت قوی
امن چون نانت عزیز و عدل چون عرض تو خوار
گه ز مال طفل میزن لوتهای معتبر
گه ز سیم بیوه میخر جامه های نامدار
آخر اندر عهد تو این قاعدت شد مستمر
در مدارس زخم چوب و در معابر گیرودار
وجه مخموری تو بر بوریای مسجد است
وز مسلمانی خویش آنگه نگردی شرمسار؟
تا کی این راه مزور، راه باید رفت راه
تا کی این کار مزخرف، کار باید کرد کار