چه فرقی می کند وقتی...

عباس حکیم زاده
عباس حکیم زاده

تب انتخابات هر روز تندتر و تندتر می شود، خاتمی می آید، نمی آید، نوری چه می گوید، کروبی در چه شرایطی ‏انصراف می دهد، احمدی نژاد دوباره رئیس جمهور می شود، نمی شود…. در آستانه هر انتخاباتی فضای سیاسی ‏ایران آکنده از همین بحث ها و جدل ها می شود. بحث های کشدار، بحث های بی نتیجه.‏

‏6 ماه پیش انتخابات مجلس هشتم برگزار شد و نتیجه آن شد که شد. فضای آن انتخابات هم مثل تمام انتخابات های ‏دیگر بود. تقریبا کلیه بحث ها بر این متمرکز شده بود که آیا تلاش برای فرستادن حتی یک نماینده اصلاح طلب به ‏مجلس ما را به دموکراسی و حقوق خود نزدیک تر می کند یا خیر. اصلاح طلبان بر این نکته پافشاری می کردند ‏که در هر شرایطی حضور یک نماینده اصلاح طلب، ولو ضعیف، بهتر از یک نماینده اصولگراست. ادعاها تا ‏بدان جا پیش رفته بود که حضور هر نماینده اصلاح طلب در مجلس را یک مصدق و مدرس در مجلس معرفی می ‏کردند. بدین ترتیب همگان را به شرکت در انتخابات، حضور پای صندوق و رای به اصلاح طلبان دعوت و ‏تشویق می کردند.‏

از تنور انتخاباتی اصلاح طلبان آبی گرم نشد. چرا که آن ها خود هیزمی بودند برای تنوری که اصولگرایان ‏تدارک دیده بودند. سرلیست ها در تهران، سیاسی ترین شهر کشور، از ردیف 34ام به بعد چیده شدند و نتیجه آن ‏همه تلاش و کوشش حضور تنها یک نماینده اصلاح طلب از تهران در مجلس شد و تشکیل اقلیتی کم و بیش مانند ‏آنچه در مجلس هفتم وجود داشت. ‏

اقلیتی که اگر چه به لحاظ کمیت به اندازه مجلس هفتم بود ولی به لحاظ کیفیت بسیار عقب تر از آن ظاهر شد. اگر ‏در مجلس پیشین افرادی چون “علی اکبر اعلمی” حضور داشتند سعی می کردند هر از چندی بی پروا دامن ‏دولتمردان را بگیرند و حق و حقوق این گروه و آن قشر را مطالبه کنند، به مدد تیغ تیز شورای نگهبان و حمیت ‏نمایندگان فعلی این اندک صدا هم، اکنون از مجلس شنیده نمی شود. هر چند نمایندگانی چون اعلمی خود را چندان ‏وامدار اصلاح طلبان نمی دانستند و حتی شاید برخی حرکاتشان در مجلس هفتم مورد پسند ایشان نبود، اما در هر ‏صورت خوشنامی آن ها به حساب اقلیت نوشته می شد.‏

هنوز شرایط آن انتخابات به تیغ تحلیل و نقد سپرده نشده، انتخاباتی جدید فضای سیاسی ایران را فرا گرفت. بر ما، ‏دانشجویان، است که بانگی برآوریم بر آنان که دانگی ستانده اند و اکنون به اندرونی خود خزیده اند تا در سایه ‏آفتاب انتخاباتی دیگر بیرون بیایند و مردم را به رای دادن تشویق کنند. اصلاح طلبانی که ادعا می کردند حضور ‏حتی یک نماینده اصلاح طلب به نفع کشور و ملت است، به لحاظ خصلت کار سیاسی، بایستی در حال حاضر که ‏در آستانه انتخاباتی، به گفته آنان، “بسیار مهم” قرار داریم به نمایندگان خود فرمان دهند که تحرکی بیش از پیش از ‏خود نشان دهند. ولی رصد فعالیت های فراکسیون اقلیت خلاف آن ادعاها و این انتظارات را نشان می دهد.‏

از خردادماه که نمایندگان جدید مجلس را در دست گرفتند اتفاقات بسیاری در کشور افتاده، ولی دریغ از یک ‏موضع گیری یا حضور جدی و چشم گیر یکی از نمایندگان اصلاح طلب! همزمان با روی کار آمدن مجلس هشتم ‏موج جدیدی از بازداشت گسترده دانشجویان آغاز شد و در مقطعی، غیر از دانشجویانی که از مدت ها قبل در ‏زندان بودند، آمار بازداشتی های جدید در شهرهای مختلف به بیش از 20 نفر رسید. اما اگر صدایی از سنگ های ‏زمردین نمای مجلس برخاست، از نمایندگان آن هم برخاست. نماینده اصلاح طلب زنجان که موفق شده بود با وعده ‏و وعیدهایی دانشجویان معترض را راضی کند به تحصن خود خاتمه دهند و از این طریق خدمت بزرگی به دولت ‏کرده بود، در تابستان که دانشجویان این دانشگاه را بر خلاف توافقات صورت گرفته به صلابه کشیدند، حتی ‏حاضر نشد ملاقاتی کوتاه با آن ها انجام دهد.‏

چندی بعد به روال هر سال دانشجویان بسیاری ستاره دار و از حق طبیعی خود محروم شدند. آن ها حتی برای ‏دادخواهی به مقابل مجلس هم رفتند. اما باز این سکوت مطلق نمایندگان اصلاح طلب بود که به استقبال آن ها آمد و ‏باتوم به دستانی که قصد متفرق کردن دانشجویان محروم از تحصیل را داشتند. دیگر مشیری، نماینده مستقل مجلس ‏هفتم، نبود که بی هیچ تزویر و ریایی در جمع دانشجویان حاضر شود، دست آن ها را بگیرد به کمیسیون آموزش و ‏تحقیقات مجلس ببرد، به عباسپور آن ها را نشان بدهد و بگوید: “بیا دکتر! نگفتم این ها دروغ نمی گویند، نگذاشتند ‏فوق لیسانس بخواند.“‏

لایحه حمایت از خانواده جنجال آفرید، معلمین بازداشت شدند، با بومی سازی بسیاری از دانش آموزان از حق ‏مسلم خود محروم شدند، برای فعالین کارگری احکام سنگین حبس صادر شد، فعالین کمپین یک میلیون امضا ‏بازداشت شدند… اما دریغ از یک نطق پیش از دستور یا یک موضع گیری از سوی نمایندگان اصلاح طلب مجلس. ‏حتی دروغگویی و جعل مدرک کردان، وزیر کشوری که قرار است انتخابات “مهم” آینده را برگزار کند، اصلاح ‏طلبان مجلس را نه تنها به جوش و خروشی وادار نکرد بلکه تنها نماینده راه یافته از شهر تهران در تنها اظهار ‏نظر “شجاعانه” خود در این مورد اعلام کرد: “طرح استیضاح کردان را به این علت که الان فعلا این کار به ‏صلاح کشور نیست، امضا نمی کند.“‏

اما اخباری که این روزها از گوشه و کنار شنیده می شود حکایت از آن دارد که خدمات گسترده نمایندگان اصلاح ‏طلب مجلس به مردم تمامی ندارد. زمانی که می شنویم امضای تنها نماینده اصلاح طلب راه یافته از شهر تهران به ‏مجلس در پای طرح تبعیض آمیز، غیرکارشناسی و متحجرانه “بومی سازی جنسیتی” وجود دارد تنها یک سوال ‏ذهن آدمی را تسخیر می کند: واقعا چه فرقی می کند؟! وقتی نمایندگان اصلاح طلب مجلس از دانشجویان بیگناه ‏حمایت نمی کنند، داد زنان دادخواه را نمی ستانند، باری از دوش خسته کارگران برنمی دارند و در عوض با عقب ‏مانده ترین گروه نمایندگان مجلس در ایجاد محدودیت های تبعیض آمیز و ناروا علیه دختران دانشجو همراه می ‏شوند، واقعا چه فرقی میان آن ها و نمایندگان اصولگرا می تواند قایل شد؟!‏

وقتی اصلاح طلبان حاضر نیستند از حقوق خودشان و سلامت انتخابات آتی از طریق بازخواست، توبیخ و ‏استیضاح وزیری جاعل، دروغگو و فریبکار دفاع کنند، انتظار دفاع از حقوق اقشار مختلف جامعه، انتظاری ‏بیهوده و مضحک است. اما باید همواره تابلوی عملکرد اصلاح طلبان حاضر در ساختار حاکمیت را پیش روی آن ‏ها و مردم نگاه داشت و از آن ها توضیح خواست. تا بار دیگر ادعاهای گزاف مانع فهم و درک درست از شرایط ‏جاری نشود، سوء تفاهمات رشد نکند، مردم سرخورده نشوند و تکلیف مردم و حاکمان نیز روشن باشد.‏

 

راه چاره نه در دیو ساختن از حریف و نه دلبری کردن های بی پایه و بی نتیجه است. راه چاره و راه برون رفت ‏از بن بست تنها به صحنه کشاندن آرای خاموش است. آرایی که نه بی تدبیری های دولت نهم آن ها را به صحنه ‏می کشد و نه نامزدهای خوش خط و خال اصلاح طلب. تجربه چندین انتخابات گذشته نشان داده که بخش بزرگی ‏از مردم بدون ارائه برنامه مدون و عملی و بدون ارائه راهکاری مشخص جهت حل مشکلات کشور از سوی ‏احزاب و گروه ها به صحنه نخواهند آمد.‏