هفته پایانی خرداد ماه ۱۳۸۸، ماه خرداد را که همیشه درآن اتفاقات مهمی افتاده است، به تاریخ سازترین ماه در تقویم ایرانی مبدل کرد. در این ماه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲ متولد شد، نظریه پرداز و رهبر ش در خردادی پس از پیروزی درگذشت و در خردادی که هنوز در آنیم، کودتائی که قرار بود “جمهوری اسلامی” رابه “حکومت اسلامی” تبدیل کند به ضدخود مبدل شد و “آغاز پایان” انقلاب اسلامی رقم خورد.
همه چیزازسحرگاه جمعه ۲۲ خرداد شروع و به هنگامیکه صفوف مردم بسوی صندوق های رای روانه شد. شش روزی که ازآن صبح جمعه می گذرد، خود فصلی دلکش و خونین از تاریخ جامعه ایران است که بعد ها درموردش کتابها خواهند نوشت؛ و در فشرده ترین خطوط می توان چنین تصویرش کرد:
وقتی غروب جمعه رسید و معلوم شد حضورگسترده مردم، تاریخ را ورق خواهد زد، “اتاق فکر” طالبان شیعی که به یاری مشاوران روسی سناریوهای مختلف را پیش بینی کرده و برای مقابله باآن نقشه های لازم را فراهم آورده است، در پشت پرده عملیاتی را کلید زد که به نظر می رسد محتمل ترین سناریوی پیش بینی شده بود و کیهان تهران که در “اتاق فکر” نقش کلیدی دارد؛ آن رابه شکلی پیامبر گونه پیش بینی کرده بود.
طبق این سناریو، اصلاح طلبان شکست می خوردند و برای پوشاندن شکست خود بر اساس دستورالعمل “سازمان های اطلاعاتی بیگانه” دست به تحریک می زدند و “اوباش” راوارد خیابان می کردند.
درست نیمه شب 22خرداد بود که درهای مراکز شمارش آراء بسته شد. ناظران را بیرون کردند. شمارش آراء که برتری میرحسین موسوی رانشان می داد، کنار رفت و ارقامی از پیش تعیین شده که شیب ثابتی هم داشت، موسوی و کروبی را عقب راند و احمدی نژاد را برصدر نشاند. آمار اعلام شده توسط وزارت کشور، بی آنکه طبق قانون جمهوری اسلامی و بروال معمول سی سال گذشته به تصویب “شورای نگهبان” برسد، توسط رهبر جمهوری اسلامی تائید شد.
پرده بعد سناریو حضور گروهی مردم در خیابان بود که طبق معمول می شد به نام “اوباش” سرکوبشان کرد. اما آنچه در سناریو روسی- سپاهی پیش بینی نشده بود، حضور بی سابقه مردم بود که اکنون بعد از شش روز به جنبشی سراسری مبدل شده است که باانقلاب سال ۵۷ پهلو می زند.
مقاومت میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم چندان قابل حدس نبود. ناگهان و درهفته ای جنبش مدنی ایران که هنوز توده وار است شکل گرفت وحتی صاحب رهبر شد.
مردم که خودجوش به خیابانها آمده بودند و بر کشیدن احمدی نژاد را براستی “کودتای انتخاباتی” می نامیدند، درخیابان ها ماندند. مردمی که اکثریت آنها جوانان هستند، صدای خود را به جهان رساندند.
تا غروب چهارشنبه ۲۷ خرداد، اکثریت مردم ایران به جنبش سبز پیوسته اند. آخرین کسان، برجسته ترین سینماگران ایران، بزرگترین خواننده کشور و برترین فوتبالیست های تیم ملی ایران هستند که در مسابقه عصر امروز باکره جنوبی با مچ بندهای سبز درمیدان حاضر شدند.
جنبش مدنی درخیابان است. لحظه ای است تاریخی. “طالبان شیعی” دو نقشه را همزمان پیش می برند:
1- خریدن وقت برای سرگرم کردن مردم و از طریق رجوع دادن موسوی وکروبی به ارگان هائی مانند “شورای نگهبان” که کاملا دراختیار رهبر و طالبان شیعی هستند.
2- تدارک کودتایی که به سبک روسی خزنده است و قدم به قدم پیش می رود. مسدودکردن تدریجی راههای خبررسانی که با اخراج خبرنگاران خارجی به اوج خودرسیده است و تنهاوسیله اطلاع رسانی برخی شبکه های تلویزیونی هستند و بس.
دستگیری تدریجی نیروهای فکری، تشکیلاتی و سازمان دهنده اصلاح طلبان، از جبهه مشارکت گرفته تا مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی و فعالین ملی ـ مذهبی. سرکوب پیگیر و شبانه روزی مردمی که در خیابانهاهستند برای گسترش رعب ووحشت.
اخبار موثق رسیده از تهران حاکی است که روز دوشنبه اتاق فکرکودتا برای اجرای پرده آخر سناریو، یعنی سرکوب وسیع مردم و دستگیری موسوی، خاتمی وکروبی تشکیل جلسه داده است. مخالفت برخی فرماندهان سپاه مانع انجام کودتای نظامی شده است. فرماندهان فوق قصد داشته اند از طریق هماهنگی با ارتش به مردم بپیوندند، اماسحرگاه روز بعد دستگیر شده اند.
در لحظه کنونی، همه منتظر نمازجمعه فردا هستند که آیت اله خامنه ای بجای هاشمی رفسنجانی ایراد می کند. این فکر هم مطرح شده است که مردم به نمازجمعه بروند و در آنجا فریاد خود را مستقیما به گوش رهبر برسانند.
لحظه ای تاریخی است. می توان تسلیم یا عقب نشینی “ قدرت” را متصور شد. امکان انجام کودتای نظامی هم منتفی نیست.
اما هر اتفاقی بیافتد، جنبش مدنی ایران در مقیاس میلیونی متولدشده است و صاحب سر است. دیگر نمی توان نوزادی راکه تولدش به معنای آغاز پایان جمهوری اسلامی است، کشت.