دیوار کوتاه روزنامه نگاران

آزاد شریفی
آزاد شریفی

دیوار روزنامه در ایران از آغاز تا امروز نیم بند بوده و دیوار روزنامه نگار به همان میزان کوتاه. روزنامه نگاران به ویژه در ایرانِ این روزها شده اند مرغ عزا و عروسی. با ربط و بی ربط پر و بالشان را می چینند. نزدیک انتخابات دستمایه ی فضای باز یا بسته ی پیش از آن می شوند. بعد از انتخابات قربانی جناح بندی های سیاسی و زد و بندهای مدعیان قدرت. هیچ روزنامه نگار متعهد و مستقلی ـ اگر به دنبال آنچه رسالتش می نامند بوده باشدـ از گزند این قلع و قمع ها در امان نمانده است. گروهی کوچ کرده اند و عطای تحریه های وطنی را به لقایش بخشیده اند به اجبار و اکراه. آن ها که پوست کلفت تر بوده و مانده اند، آنچنان هزینه ها داده اند که باید تعریفی نو از مفهوم روزنامه نگار بودنشان نوشت به انضمام چند نشان لیاقت.

جدیدترین و البته یکی از شدیدترین اقدامات نیروهای امنیتی طی روزهای اخیر دامن دستکم چهارده روزنامه نگار را گرفته که به گفته ی وزارت ارشاد علت دستگیری آن ها مطبوعاتی نبوده است. یعنی آنها به دلایلی غیر از حرفه ی مطبوعاتی و کاری شان دستگیر شده اند. ارتباط با رسانه های بیگانه، جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی، ادعای مصباح یزدی که از اهدای چمدان های دلار به روزنامه نگاران می گفت، مهره یِ دست نشانده ی غربی ها و دشمنان نظام، همه و همه واژه های سرطانیِ حاکمان است که بر گستره ی این دیوار نحیف، چنگ انداخته و می اندازند.

صرف نظر از فضای مجازی، حقیقتاً بازداشت روزنامه نگاران تا چه حد در گوش و زبان کوچه و بازار تکرار و تکثیر می شود؟ یعنی بازتاب اتفاقات پیرامون زندگی کاری این صنف در سطح عموم به چه میزان است؟ به نظر نمی رسد نیازی به نظر سنجی و عدد و رقم باشد. کافی است اتفاقی از همین دست و خیلی کمرنگ تر را برای نمونه در جغرافیای فوتبال کشور جستجو کرد. در لحظه تبدیل می شود به یک بمب خبری در کل شهر آن هم با کلی آب و تاب. یا حتی در جامعه ی هنری که خود آن ها نیز کم مورد عتاب نبوده اند، بازتابی به مراتب پررنگ تر دارد. اما بی شک دیوار کوتاه روزنامه نگار، جنس و جورش ناجور تر از دیوار هر صنفی ست.

دلایل اعمال فشار بر روزنامه نگاران به فراخور اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کشور، هرچه باشد، بی انصافیِ بزرگی است که در حق این مجموعه ی شریفِ بی صنف و سلاح روا می دارند. آن ها نگرانند که موج جدیدی از به گفته ی خودشان فتنه راه بیفتد؟ یا از این می ترسند که مصاحبه و صحبت با چند رسانه ی غیر داخلی، امنیت نظام را مورد تهدید قرار بدهد؟ یعنی گمان می کنند که ملت از وضعیت اسفناک اقتصادی کشور بی خبرند و منتظر نشسته اند تا روزنامه نگاران زنگ بیدار باش را برایشان بزنند؟ هرچه هست و هرچه باشد، چیزی جز زبانِ زبون و درمانده ی این نظام نیست در شکل و شمایل ظلم، بر جان روزنامه و روزنامه نگار.

عضو شورای سردبیری شارنیوز