تب انتخابات هر روز تندتر و تندتر می شود، خاتمی می آید، نمی آید، نوری چه می گوید، کروبی در چه شرایطی انصراف می دهد، احمدی نژاد دوباره رئیس جمهور می شود، نمی شود…. در آستانه هر انتخاباتی فضای سیاسی ایران آکنده از همین بحث ها و جدل ها می شود. بحث های کشدار، بحث های بی نتیجه.
6 ماه پیش انتخابات مجلس هشتم برگزار شد و نتیجه آن شد که شد. فضای آن انتخابات هم مثل تمام انتخابات های دیگر بود. تقریبا کلیه بحث ها بر این متمرکز شده بود که آیا تلاش برای فرستادن حتی یک نماینده اصلاح طلب به مجلس ما را به دموکراسی و حقوق خود نزدیک تر می کند یا خیر. اصلاح طلبان بر این نکته پافشاری می کردند که در هر شرایطی حضور یک نماینده اصلاح طلب، ولو ضعیف، بهتر از یک نماینده اصولگراست. ادعاها تا بدان جا پیش رفته بود که حضور هر نماینده اصلاح طلب در مجلس را یک مصدق و مدرس در مجلس معرفی می کردند. بدین ترتیب همگان را به شرکت در انتخابات، حضور پای صندوق و رای به اصلاح طلبان دعوت و تشویق می کردند.
از تنور انتخاباتی اصلاح طلبان آبی گرم نشد. چرا که آن ها خود هیزمی بودند برای تنوری که اصولگرایان تدارک دیده بودند. سرلیست ها در تهران، سیاسی ترین شهر کشور، از ردیف 34ام به بعد چیده شدند و نتیجه آن همه تلاش و کوشش حضور تنها یک نماینده اصلاح طلب از تهران در مجلس شد و تشکیل اقلیتی کم و بیش مانند آنچه در مجلس هفتم وجود داشت.
اقلیتی که اگر چه به لحاظ کمیت به اندازه مجلس هفتم بود ولی به لحاظ کیفیت بسیار عقب تر از آن ظاهر شد. اگر در مجلس پیشین افرادی چون “علی اکبر اعلمی” حضور داشتند سعی می کردند هر از چندی بی پروا دامن دولتمردان را بگیرند و حق و حقوق این گروه و آن قشر را مطالبه کنند، به مدد تیغ تیز شورای نگهبان و حمیت نمایندگان فعلی این اندک صدا هم، اکنون از مجلس شنیده نمی شود. هر چند نمایندگانی چون اعلمی خود را چندان وامدار اصلاح طلبان نمی دانستند و حتی شاید برخی حرکاتشان در مجلس هفتم مورد پسند ایشان نبود، اما در هر صورت خوشنامی آن ها به حساب اقلیت نوشته می شد.
هنوز شرایط آن انتخابات به تیغ تحلیل و نقد سپرده نشده، انتخاباتی جدید فضای سیاسی ایران را فرا گرفت. بر ما، دانشجویان، است که بانگی برآوریم بر آنان که دانگی ستانده اند و اکنون به اندرونی خود خزیده اند تا در سایه آفتاب انتخاباتی دیگر بیرون بیایند و مردم را به رای دادن تشویق کنند. اصلاح طلبانی که ادعا می کردند حضور حتی یک نماینده اصلاح طلب به نفع کشور و ملت است، به لحاظ خصلت کار سیاسی، بایستی در حال حاضر که در آستانه انتخاباتی، به گفته آنان، “بسیار مهم” قرار داریم به نمایندگان خود فرمان دهند که تحرکی بیش از پیش از خود نشان دهند. ولی رصد فعالیت های فراکسیون اقلیت خلاف آن ادعاها و این انتظارات را نشان می دهد.
از خردادماه که نمایندگان جدید مجلس را در دست گرفتند اتفاقات بسیاری در کشور افتاده، ولی دریغ از یک موضع گیری یا حضور جدی و چشم گیر یکی از نمایندگان اصلاح طلب! همزمان با روی کار آمدن مجلس هشتم موج جدیدی از بازداشت گسترده دانشجویان آغاز شد و در مقطعی، غیر از دانشجویانی که از مدت ها قبل در زندان بودند، آمار بازداشتی های جدید در شهرهای مختلف به بیش از 20 نفر رسید. اما اگر صدایی از سنگ های زمردین نمای مجلس برخاست، از نمایندگان آن هم برخاست. نماینده اصلاح طلب زنجان که موفق شده بود با وعده و وعیدهایی دانشجویان معترض را راضی کند به تحصن خود خاتمه دهند و از این طریق خدمت بزرگی به دولت کرده بود، در تابستان که دانشجویان این دانشگاه را بر خلاف توافقات صورت گرفته به صلابه کشیدند، حتی حاضر نشد ملاقاتی کوتاه با آن ها انجام دهد.
چندی بعد به روال هر سال دانشجویان بسیاری ستاره دار و از حق طبیعی خود محروم شدند. آن ها حتی برای دادخواهی به مقابل مجلس هم رفتند. اما باز این سکوت مطلق نمایندگان اصلاح طلب بود که به استقبال آن ها آمد و باتوم به دستانی که قصد متفرق کردن دانشجویان محروم از تحصیل را داشتند. دیگر مشیری، نماینده مستقل مجلس هفتم، نبود که بی هیچ تزویر و ریایی در جمع دانشجویان حاضر شود، دست آن ها را بگیرد به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ببرد، به عباسپور آن ها را نشان بدهد و بگوید: “بیا دکتر! نگفتم این ها دروغ نمی گویند، نگذاشتند فوق لیسانس بخواند.“
لایحه حمایت از خانواده جنجال آفرید، معلمین بازداشت شدند، با بومی سازی بسیاری از دانش آموزان از حق مسلم خود محروم شدند، برای فعالین کارگری احکام سنگین حبس صادر شد، فعالین کمپین یک میلیون امضا بازداشت شدند… اما دریغ از یک نطق پیش از دستور یا یک موضع گیری از سوی نمایندگان اصلاح طلب مجلس. حتی دروغگویی و جعل مدرک کردان، وزیر کشوری که قرار است انتخابات “مهم” آینده را برگزار کند، اصلاح طلبان مجلس را نه تنها به جوش و خروشی وادار نکرد بلکه تنها نماینده راه یافته از شهر تهران در تنها اظهار نظر “شجاعانه” خود در این مورد اعلام کرد: “طرح استیضاح کردان را به این علت که الان فعلا این کار به صلاح کشور نیست، امضا نمی کند.“
اما اخباری که این روزها از گوشه و کنار شنیده می شود حکایت از آن دارد که خدمات گسترده نمایندگان اصلاح طلب مجلس به مردم تمامی ندارد. زمانی که می شنویم امضای تنها نماینده اصلاح طلب راه یافته از شهر تهران به مجلس در پای طرح تبعیض آمیز، غیرکارشناسی و متحجرانه “بومی سازی جنسیتی” وجود دارد تنها یک سوال ذهن آدمی را تسخیر می کند: واقعا چه فرقی می کند؟! وقتی نمایندگان اصلاح طلب مجلس از دانشجویان بیگناه حمایت نمی کنند، داد زنان دادخواه را نمی ستانند، باری از دوش خسته کارگران برنمی دارند و در عوض با عقب مانده ترین گروه نمایندگان مجلس در ایجاد محدودیت های تبعیض آمیز و ناروا علیه دختران دانشجو همراه می شوند، واقعا چه فرقی میان آن ها و نمایندگان اصولگرا می تواند قایل شد؟!
وقتی اصلاح طلبان حاضر نیستند از حقوق خودشان و سلامت انتخابات آتی از طریق بازخواست، توبیخ و استیضاح وزیری جاعل، دروغگو و فریبکار دفاع کنند، انتظار دفاع از حقوق اقشار مختلف جامعه، انتظاری بیهوده و مضحک است. اما باید همواره تابلوی عملکرد اصلاح طلبان حاضر در ساختار حاکمیت را پیش روی آن ها و مردم نگاه داشت و از آن ها توضیح خواست. تا بار دیگر ادعاهای گزاف مانع فهم و درک درست از شرایط جاری نشود، سوء تفاهمات رشد نکند، مردم سرخورده نشوند و تکلیف مردم و حاکمان نیز روشن باشد.
راه چاره نه در دیو ساختن از حریف و نه دلبری کردن های بی پایه و بی نتیجه است. راه چاره و راه برون رفت از بن بست تنها به صحنه کشاندن آرای خاموش است. آرایی که نه بی تدبیری های دولت نهم آن ها را به صحنه می کشد و نه نامزدهای خوش خط و خال اصلاح طلب. تجربه چندین انتخابات گذشته نشان داده که بخش بزرگی از مردم بدون ارائه برنامه مدون و عملی و بدون ارائه راهکاری مشخص جهت حل مشکلات کشور از سوی احزاب و گروه ها به صحنه نخواهند آمد.