حسین رونقی ملکی، به گفته خانواده اش، بار دیگر به علت مشکلات جسمی در معرض خطر قرار گرفته؛ مادر او می گوید که وضعیت فرزندش خیلی بدست، خون او غلیظ شده، طحالش بزرگ شده، خونریزی معده و کلیه و عفونت مثانه دارد وضربان قلبش هم منظم نیست.
زلیخا موسوی خواستار مرخصی استعلاجی فرزندش برای درمان است.پدر این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر هم با هشدار نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش می گوید: قانون برای همه است. چه رئیس جمهور، چه رئیس قوه قضائیه، چه کارمند، چه کارگر و همه مردم. همیشه می گویند مردم به قانون احترام بگذارند اما خودشان نمی گذارند. خودشان کوچکترین مریضی می گیرند می روند خارج از کشور درمان میکنند. برای فرزند من در همین جا هم اجازه درمان نمی دهند. نهایت بعد از کلی پی گیری و رفت و آمد و التماس و.. میگذارند بیاید برای درمان و چند روز بعد می برند زندان، دوباره کلیه هایش عفونت می کند و می دهند دست بنده. کجای قانون این را گفته؟
احمد رونقی ملکی می افزاید: من از تمامی مسئولین، چه از رهبری، رئیس جمهور، دادستان و.. خواستارم قانون اساسی و عدالت در کشورمان اجرا شود. من خواستار آزادی فرزندم هستم. مسئول مشکلات فرزند من بازجویان و کسانی هستند که قانون را زیر پا می گذارند. اگر کوچکترین اتفاقی برای او بیفتد من در آینده دست بر نخواهم داشت. امیدوارم که توجه کنند.
حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس جوان از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده. او ۲۲ آذر ۸۸ در خانه اش در شهرستان ملکان بازداشت شد.وکیلش او را از نابغه های ایران معرفی کرده که دارای توانایی های فراوان است و باید مورد احترام و توجه قرار گیرد نه اینکه زندانی شود. این زندانی سیاسی با نام بابک خرمدین معروف بوده است. او به گفته خانواده اش در هنگام بازداشت در سلامت کامل بود اما طی ۴ سال گذشته، یعنی از زمان بازداشت تاکنون، ۷ بار تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفته است.
حسین رونقی ملکی ۳۱ اردیبهشت امسال با عدم تمدید مرخصی استعلاجی اش به زندان بازگشت. اوطی دوران مرخصی هم تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. وضعیت جسمانی او در این مدت در زندان، به گفته پدرش رو به وخامت نهاده. احمد رونقی ملکی در مصاحبه با “روز” میگوید: نه اجازه درمان می دهند، نه اجازه میدهند دارو بدهیم، نه جواب می دهند. ۴ سال است سرگردان و آواره از شهرستان ملکان می رویم تهران و برمیگردیم. در سرما و گرما، کیلومترها توی اتوبوس می رویم و می آییم و چنین برخوردهایی می شود. ما مشکلات را به جان می خریم به خاطر پسرمان. به خاطر جان او که در خطر است.
او می افزاید: ۴ سال است به هر دری می زنیم، زندگی ما شده اتوبوس ملکان به تهران و برعکس. بعد از کلی دوندگی و التماس او را به بیمارستان می آورند. کمی درمان می شود اما خوب نشده او را برمیگردانند زندان و دوباره کلیه هایش عفونت میکند. مرخصی که دادند، جراحی کرد اما خوب نشده بردند که به زندان برش گرداندند و الان وضعیت خوبی ندارد. توجه هم نمی کنند. دیگر با چه زبانی بگوییم این بچه جانش در خطر است.
آقای رونقی ملکی روز دوشنبه برای پی گیری به دادستانی تهران مراجعه کرده بود. او توضیح میدهد: در دادستانی گفتم جان بچه ام در خطر است. گفتم او را آزاد کنید یا مرخصی استعلاجی دهید تا درمانش کنیم. مطلبی از یکی از سایت ها را به من نشان دادند گفتند دوستان حسین این نامه را نوشته و از حسین حمایت کرده اند و مربوط به حسین است و.. گفتم سایت ها آزاد هستند هر چه بنویسند چه ارتباطی به ما دارد. نمی توانید که هر سایتی چیزی نوشت به حساب پسر من بگذارید. پسر من زندان است. نوشته های سایت ها ربطی به او ندارد و پسر من اطلاعی ندارد. گفتم قبلا هم بازجویان اتهامات دروغین به حسین زده بودند و..
پدر حسین رونقی ملکی می افزاید: نامه هایی به پزشکی قانونی از طرف دادستانی ارسال شده، پزشکی قانونی هم به نامه های دادستانی جواب داده ولی متاسفانه اجازه مرخصی به حسین از سوی بازجویان داده نشده. حسین اصلا وضعیت خوبی ندارد. ناراحتی گوارشی، خونریزی کلیوی و مشکلات دیگر دارد و وضعیت او خیلی وخیم است.
سئوال میکنم که پاسخ پزشکی قانونی چه بوده؟ می گوید: چندین بار پزشکی قانونی نوشته و به دادستانی جواب داده. نظر داده اند که باید هر چه سریع تر تحت درمان قرار گیرد و بستری شود. اخیرا هم برده بودند بیمارستان پارس و آنجا هم نظرشان این بود که باید تحت درمان قرار گیرد. اما اجازه نمی دهند. می آوریم، کمی درمان می شود ولی اجازه نمی دهند درمان کامل شود او را می برند زندان و در عرض چند روز باز کلیه های او مشکل پیدا میکند. خودشان هم هیچ امکاناتی در بهداری زندان ندارند. حالا باز گفته اند که کمیسیون پزشکی قانونی باید مجددا تصمیم گیری کند. من مدارک را داده ام؛ حدودا صد برگ مدارک داده ام. اگر بازجویان اعمال نفوذ نکنند، اگر بگذارند درست بررسی شود و.. مدارک پزشکی ۸ مورد و مدارک جراحی و.. ۷ مورد. من جمعا ۱۶ مورد مدارک ارائه کرده ام به پزشکی قانونی.
او می افزاید: ما همچنان پی گیر هستیم. از طریق پزشکی قانونی اقدام میکنیم به شرط اینکه بازجویان دخالت نکنند. اگر بگذارند. باید حسین بستری می شد و بیرون از زندان تحت درمان قرار می گرفت. این را همه پزشکان نوشته اند. اما بازجویان اجازه نداده اند. حسین یک کلیه دارد. یک کلیه اش را از دست داده و یک کلیه اش عفونت و خونریزی دارد. ناراحتی گوارشی دارد. خون اش غلیظ شده و باید تحت درمان قرار بگیرد.
آقای رونقی ملکی از برخوردهای نامناسب مسئولان زندان اوین هم میگوید و اینکه :ما نگران از دست رفتن پسرم هستیم. او هر روز تحلیل می رود.دوشنبه که را دیدم وضعیت خیلی بدی داشت. به جای پاسخگویی برخوردهای نامناسب میکنند. من دوشنبه دارو برده بودم به بهداری زندان بدهم، کسی به من جواب نداد خیلی هم برخورد نامناسب کردند. یک آقایی نشسته بود آنجا، گفت برو از مامور سئوال کن. رفتم از مامور سئوال کردم و گفتم آن آقا گفته داروها را بدهم به شما. او هم سرباز بود گفت که باید همان جا بدهی. مجددا بردم آنجا یک بخشی دارد که مدارک و دارو تحویل می گیرد. گفتم این داروها را گفته اند شما بگیرید. گفت غلط کرده اند با شما. گفتم خجالت نمی کشی با من در این سن چنین رفتار میکنی؟ اگر بچه خودشان باشد هم چنین می کنند؟ برای حسین پسته خریده بودم، تحویل داده بودم بعد متوجه شدم که به او تحویل نداده اند. برای وکیلش هم تاکنون نتوانسته ایم ملاقات بگیریم که بتواند با حسین در زندان ملاقات کند. نمیدانم این چه قانونی است؟ ممنوع الملاقات با وکیل است؟ چرا نباید بتواند بعد از این همه سال با وکیلش در زندان ملاقات کند؟
پدر حسین رونقی ملکی، بازجویان فرزندش را مسئول جان او میداند و می گوید: قانون شکنی میکنند؛تا کی می خواهند این بی قانونی ها را ادامه بدهند؟ الان جان حسین از طرف بازجویان در خطر است.مشکلات زیادی حسین را تهدید میکند.من از رئیس قوه قضائیه و از رئیس جمهور خواستارم برای حفظ جان فرزندم اقدامات قانونی و لازم را انجام دهند.ما که چیزی که فراتر از قانون نخواسته ایم.
او می افزاید: من امیدوارم مسئولین به این کارها ادامه ندهند و اجازه ندهند ادامه یابد. این کارها به ضرر مملکت و کشور است. همه ما مال ایران هستیم. ایران برای همه ماست. چرا چنین می کنند. آقای لاریجانی تاکنون کی به مشکلات خانواده های سیاسی رسیدگی کرده، به زندانیان سیاسی که حقوق شان نقض می شود؟ کی گفته اند بیایید مشکلات تان را بگویید. هر چه هم نوشته ایم و گفته ایم بی پاسخ مانده. کی گفته اند که مدارک و دلایلتان را ارائه دهید. همیشه ما فرستاده ایم و تنها گفته اند که این اتهامات را زده ایم و زندانیان شما باید قبول کنند.
احمد رونقی ملکی توضیح میدهد: این کجای قانون است؟ قانون اساسی می گوید هیچ کسی نمی تواند با شکنجه و با کتک، با نگهداشتن ۱۳ ماهه در انفرادی اعتراف بگیرد. قانون برای همه است. چه رئیس جمهور، چه رئیس قوه قضائیه، چه کارمند، چه کارگر و همه مردم. همیشه می گویند مردم به قانون احترام بگذارند اما خودشان نمی گذارند. خودشان کوچکترین مریضی می گیرند می روند خارج از کشور درمان میکنند. برای فرزند من در همین جا هم اجازه درمان نمی دهند. نهایت بعد از کلی پی گیری و رفت و آمد و التماس و.. میگذارند بیاید برای درمان و چند روز بعد می برند زندان دوباره کلیه هایش عفونت می کند و می دهند دست بنده. کجای قانون این را گفته؟ من از تمامی مسئولین، چه از رهبری، رئیس جمهور، دادستان و.. خواستارم قانون اساسی و عدالت در کشورمان اجرا شود. من خواستار آزادی فرزندم هستم. مسئول مشکلات فرزند من بازجویان و کسانی هستند که قانون را زیر پا می گذارند. اگر کوچکترین اتفاقی برای او بیفتد من در آینده دست برنمی دارم. امیدوارم که توجه کنند.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی هم به “روز” میگوید: من فقط میخواهم چند کلمه حرف بزنم، می خواهم بگویم وضعیت حسین خیلی بدست، خون او غلیظ شده، طحالش بزرگ شده، خونریزی معده و خونریزی کلیه دارد، عفونت مثانه دارد.ضربان قلبش مشکل دارد. ۴ بیمارستان این مدت رفته و برگشته. اجازه مرخصی نمی دهند. می برند بیمارستان و باز برمیگردانند زندان. خواهش من این است که اگر آزاد نمیکنند، مرخصی استعلاجی بدهند بیاید بیرون خودمان ببریم درمان کنیم. دکترها گفته اند جان حسین در خطر است. ما چیز دیگری نمی خواهیم فقط بگذارند بیاید درمان کنیم.
او می افزاید: دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم. هر کاری بوده کرده ایم. اعتصاب غذا کرده ایم، سراغ مسئولان رفته ایم، خواهش کرده ایم، قانون را یادآور شده ایم، حقوق فرزندم به عنوان یک زندانی سیاسی را یادآور شده ایم. اما فایده ای نداشته. ۴ سال است زندگی ما همین است و شب و روزمان در نگرانی سپری می شود که وضعیت حسین چه شد؟ هر بار درمان شد نگذاشتند درمانش تکمیل شود برگرداندند زندان و روز از نو و روزی از نو. بچه من مدام درد می کشد، زیر تیغ جراحی می رود و برمیگردد زندان باز وضعیت اش بدتر می شود. نمیدانم چرا چنین میکنند. اینطور رفتار میکنند فکر میکنند مردم می ترسند و سکوت میکنند؟ نه به خدا. اینطور خشم مردم بیشتر می شود. بکشند، شکنجه کنند، ببرند زندان اینطور نگه دارند اینها باعث می شود خشم مردم بیشتر شود و این برای خودشان هم خوب نیست.