استیفن کینزر سالها به عنوان خبرنگار و سردبیر نیویورک تایمز در استانبول، به همکاری با این نشریه اشتغال داشت. وی به عنوان خبرنگاری برجسته، اخبار مربوط به جنگ های بسیاری را پوشش داد و کتاب های زیادی را به رشته تحریر درآورد. وی با کتاب “همه مردان شاه” که به فارسی نیز ترجمه شده است، خود را به جامعه ایرانیان شناساند. کتاب دیگر وی به نام “سرنگونی”، شرح 100 سال مداخله ایالات متحده در تغییر حکومت 14 کشور مختلف است. استیفن کینزر در حال حاضر به عنوان ستون نویس با روزنامه گاردین همکاری می کند و در دانشگاه نورث وسترن ایلی نویز به تدریس روزنامه نگاری مشغول است. آنچه می خوانید مصاحبه اختصاصی روز با وی است.
قرار بود برای پوشش انتخابات ریاست جمهوری در ایران، راهی این کشور شوید. چه چیزی شما را از رفتن به ایران باز داشت؟
در واقع قصد من از سفر به ایران، پوشش انتخابات ریاست جمهوری نبود، بلکه برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای آخرین کتابم که در مورد آینده خاور میانه و نقش ایالات متحده در منطقه است در فکر سفر به ایران بودم. البته هدف دیگر من گفت و گو با محققان و متفکران استراتژیک در مورد چشم انداز بلند مدت روابط ایران و آمریکا بود که بدنبال نا آرامی های پس از انتخابات در ایران متوجه شدم احتمالا هیچ کس در شرایط روحی مناسب برای انجام چنین مباحثاتی نیست. از طرف دیگر، کلیه خبرنگاران خارجی در ایران موظف به ماندن در هتل هایشان بودند و به نظر من زمان و شرایط مناسبی برای انجام تحقیق نبود.
نظر شما در رابطه با نا آرامی های پس از انتخابات در ایران چیست؟ به نظر شما آیا در انتخابات تقلب شده است؟
باید گفت سرعت اعلام نتایج شبهه برانگیز بود. به نظر من هیچ کس - بخصوص افراد بیگانه- نباید منتظر اعلام نتیجه ای خاص از انتخابات یک کشور باشد. در عین حال شفافیت و آزادی لازمه هر انتخابات است و دیدیم که در انتخابات ریاست جمهوری در ایران آنچنان که باید به این دو مقوله توجه نشد.
به عقیده شما آن طور که رژیم تهران ادعا می کند احتمال “انقلاب مخملی” در ایران وجود داشت؟
در اعتراضات پس از انتخابات شاهد حضور طیف های مختلفی از مردم بودیم که برخی خواهان پایان حکومت مذهبی بودند و خواسته برخی دیگر تن دادن جمهوری اسلامی به خواست و اراده ملت بود. تا این مرحله، اکثر مردم خواهان تغییر آرام و بدون خشونت در بدنه نظام بودند و حالا با این شرایط بسیاری بر این باورند که نظام اجازه تغییرات آرام را نمی دهد و همین مساله شک و شبهات آینده سیاسی ایران را بیشتر از قبل می کند.
نظرتان در مورد محاکمات اخیر روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و اعضای اصلاح طلب دولت خاتمی چیست؟
این دادگاهها موجب آزردگی همه کسانی می شود که به عدالت ایمان دارند. محاکمه های گروهی و پخش “اعتراف” زندانیانی که به دنیای خارج هیچ دسترسی ندارند و در زندان با آنها بدرفتاری می شود، نشانه وجود یک سیستم قضایی ناسالم است. چنانچه این دادگاهها منجر به آن شود که هر تفکر مخالفی در جامعه محاکمه شود، مجراهای تغییرات مسالمت آمیز و بدور از خشونت در کشور بسته خواهد شد و ایران به سمت ناپایداری و عدم ثبات سیاسی کشیده خواهد شد.
به نظر می رسد که در حال نگارش کتابی هستید با موضوع ترکیه و ایران که به مقایسه رضاشاه و آتاتورک می پردازد. ایده چنین موضوعی چگونه شکل گرفت؟
ترکیه بزرگترین کشور دموکراتیک و مسلمان در خاور میانه است. دیگر کشوری که در منطقه پیشینه دموکراسی دارد، ایران است. بسیاری از غربی ها به این مساله توجهی نمی کنند. در صورت درک این موضوع خواهند فهمید که این دو کشور می توانند در طولانی مدت شرکای خوبی برای ایالات متحده باشند. ترکیه، ایران و ایالات متحده اهداف استراتژیک یکسانی را دنبال می کنند و در عین حال مردم این کشورها نیز تجربه و اشتیاق یکسانی برای دولت های دموکراتیک دارند. این واقعیت از این سه کشور یک “مثلث قدرت” جدید خواهد ساخت که می تواند تاثیر بسیار مثبتی در منطقه داشته باشد.
به نظر شما امیدی به بهبود روابط ایران و آمریکا می رود؟ فکر می کنید ایرانیان واکنش مثبتی نسبت به نامه دوم اوباما از خود نشان دهند؟
ایالات متحده باید به دو نکته توجه داشته باشد. نخست آن که بدون توجه به وقایع داخل ایران، منطق بهبود روابط بین دو کشور نمی تواند هیچ تغییری کند. مورد بعدی آن است که ایالات متحده - که به دنبال بهبود روابط با ایران است- باید در نظر داشته باشد که تلاش آن کشور نباید منجر به تضعیف و یا نادیده گرفتن جنبش دموکراتیک در داخل ایران شود. باید توجه داشت که رهبران جنبش اعتراضی در داخل ایران از ایالات متحده خواهان اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه دولت کشورشان نشدند. تا زمانی که چنین است، آمریکا باید به دنبال عادی سازی روابط باشد. برقراری رابطه، همیشه بهتر از جار و جنجال، تهدید و تکرار خواسته های دولت هاست. واکنش مثبت تهران نیز منوط است به تمایل ایالات متحده در برسمیت شناختن این مساله که ایران نیز نگرانی های قانونی، داخلی و امنیتی خاص خود را دارد.
شما در بوسنی، نیکاراگوئه و بسیاری دیگر از جنگ هایی که منجر به از هم پاشیدگی کشورها شده حضور داشته اید. نظر شما در مورد ایران چیست؟
در جوامعی که مردم چشم اندازی برای تغییرات بدون خشونت نمی بینند، تنش و بحران افزایش می یابد. نمونه مقابل آن کشوری مانند ترکیه است. در دهه های اخیر طبقه جدیدی در این کشور شکل گرفت که خواهان تغییرات اساسی در شیوه اداره کشور بودند. آنها یک رهبر برای جنبش در نظر گرفتند، حزب سیاسی جدیدی تشکیل دادند و توانستند در انتخابات سراسری پیروز شوند. به همین خاطر اساسا شکل گیری انقلاب در ترکیه منتفی خواهد بود؛ چرا که مجرای انتخابات در این کشور به تغییر کمک می کند. اگر ایرانیان بر این باور باشند که انجام چنین تغییراتی از طریق انتخابات در کشورشان امکان پذیر نیست، نا امیدی، سرخوردگی و فشار مردم افزایش خواهد یافت. به باور من انقلاب سیاسی در ایران هنوز به پایان نرسیده است.
نقش یک خبرنگار و یا یک روزنامه نگار خوب در گزارش اخبار مربوط به ایران چگونه باید باشد؟ به نظر شما آیا پوشش خبری رسانه های آمریکایی در جریان نا آرامی های ایران، منصفانه و بی طرفانه بوده است؟
دوست دارم که اخبار مربوط به ایران محدود به احمدی نژاد، بحران سیاسی و برنامه های اتمی این کشور نباشد. آمریکاییان تصویر واضحی از جامعه ایران در ذهن ندارند. بسیاری از آنان ایران را همطراز با عراق، سوریه و یا عربستان سعودی می دانند. خبرنگاران خوب، خود را درگیر زندگی روزمره مردم می کنند و همین مساله به آنان این اجازه را می دهد تا آنچه زیر زندگی روزانه مردم جریان دارد را لمس کنند و گزارش دهند. آمریکاییان تشنه چنین گزارش هایی هستند.