محمود احمدینژاد، رییس دولتهای نهم و دهم که فرمان هزینه کردن صدهامیلیارد دلار از درآمدهای نفت ایران را صادر کرده است، چه دستاوردی برای کسبوکار ایرانیان فراهم کرد؟ نرخ بیکاری فعلی با همه اما و اگرهایی که درباره روش آمارگیری آن وجود دارد، بالاتر از نرخ بیکاری است که او دولت را تحویل گرفت. نرخ تورم که باید در پایان برنامه چهارم توسعه به زیر ۱۰درصد میرسید اکنون بیش از ۲۰درصد گزارش شده است. در حالی که دولت احمدینژاد ادعا میکرد قیمت هر دلار آمریکا کمتر از ۹هزار رالی ارزش دارد، این دلار اکنون با ۲۵هزار رالد دادوستد میشود. در حالی که دولت موظف بود ظرفیت تولید نفت ایران را در پایان برنامه چهارم توسعه به ۵ میلیون بشکه در روز برساند این رقم اکنون با آنچه ظرفیت موجود است تفاوت معناداری پیدا کرده است. دولت احمدینژاد فقط در یک اقدام بیسابقه ۲۰هزار میلیارد تومان منابع بانکی را به طرح بنگاههای زودبازده اختصاص داد اما گزارشی از کامیابی یا ناکامی عرضه نشده است. در حالی که دولت هزاران بار وعده ارزانی کالاهای اساسی را در بوق و کرنا کرده است قیمت هر لیتر شیر به طور متوسط ۱۵هزار رالر، قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ به ۶۰هزار رالا و… رسیده و امان گروههای کمدرآمد را بریده است.
محمود احمدینژاد و حلقه اول یاران او در ۸ سال سپری شده با استفاده از خفای خاص توانستند ضمن ایجاد شکاف عمیق در میان اصولگرایان و انشقاق این جریان قدیمی انقلاب، تعارض میان آنها و اصلاحطلبان را نیز افزایش دهند. ایجاد شرایطی که در آن هیچ اصولگرایی از لجاج گروه احمدینژاد در امان نیست و از حبیبالله عسگراولادی گرفته تا عماد فروغ، لاریجانیها، ناطق نوری، احمد توکلی، باهنر و… همه اکنون نزد افکار عمومی کماحترامتر از هر زمان دیگر شدهاند. گروه و باند محمود احمدینژاد با استفاده از ترفندهای فن و تجربه پوپولیستها، سنگرهای احترام به سنتهای پدیدار شده ۳ دهه انقلاب اسلامی را فتح و به بازی بازنده-بازنده را به جریان حاکم مبارزه سیاسی تبدیل کنند. مجموعه اقدامهای احمدینژاد و پشتیبانان سیاسی او در سالهای سپری شده فضای کشور را در دو بعد “قدرت واقعی و ملموس حاکمیت” و “قدرت افکار عمومی” به اندازهای مخدوش کرده است که هیچ جریان و طیف سیاسی جرات و توانایی ندارد تا کاندیدای خود برای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری را معرفی کند. قدرت ملموس و تاثیرگذار در جامعه ایرانی از تکرار پدیدهای مثل احمدینژاد هراس دارد و با احتیاط حرکت میکند. قدرت سیاسی ملموس و نیرومند حاکم بر تحولات و توزیع قدرت سیاسی اکنون میبیند که محمود احمدینژاد به عنوان رییس دولت اندیشه نیرومند و کارساز برای اداره جامعه با هدف پیشرفت را نداشته است و میلیونها شهروندی که در دور نهم انتخابات به او رای دادند را به نظام جلب و جذب نکرده است که هیچ، خسارات عمدهای نیز به بار آورده است. از طرف دیگر زیرمجموعه قدرت ملموس شامل احزاب و نهادهای اثرگذار مثل حزب موتلفه، شورای نگهبان و… نیز که در ۷ سال سپری شده خواستار عزت رییس دولت بودند تا از او با عنوان اصولگرا دفاع کنند با تعجب شاهد شکست عهد و وفاداری احمدینژاد هستند. بازی بازنده- بازندهای که در سال آخر ریاستجمهوری احمدینژاد راه افتاده است، همه احزاب، شخصیتها و نهادهای قدرت را تخریب و غیرکارآمد کرده است. سخنان عجیب احمدینژاد در ماههای اخیر به ویژه این صحبت او که چه کسی گفته از عمر دولت یک سال بیشتر نمانده است موجب حیرت و سرسختی احزاب و جمعیتها و شخصیتهای اصولگرا شده است. جریان سیاسی اصولگرایان با گذاشتن همه تخممرغهای خود در سبد احمدینژاد و بیاعتنایی به رقبای سنتی خود که سنت مبارزه و احترام به رقیب را دستکم در ظاهر رعایت میکردند، بازنده اصلی است. احمدینژاد و حلقه اول یارانش نیز میدانند که در فضای فعلی احتمال پیروزی در انتخابات یازدهم را از دست دادهاند. جریان بازی سیاسی برای بازیگران امروز سیاست ایران به سمت بازنده- بازنده است.
منبع: شماره 55 ماهنامه صنعت و توسعه