در شرایطی که در ایران حکومت نظامی- امنیتی ولایت فقیه نفس همه را بریده است، عمده نظرات از زندان تا بانوی شعر ایران، سیمین بهبهانی، تا خارج از ایران ریشه بحران کنونی را در رژیم جمهوری اسلامی می دانند. آنچه بر سر مردم ایران در سی سال گذشته آمده است از آمریکا و اسرائیل نبوده است، مردم از رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه کشیدهاند. مردم این را باگوشت و پوست خود لمس کردهاند. در زمانی که مردم عرب علیه دیکتاتورهای خود شوریدهاند برخی تلاش کردهاند که با باز کردن جعبه مارگیری خود مردم ایران را علیه آمریکا و اسرائیل بشورانند. مگر جمهوری اسلامی در این سی و سه سال جز این میکرده است؟
مردم جنگ نمیخواهند ولی سردارانی که در پناه اسلحه و نه خرد و لیاقت، به مسند قدرت نشستهاند برای برتری خود نسبت به دو ضلع مثلث کودتا، یعنی خامنهای و احمدینژادی، طالب جنگاند. آنها میخواهند که هر دو خامنهای و احمدی نژاد را به ژوکرهای رژیم بدل کنند و حکومتی شبیه به ژنرالهای پاکستان بوجود آورند. بنیادگرا، دیکتاتور، عقب مانده، مجهز به بمب اتم با برتری نظامیان. اما این شباهت به معنای هم دست شدن ژنرالهای دو سوی مرز نیست، بلکه به اوج گیری رقابت سلطه شیعه و سنی بدل خواهد شد. زمینهای که جنگ آینده را در منطقه ایجاد خواهد کرد. اگر این روند مهار نشود در آینده بیش از هر نیرویی مسلمانها یکدیگر را نابود خواهند کرد. در رژیمهای دیکتاتوری قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید. خامنهای و احمدینژاد در پناه سپاه مناصب خود را حفظ و رقبا و مخالفان خود را حذف کردهاند. اما هر روز که میگذرد آنها به ناچار تابع اراده سرداران خواهند شد.
رژیم ایران در یکسالی که از ریاست جمهوری اوباما مانده است بهترین شانس را دارد که تن به سازش بدهد. اگر جمهوری خواهان در آمریکا با کمک اسرائیل و منتقدان چپ دولت اوباما به کاخ سفید راه یابند احتمال حمله نظامی به ایران چندین برابر افزایش می یابد. همزمان با حمله شدید جمهوریخواهان، چپهای آمریکایی نیز تبلیغات ضد اوباما را شروع کردهاند تا او را به شکست بکشانند. شاید آنها نمیدانند که مفت و مجانی درخدمت اسرائیل قرار خواهند گرفت و جورج بوش دیگری روی کار خواهند آورد. همانگونه که در سال ۲۰۰۰ همراه با رالف نیدر، کاندیدای گروههای چپ کمک کردند که جورج بوش پسر، همراه نئوکانها به کاخ سفید راه یابد و اقتصاد جهان را به ویرانی بکشانند و جنایات و تجاوز نظامی را به اوج برسانند.
بهترین حالت این است که تحریم اقتصادی علیه جمهوری اسلامی کار کند و رژیم مجبور به عقبنشینی شود. همانگونه که در سه ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی، جنگ ایران و عراق، دستگیری ملوانان انگلیسی رژیم دراثر فشار و یا تهدید خارجی مجبور به عقب نشینی شد. در ماجرای آخر حمله به سفارت انگلیس رژیم دریافت دیگر مردم متوهم و چپهای ضد آمریکایی وجود ندارند که با حمله حزبالله به سفارت تجمع کنند و بازار شعارها ضد انگلیسی را گرم نگهدارند. دراین واقعه رژیم دودسته و چند دسته شد و به سرعت عقب نشست. همه این عقبنشینیها به سود مردم ایران بود. اگر چه عقبنشینی رژیم ایران، آمریکاستیزان را خوشحال نخواهد کرد، ولی مردم ایران را خوشحال خواهد کرد و از سوی دیگر سبب خواهد شد که شانس جمهوری خواهان برای دست یابی به کاخ سفید کاهش یابد. دعوت سعید جلیلی از کشورهای غرب به ایران برای از سرگرفتن مذاکره نشانهای از اثربخش بودن تحریمها است. باید این گونه فشارهای جهانی را بیشتر کرد تا بدیل حمله نظامی پیش نیاید. باید به نتایج دراز مدت ضعیف شدن جمهوری اسلامی فکر کرد، نه اثرات کوتاه مدت آن برمردم. هر قدر رژیم ضعیفتر شود مردم قویتر خواهند شد. نباید فراموش کرد که منافع مردم ایران با منافع رژیم یکی نیست. آنها در بسیاری موارد در برابر یکدیگرند. خطرژنرال های تازه به دوران رسیده ایرانی را جدی بگیریم.
منبع: ایران امروز