جنگ سوم جهانی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

نگاه هفته، هرگز مزین به عکس نیست. این شماره ازخوف جنگ، تصویری را منتشرمی کند که درفیسبوک منتشر شده است و درآن هم خبرهست و هم هراس وهم هشدار.

زیرعکس نوشته اند: “سالن ورزشی آیت‌الله طالقانی دربروجرد. اجساد دانش‌آموزان ایرانی که بر اثر حمله هواپیماهای عراقی در ظهر ۲۰ دی ۱۳۶۵ شهید شدند. این روزا که اینقدر مسئولین منتظرجنگند، دوست دارم این عکس اونقدر شیر شه تا شاید برسه به همون مسئولین تا شاید از خواب بیدار شند که عاقبت جنگ چیه…”

ماهی است که جنگ عراق-ـ ایران به سال سی و اند خود می رسد؛ و”نظام” اکنون سرجنگ با ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا رادارد تا در “پیچ تاریخ” تابلوی راهنمای اسلام ـ به روایت طالبان شیعه ـ را نصب کند. جنگی که یکی از فرماندهانش آن را “جنگ سوم” جهانی می خواند.

خزان دیگرباتوفان هایش چنین می رسد. نشریات جهان می نویسند: “توفان بزرگ، اگرچه هنوزبرنخاسته، اما درراه است. “آمریکا، انگلستان وفرانسه روز اول پائیز، به جمهوری اسلامی هشدار می دهند که زمان یافتن راه حل برای بحران هسته‌ای ایران از راه مذاکره و دیپلماسی رو به پایان است.آنها تاکید می کنند که نمی‌توانند مذاکرات اتمی را “تا مدتی نامحدود” ادامه دهند.

اخطاردیگری است از “ائتلاف جهانی” که باراک اوباما درنخستین روزاجلاس سازمان ملل در “پیامی روشن وقاطع” درحضورجهانیان تکرارش می کند: “مردم ایران تاریخ چشمگیرو کهنی دارند.بسیاری ازایرانیان خواستارزندگی درصلح ورفاه کنارهمسایگانشان هستند. درایران، ما شاهدیم مسیریک ایدئولوژی خشن و غیر پاسخگو به کجا ختم می‌شود. دولت ایران همزمان با محدود کردن حقوق مردم خود ازدیکتاتوری دردمشق و گروه‌های تروریستی درخارج ازایران حمایت می‌کند.مدت‌ها است که ایران نتوانسته ازفرصت استفاده کرده که نشان دهد که برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز است وبه تعهداتش در سازمان ملل عمل نکرده است.بگذارید شفاف بگویم. آمریکا می‌خواهد این مسئله را از طریق دیپلماتیک حل کند. ما معتقدیم زمان و فضای لازم برای انجام این کار هنوز وجود دارد. اما این زمان نامحدود نیست.ما به حق کشورها برای دسترسی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای احترام می‌گذاریم. اشتباه نکنید؛ یک ایران مسلح به سلاح اتمی چالشی نیست که بتوان آن را مهار کرد.ایران اتمی اسرائیل را تهدید به نابودی می‌کند،امنیت کشورهای خلیج فارس وثبات اقتصاد جهانی را به خطر می اندازد.ایران اتمی جرقه‌ای‌است برای مسابقه تسلیحاتی اتمی درمنطقه وپیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی ‌را ازمیان می‌برد. به همین دلیل است که ائتلافی از کشورها حکومت ایران را مسئول می‌دانند. و به همین دلیل است که ایالات متحده آنچه را که باید انجام خواهد داد تا از دستیابی ایران به سلاح اتمی جلوگیری کند.”

محمود احمدی نژاد که با لشگری ۱۵۰ نفره- از مشیر ومشارو یارغارو زن وبچه- برای هشتمین بار به نیویورک رفته و تنها هزینه اقامتش ۳۳۰۰۰۰ دلار برآورد شده، از کسانی است که اتمام حجت”ائتلاف جهانی”را می شنود.پیش از سفرآخرش بعنوان رئیس جمهور، حسن عباسی، عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار، درباره اش گفته است: “احمدی نژاد چموشی کرده و سقوط کرده است”. درجریان سفر هم موج انتقاد از او برخاسته و رئیس جمهور با پاسخ خود نهایت فرهنگ وادب “نظام” را در معرض داوری جهانیان گذاشته است.

رئیس جمهورسابقا”محبوب آقا”که تا پایش را ازتهران بیرون می گذارد مشاور مطبوعاتی و رئیس روزنامه ارگان دولتش را دستگیر می کنند، درمجمع عمومی سازمان ملل، سخنرانی ۱۲ بارویرایش شده ای را می خواند. در کلیات همان “دکترین خامنه ای” است، یک پارچه شسته تر. اوکه معلوم نیست با کدام “قدرت” می خواهد، حرف هایش را عملی کند در یک جلسه گفت و شنود در حاشیه سفرش به نیویورک روشن‌تر از همیشه از تمایل جمهوری اسلامی به برقراری مناسبات با آمریکا سخن می گویدو اعلام می کند که ایران آمادگی قدم برداشتن در راه بهبود سریع‌تر روابط میان دو کشور را دارد.

تا رئیس جمهور”چموش” به آمریکا برسد، اتفاقات مهمی روی می دهد. علی‌اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس بین‌المللی اتمی، محور اصلی مذاکرات سعید جلیلی، مذاکره‌کننده ارشد “نظام” با کا‌ترین اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا رابرملا می سازد: “پیشنهاد توقف غنی‌سازی ۲۰ درصدی در مقابل لغو تحریم‌ها”. مقام‌های آژانس ابتدا با این “مصالحه” موافقت می کنند، ولی بعد عقب می نشینند تا یک قدم بلند جلوتر بیایند. هرگونه توافق مشروط به بستن “فردو” می شود؛ امری که “نظام” بلافاصله آن را غیر ممکن می خواند.

دولت آمریکا، در گزارشی به کنگره این کشور، شرکت ملی نفت ایران را مرتبط با سپاه پاسداران جمهوری اسلامی معرفی می کند. تفسیر خبرگزاری رویترز چنین است: “این گزارش راه را برای تحریم‌های بیشتر نفت ایران باز می‌کند. آمریکا پیشتر سپاه پاسداران رابه دلیل نقش این نهاد نظامی در” اشاعه تروریسم و نقض حقوق بشر” تحریم کرده است. سنای آمریکا، بااکثریت قریب به اتفاق قطعنامه‌ای رابرای تداوم فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک بر جمهوری اسلامی به تصویب می رساند، با این تصریح: “منظور اعلان جنگ نیست.”

ارتش اسرائیل، رزمایش ناگهانی یک روزه‌ای را در بلندهای جولان سوریه برای آزمایش آمادگی ارتش برای جنگ احتمالی به انجام می رساند. سخنگوی ارتش اسرائیل می گوید: “این مانورجزورزمایش‌های عادی است. “خبرگزاری فرانسه می نویسد: “به نظرمی‌رسد این سخنان برای کمرنگ کردن گمانه زنی‌ها درباره احتمال جنگ احتمالی اسرائیل با ایران یا سوریه ایراد شده است. “بزرگترین مانور نیروی دریایی۲۵ کشورعضو و یا همراه ناتو - کشورهای عربی- در خلیج فارس انجام می شود. عنوان گزارش لینکیستا ازاین مانوراین است: -هشداری برای جنگ، به تهران.

داویده وانوچی، دراین گزارش می نویسد: “توفان بزرگ، اگرچه هنوز برنخاسته، اما در راه است. توفان ازخلیج فارس، درحاشیه محل سکونت مجلل خاندان های سلطنتی سنی مذهب که متحدان آمریکا نیز هستند با اسم رمز “عبوراز تنگه”- همان جا که ۴۰ درصد نفت جهان ازآن عبور می کند وزیدن گرفته است. در تهران می گویند بستن تنگه هرمز کاری ندارد.”

تهدید بستن تنگه هرمزدیگر قدیمی شده است.سخن ازفتح جهان است.سردار وحیدی، وزیر دفاع، می گوید:“ما برای یک نبرد بزرگ آماده شده‌ایم و البته این نبرد همیشه ادامه داشته است وازآنجا که درعصرظهورهستیم این جنگ، از جنگ‌های بسیار مهم است. “زمینه های مذهبی “دکترین خامنه ای” رامی توان دراین سخنان یافت.

 روابط عمومی سپاه اعلام می کند: “در ۱۵ کشور وابسته نظامی داریم. “فرمانده نیروی دریایی ارتش، دامنه این حضوررا تا دوردست جهان می برد: “نیروی دریایی ایران به دنبال برنامه‌ریزی برای حضور در نزدیکی‌های قطب جنوب است. “

فرمانده سپاه جای شک برای کسی باقی نمی گذارد: “جنگ در راه است.” اوخبر از قطعی شدن درگیری نظامی بین تهران و تل آویو می دهد و یک”درگیری فیزیکی” را پیش بینی می کند:“مابا لکه ننگ غده سرطانی دروسط کشورهای اسلامی که همان رژیم صهیونیستی است، سر جنگ داریم.”

فضای کشور جنگی می شود. فیگارومی نویسد: “این یک تغییرنگاه حکومت ایران به شرایط منطقه ای است.”

 سمفونی جنگ که پیداست از بالا دست رهبری می شود، بر طبل بزرگ می کوبد. صداو سیمای جمهوری اسلامی به پخش مارش نظامی و سرودهای زمان جنگ می پردازد.

سرتیپ پاسدارحسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه می‌گوید: “ایران از مرز نگرانی درباره تهدید اسراییل عبور کرده و اگر به ایران حمله کند٬ یک فرصت تاریخی برای محو این کشور از جغرافیای جهان در اختیار ایران قرار می‌گیرد. یک گردان پیاده ایران قادر خواهد بود در یک شبانه‌روز کمر اسراییل را بشکند.”

این سردار سپاه که تاریخ نشان خواهد داد چرا همواره درنقش نوک پیکان جنگ طلبان ظاهرمی شود، ازاستراتژی نظامی” نظام” هم سخن می گوید:“قدرت دفاعی ما بر اساس راهبرد دفاعی ما شکل گرفته است. فرض حاکم راهبرد و استراتژی دفاعی ما این است که در یک نبرد گسترده با ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا وارد جنگ خواهیم شد.”

سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، سیاست راهبردی” نظام” را دقیقتر توضیح می دهد: “ما آمریکاورژیم صهیونیستی را کاملا در کنارهم می بینیم. اصلا نمی توانیم متصور شویم که رژیم صهیونیستی بدون پشتیبانی آمریکا چنین جنگی را آغاز کند. به همین دلیل در صورت بروز جنگ قطعا ما با هر دو طرف وارد جنگ شده و حتما با پایگاه های آمریکا درگیر خواهیم شد. در صورت بروز چنین شرایطی اتفاقاتی می‌افتد که قابل کنترل و مدیریت نیست و ممکن است این جنگ به جنگ جهانی سوم تبدیل شود، یعنی ممکن است کشورهایی به نفع ایران و یا علیه ایران وارد جنگ شوند.”

یکی از کشورهائی که ظاهرا در کنار جمهوری اسلامی و دربرابر”ائتلاف جهانی” قرار می گیرد، سوریه است که درسخنرانی اوباما جایگاهش در دایره منحوس گرد “نظام” مشخص وبه محور مهم سخنرانی‌های رهبران جهان درمجمع عمومی سازمان ملل تبدیل می شود. همه هم از پایان کار” بشار اسد” می گویند.

 درهفته ای که “ارتش آزاد سوریه” از انتقال مقر فرماندهی خود ازترکیه به خاک سوریه خبرمی دهد،گزارش نوول ابزرواتورازرابطه نظامی تهران - دمشق خواندنی است: “جمهوری اسلامی با استفاده از آسمان عراق مقادیر زیادی تسلیحات سنگین و همچنین افراد نظامی به سوریه منتقل کرده تا در سرکوب شورشگران به بشاراسد کمک کند.”

 وسرلشکرحسن فیروزآبادی، روشنتر از همه می گوید:“جنگ‌ سوریه، جنگ ایران است.”

“دایره منحوس” برگرد ایران، بیشترو بیشتر شعله می کشد. توفان جنگی که قرار است اسلام را بر کفر پیروز کند، تازه شروع به غرش کرده است، اما گردبادهای اقتصادی چنان ایران را می روبند که حتی صدای مرجع تقلید شکرین هم در می آید.

بعد از گذشت سه ماه از ارسال اولین طومار اعتراضی کارگران به وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی برای افزایش حداقل دستمزد‌ها بر اساس تورم، این بار بیش از ۱۰ هزار کارگر دیگر از هشت استان در نامه‌ای جداگانه به این وزارتخانه هشدار می دهند که در صورت ادامه تورم و گرانی‌های سرسام آور که زندگی ومعیشت میلیون‌ها کارگررا درآستانه نابودی قرار داده “اعتراضات خود را نسبت به ادامه وضعیت حاضر تشدید خواهند کرد.”

محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، برای نخستین بار به طور رسمی اعلام می کند که میزان فروش نفت ایران به یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.

سایت بازتاب ـ– نزدیک به محسن رضائی-ـ دست روی نکته ای باریکتر ازمومی گذارد: “واقعیت‌های امروز شرایط اقتصاد کشور، به خوبی با بیان جان مینارد کینز مطابقت می‌کند که برای واژگون کردن پایه یک جامعه، هیچ وسیله‌ای ظریف‌تر و مطمئن‌تر از کاهش ارزش پول رایج نیست. تنزل ارزش پول رایج، تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی به کار می‌گیرد و این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهد که حتی یک نفر از میلیون‌ها نفر نیز متوجه آن نمی‌شود.”

آیت الله ناصر مکارم شیرازی معلوم نیست متوجه این موضوع شده است یا نه، هرچه هست ،نسبت به کاهش حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی به دلیل “فشار گرانی ها” هشدار می دهد والبته گناه را گردن احمدی نژاد می اندازد.

بازهم گلی به جمالش. “علمای محترم” از گرایش های گوناگون سیاسی، انگار نه انگار که مملکت رابسوی جنگ می برند و گرانی بیداد می کند. بافرمایشاتی که به ادبیات احمدی نژاد راه می برند، چسبیده اند به “توالت” و “فیلم موهن”.

محمدتقی مصباح یزدی٬ رئیس موسسه آموزشی‌ و پژوهشی “امام خمینی” که هفته پیش رهبر جمهوری اسلامی را “شخصیت الهی” نامیده بود، این هفته در جلسه درس “اخلاق بیت” او می گوید: “بعضی از انسان‌ها از کِرم توالت بد‌تر هستند.”

 آیت الله وحید خراسانی، مرجع تقلید، با محکومیت “فیلم موهن” رهبر کاتولیک های جهان را چنین خطاب می کند: “ای پاپ وامانده! که سکوت می کنی، عرضه داری جواب این را بدهی؟ اگر قرآن نبود به حکم تورات و انجیلی که الان هست، عیسی بن مریم ولد الزنا است و ولد الزنا محروم از ملکوت خدا است پس هم نسب عیسی، هم حسب عیسی به برکت نفس خاتم انبیاء است.”

عبداله نوری هم درهفته ای که ماهیت فیلم تبلیغاتی روشن شده و اوباما در اجلاس سازمان ملل آنرا “مشمئز کننده” خوانده، حرف هایی می زند که روی روحانیون اصولگرا راهم سفید می کند.

مهرماه با غریو شوم جنگ آغاز شده است. روزنامه لوموند تحلیلی نادربدست می دهد:” حوادث جاری در منطقه باردیگر نشان می‌دهد که رویارویی اسراییل و کشورهای اسلامی برسر فلسطین دیگر اختلاف اساسی نیست، بلکه اختلاف ایران ومتحدان عرب این کشور، با پادشاهی های عربی خلیج فارس به پشتیبانی غرب محور اصلی شده است. این حالت مواضع اسرائیل را در منطقه و حتی جهان تقویت کرده است، چرا که دیگر جبهه واحدی را در مقابل خود احساس نمی کند. “

دکتر هوشنگ حسین یاری ستاد کالج نظامی سلطنتی کانادا، نگران احتمال بمباران اتمی ایران است.

خسرو سمنانی، محقق ایرانی آمریکایی در تحقیقی تحت عنوان “قمار هسته ای آیت الله” تلفات حمله احتمالی حمله به مراکز هسته ای ایران را بین سه تا ده هزار نفر برآورد می کند؛آن هم تازه از کارکنان این مراکز.

سردار حسین علائی، که عنوان خویش را از جنگ با عراق دارد، در باره سیاست جنگی صدام حسین می نویسد:“وی تمام عمر سیاسی خود را در جنگ با ایران و کویت و آمریکا بگذراند و سرانجام، هم حکومت خود را از دست بدهد و هم طومار حیات سیاسی حزب بعث را در هم بپیچد و هم عراق را از مسیر پیشرفت و ترقی باز دارد و هم پای قدرت های زورگو را به منطقه خلیج فارس باز کند و ملت های منطقه را گرفتار سیاست های آمریکا کند. “

دو سند هم ازاین جنگ منتشر می شود. دکترابراهیم یزدی، وزیر خارجه وقت ازدیدار خود با صدام حسین می گوید واز تندروی هائی که راه دیکتاتور بغداد را برای حمله بایران گشود، پرده می گیرد.

نامه تاریخی مهندس مهدی بازرگان به فقیه اول منتشر می شود که اشک بچشم می آورد و جان را از اندوه می انبارد. رهبر نخست جمهوری اسلامی به هشدار تاریخی اولین نخست وزیر انقلاب گوش نداد و ایران را بر سر دو راهی “ فاجعه و فتح” گذاشت. فاجعه ای که “نظام” برآن آویخت تا ازراه کربلا به قدس برسد وبا صدورانقلاب اسلامی، استکبار جهانی را به زیرکشد. حریف، تنها یک قدرت محلی بود که سرانجام “جام زهر” را بدست ولی فقیه اول داد. جانشین اودر”قمار” خوفناک دیگری ایران را به همان راه می برد. حریف دیروز دولت عراق بود و امروزایران را مقابله با ائتلاف جهانی می برند. هشدار و نصیحت به “ امام خمینی” بناچار”محرمانه” می رسید و درخفا. فریاد های بیدارباش امروز آشکار است. دیگر از سالی می گذرد که بانگ های نگرانی “ امام خامنه ای” را بخود می خواند. پاسخ سرکوب بیشتر است، تدارک گسترده برای مقابله با مردم و بستن همه زبان ها. درخوفناک ترین روزها، بازنوبت به هاشمی رفسنجانی می رسد. فرزندانش را به زندان می برند تا این محتاط ترین صدای صداها را هم خاموش کنند.حتی به محمدخاتمی هم گوش نمی دهند که می خواهد از گناه ناکرده عذربخواهد شاید کشور نجاتی یابد.

از ناسیونالیسم افراطی آلمان، فاشیسم زائید که جهان را دچار دومین جنگ جهانی کرد. درپایان جنگ از آلمان بزرگ تنها یک کارخانه لنز سازی مانده بود.

از انقلاب اسلامی، طالبان شیعه برخاسته اند که از جنگ سوم سخن می گویند. پس ازاین جنگ، جز بیابانی بنام ایران خواهد ماند؟ جنگ دوم را سر جوخه ای آدولف هیتلر نام افروخت که پیشواشد. جنگ سوم را طلبه ای رقم خواهد زد که به رهبری رسید؟

شاه ترکان سخن مدعیان می شنود

شرمی بر مظلمه خون سیاوشش باد