بیست و دوم بهمن دیگری می رسد. قامت مقوائی”امام” انقلاب رابر فرش می برند و جانشینش رابرعرش می نشانند. رئیس دفترش “رهبر من” را بر دهان نلسون ماندلا می گذارد ومشاورویژه نظامی اش او را “رهبر مسامانان جهان” می داند. وصفات تازه ای برای سیدعلی خامنه ای ردیف می شودکه یکی هم در وصف سید روح اله خمینی نیامده بود:یکی از تفضلات خداوند متعال، یکی از عنایات خاص حضرت مهدی برای ملت ما و برای ملتهای اسلامی جهان، هوش و توانایی متحیر کننده، تدبیر، خردمندی، دوراندیشی، قاطعیت و مدیریت.
در بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ “رهبر کبیر انقلاب” انجام شعارهای “استقلال، آزادی” را وظیفه خود دانست، آباد سازی قبرستان ها را به “نظام ستمشاهی” نسبت داد و” نظام اسلامی” را تنها راه رسیدن به رفاه و آزادی تبلیغ کرد.
اکنون بعد از سی و سه سال قبضه کامل امور توسط جمهوری اسلامی، کسب در آمد افسانه ای از نفت، “رهبر فرزانه” بر ایران حاکم است چنان سلطانی لباس شیخ پوشیده وگوش بسته بر هراس سردارانی چون حسین علائی که بازتولید سلطنت را هشدار می دهند.
ناظرانی بردن “امام” بر مقوا را “خمینی زدائی” ارزیابی می کنند: تصویر رهبر کبیر انقلاب و همراهان و یارانش باید از اذهان پاک شود. گفتی، این وظیفه را پدر عروس “امام خامنه ای” بر عهده می گیرد.
غلامعلی حداد عادل رک و پوست کنده بر”امام” و یارانش خط قرمز می کشد و تکذیب بعدیش هم قابل فهم است: “امام خمینی که معصوم نبود. خیلی از کارهایش ممکن است اشتباه بوده باشد. ایشان در سن هفتاد و شش سالگی رهبری نظام را بر عهده گرفت و به لحاظ جسمانی ایشان رهبری نشسته بودند. رهبری نشسته که اطرافیانی آلوده داشت. آنهائی که در بیت حضرت امام (ره) بودند و زمانی از امام حکم داشتند و مملکت را اداره می کردند الان ماهیتشان روشن شده، اما افکار این ها از همان ابتدا نیز چنین بود و متاسفانه به خاطر باطن پاک و زلال امام که کمی آغشته با زودباوری بود اینها توانسته بودند به بالاترین لایه های حکومت اسلامی رسوخ کنند.عده ای می گویند آقای هاشمی ایشان (خامنه ای) را به رهبری رساند. اما واقعا این خدا بود که آقای هاشمی را دچار محاسبات اشتباه کرد. آقای هاشمی محاسباتش دنیوی بود پیش خودش احساس کرد دوستی اش با حضرت آقا برای آینده سیاسی اش مفید است.”
از کسانی که از “پیر و ساده و نشسته ” بودن “امام” سودجستند ودربیتش “رسوخ” کردند، سه تن را می توان در حوادث هفته دید: هاشمی در میدان مین سیاست و موسوی و کروبی در زندان.
هاشمی رفسنجانی که به ترفند خامنه ای را برکشید، اکنون می کوشد تا از “کشتی نظام” به دریای توفانی پرتاب نشود. و سالگرد حبس خانگی دودیگر می رسد. فرزندانشان در نامه ای به حبس “غیرقانونی و غیرانسانی” آنها اعتراض می کنند.
و “نظام” به تمامی در قبضه “رهبر خردمند” است و ایران تحت سلطه اش در هفته منجربه سالگرد دیگری از انقلاب چهره ای چنین دارد:
پاسخ کارشناس اقتصادی به روز چنین است:جمهوری اسلامی در آستانه ورشکستگی است.
جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، آمار می دهد: “خط فقر ۱۵ تا ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده و با این حساب به ۹۶۰ هزار تومان رسیده است.”
عباس وطن پرور، نماینده سابق کارفرمایان در سازمان بین المللی کار، این آمار را دقیق می کند: “نرخ خط فقر در شهرهای بزرگ ایران یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است.”
هفت میلیون و ۵۰۰ هزار کارگر ایرانی را که با خانوادههایشان حدود ۳۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را تشکیل میدهند.، می توان پشت این خط سیاه دید. ۸۰ درصد کارگران در ایران حداقل حقوق ۳۳۰ هزار تومانی دریافت می کنند. کارگرانی که “امام خمینی” در شعار دست و بازویشان را می بوسید و “امام خامنه” ای درعمل نان شبشان راهزینه ساختن سلاح اتمی می کندو برای کشتار مردم سوریه در اختیار دیکتاتورسوریه می گذارد.
حدود ۷۰ درصد از بازنشستگان تامین اجتماعی ماهانه حدود ۴۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کنند. واینها تنها آمار هفته ایست که به سالروز “انقلاب شکوهمند اسلامی” می رسد.
روزنامه ها در فضای خفقانی تحت سلطه “رهبر فرزانه” یک نفس بلندتر بزنند به روزگار” روزگار” و” آئین گفت وگو” دچار می شوند. رسانه های معتبر جهانی جای آنها را پر می کنند.
نیویوریک تایمز می نویسد: “یکی از راه های شناسایی اضطراب عمیقی که بر جامعه ایران سایه افکنده است سر زدن به خیابان منوچهری در قلب تهران است؛ جایی که انبوهی ازجمعیت روزانه، درست مثل مبادله مواد مخدر، به خرید و فروش دلار آمریکا مشغول هستند.حمید، مهندس ساختمان، که در کنار دلالان ارز ایستاده است می گوید: “می ترسم یا نه؟ معلوم است که می ترسم. ولی نیاز به پول دارم. قیمت خوراک بالا می رود و حقوق من کفاف نمی دهد.” او با نگاهی به اطراف می گوید اکنون تمام دارایی خود رابه دلار تبدیل کرده است. او هم مانند بسیاری دیگر ازایرانیان، مقادیری برنج و حبوبات انبار کرده است.”
عامل این معاملات دیوانه وار شوک واقعی اقتصادی نیست؛ تحریم های نفتی اروپا هنوز به اجرا در نیامده است؛ نوعی ترس از وضعیت کشور و احتمال بروز جنگ و وخامت اوضاع اقتصادی باعث این وضعیت شده است.
تحریم ها، مانند آب رخنه کرده به سرعت راه بازمی کنند و تاثیر خود را نشان می دهند.کشتی های غله از بنادر کشور برگشته اند. بیم خطر قحطی نان و مواد غذائی می رود.
تحریم ها این هفته هم گسترش می یابد. اول هفته، باراک اوباما دستور توقیف داراییهای بانک مرکزی، نهادها و وابستگان حکومت ایران را صادر ودر نامه ای به کنگره آمریکا تصریح می کند: “با توجه به اقدامات فریبکارانه بانک مرکزی و دیگر بانک های ایران برای پنهان کردن معاملات (افراد و نهادهای) مورد تحریم، نبود مقرارات ضد پولشویی موثر و اجرای آن، و همچنین با توجه به اینکه فعالیت های ایران برای نظام مالی بین المللی خطری مدوام و غیرقابل قبول است، تحریم های بیشتر را ضروری می دانم.”
آخر هفته، کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا، بررسی طرحها و پیشنهادهای تازهای را برای گسترش تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی در دستور کار قرار می دهد.یکی از این طرحها قطع مهمترین کانال ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیای خارج است. ایران در سال گذشته میلادی تنها با استفاده از سیستم “ارتباطات الکترونیکی میانبانکی” حدود ۳۵ میلیارد دلار از امور تجاری خود را با اروپا انجام داده است.
امارات و قطر نیز بانک مرکزی ایران را تحریم می کنند.
دادصادرکنندگان هندی برنج به ایران در می آید: ایران از پرداخت پول ۲۰۰ هزار تن برنج به آنها بازمانده است.
حتی مالزی هم از قطع صدور روغن نخل خود به ایران خبر می دهد.
بحران در صدور و دریافت بهای نفت، مدام عمیق تر می شود.مشتری های باقیمانده دبه در می آورند و “نظام” از موضع “اقتدار” گردن می گذارد. وزارتخانه زیر رهبری سردار رستم قاسمی توافق می کند تا ۴۵ درصد از پول فروش نفت خود به هند را به روپیه دریافت کند. ایران سالانه ۱۲ میلیارد دلار نفت به هند صادر می کند.
چینی ها هم که خریدنفت را نصف کرده اند “بهای نازلتر و با شرایط مناسبتری” را انتظار می کشند. دلار هم این هفته مورد بحث است تا از مناسبات مالی دو کشور حذف شود. جمهوری اسلامی روز روشن طلای سیاه می دهد و بنجل می گیرد.
پاسخ مدیران لبیک گوی “رهبر دور اندیش”:
یا شعار است:
سردار شکنجه محمدرضا نقدی، توی دهان جهان می زند و همه اثرات تحریم را یک تنه از میان می برد: “انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی هرگز تسلیم بوروکراسی اداری که به اسم تحریم تصویب شده است، نمی شود. محصول تحریمهای غرب به وجود آمدن یک اقتصاد شکوفا و شکستناپذیر است. تصویب تحریم علیه ایران نشاندهنده دست خالی اروپا و غرب است. تحریم غربیها در نطفه شکست خورده و بیخاصیت است، چراکه اساسا ماهیت اقتصادی ندارد و ماهیت آن اداری و بوروکراتیک است.”
یا بازی با اعداد روی صفحه کاغذ:
احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس می گوید: “بودجه، از جهت نقض قوانین بودجه ریزی و عدم رعایت قوانین، حیرت آور است.”
و یا تهدید تو خالی:
سردار قاسمی، فرمایش می فرمایند: “اروپا نباید خود را از یک انرژی مطمئن همچون گاز طبیعی ایران بیبهره سازد. کشورهای اروپایی باید به دنبال خرید گاز از ایران باشند تا در زمستانهای سخت با قطعی گاز طبیعی روبهرو نشوند.”
اشاره مقاطعه کار بزرگ که برصندلی وزیر نفت نشسته به بارش برف و سرمای شدیدی است که از قزاقستان تا اروپا را فراگرفته است.
مجلسیان هم همین ساز ناشیانه را می زنند: “ایران منتظر فرا رسیدن زمان تحریم خرید نفتی نمیماند.”
این دویست نماینده “خواستار جایگزین کردن خریداران نفت ایران در اروپا با کشورهای دیگر” هستند.
معلوم نیست سواد خواندن اخبار را ندارند و یا اجازه اش را. ظاهرا کسی باید خبر روز رابرایشان بخواند: “دیوید پترائوس رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا (CIA) می گوید: درصورت تحریم نفت ایران، عربستان سعودی می تواند با افزایش تولید، این کمبود را در بازارهای جهانی جبران کند.”
پیشتر هم علی النعیمی وزیر نفت عربستان سعودی از آمادگی کشورش، برای جبران کمبود نفت در بازارهای جهانی خبر داده بود.
اوضاع داخلی “ام القرای اسلام” چنین است. امن وامان. مردمان در رفاه و آسایش. “رهبر مسلمانان جهان” باید به فکر امور جهانی باشد که هست. درنمازجمعه حضور می یابد ودرمیان جمعیت سازمان داده شده قول می دهد که هر کسی با “غده سرطانی” اسرائیل مقابله کند از حمایت و کمک ایران برخوردار می شود: “از حالا به بعد، در هر جایی، اگر ملتی یا کشوری با رژیم صهیونیستی مقابله کند، ما آن را تائید می کنیم و به آن کمک می کنیم. ما از بیان این مطلب ترسی نداریم.”
جان هادسن در آتلانتیک وایر می نویسد: “این سخنان در زمانی گفته شده که لئون پانه تا معتقد است اسرائیل تا چند ماه دیگر به ایران حمله می کند. اکنون ببینیم علی خامنه ای قصد دارد به چه گروه هایی کمک کند تا به «مقابله» با اسرائیل بپردازند. پاسخ این است: القاعده، حماس، جهاد اسلامی فلسطین، جبهه اسلامی فلسطین و حزب الله.”
“رهبر فرزانه” گویا از تحولات روز هم بی خبر است. حماس و فتح به وساطت قطرتوافق می کنند که ریاست دولت انتقالی برعهده محمود عباس باشد.اسماعیل هنیه، بعد از اقامت چند روزه در دوحه و انجام مذاکرات رسمی با مقامات قطر به تهران می آید. ناظران سیاسی معتقدند: “این سفر در آستانه خانهتکانی سیاسی با اهمیتی صورت میگیرد که در نهایت گروه نظامیگرای حماس را از محور دمشق ـ-تهران دور و به عملگرایان ثروتمند و بانفوذ منطقه نزدیکتر خواهد ساخت.”
تغییر جهت سیاسی حماس و دور شدن از روشهای افراطی گذشته را، که بیش از هر عامل دیگری میتوان به شکل گرفتن تغییرات سیاسی ناشی از بهار عرب، و اکثریت یافتن اخوانالمسلمین و اسلام گرایان معتدل در پارلمان مصر نسبت داد، عملا از ماههای پایانی سال گذشته مسیحی، با آزادی گیلعاد شلیط، سرباز اسیر اسرائیلی و مبادله او با ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی به مرحله تازهای وارد شد. شلیط که در سال ۲۰۰۷ توسط مردان مسلح فلسطینی ربوده شد، و بیش از ۵ سال در اسارت بسر برد، با فشار دولت تازه مصر و حمایت اسلامگرایان آن کشور، از سوی حماس آزاد شد.
“هوش و توانایی متحیر کننده” رهبرجمهوری اسلامی باز هم به نتیجه رسیده ومیلیون ها دلار پرداختی از کیسه مردم ایران به حماس عملا بر باد رفته است. ایشان “با قاطعیت و مدیریت” خود، در مناسب ترین دوره برای دفاع مجدد از بشار اسد وارد صحنه می شوند.اخبار هم بی کم و کاست این فراست رهبری را تائید می کنند.
بان گی مون، دبیرکل سازمان ملل می گوید: “کشتار حمص، مشروعیت حکومت سوریه را از بین برده است.”
دست سردارقاسم سلیمانی هم از این کشتار بی سابقه، خونین است. تجربه سرکوب جنبش سبز را به دمشق برده وحالا در اتاق جنگ سوریه به کارگرفته است.
آمریکا سفارتش را در سوریه می بندد. بریتانیا ، فرانسه و اسپانیا سفیران خود در سوریه را فرا می خوانند. اتحادیه اروپا نیز برای وضع تحریمهای شدیدتری علیه رژیم بشار اسد آماده میشود.
کشورهای شورای همکاری خلیج، سفیران خود از دمشق باز می خوانند و سفرای سوریه را اخراج می کنند.
فرماندهان جدا شده از ارتش سوریه از تاسیس شورای نظامی انقلابی سوریه خبر می دهند.سر لشکرمصطفی احمد الشیخ، یکی از فرماندهان عالی رتبه که ازارتش سوریه جدا شده، می گوید: “این شورا به مثابه اعلام آماده باش عمومی برای رهایی سوریه از رژیم اسد است.”
تنها روسیه و چین با وتوی قطعنامه شورای امنیت علیه دولت سوریه، به آن “مجوز برای ادامه کشتار” می دهند.
پشتیبانی نمادین مسکو از رژیم اسد، اقدامی است برای یافتن راهکار مسالمت آمیز تغییر رژیم سوریه، با حفظ نفوذ و حضور روسیه در آن کشور. بشار اسد در حضورلاوروف وزیر خارجه روسیه که به دمشق رفته، وعده رفراندوم اصلاح قانون اساسی سوریه درآینده نزدیک را می دهد.
امیر طاهری- تحلیل گر سیاسی- پشت صحنه حمایت روسیه را می بیند: “روسیه منافع استراتژیکی در حفظ رژیم بشار اسد دارد. بندر طرطوس در سوریه تنها پایگاه نیروی دریایی روسیه در مدیترانه است. اگر این بندر از دست برود، روسیه عملا تبدیل به کشوری خواهد شد که نمیتواند نیروی دریایی در آبهای آزاد داشته باشد. از سوی دیگر قرارداد اجارهای که روسیه برای پایگاه اصلی نیروی دریایی خود در سباستوپول اوکراین دارد تا سال ۲۰۱۷ به اتمام میرسد و احتمالا اگر اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی بپیوندد، روسیه آن پایگاه را هم از دست خواهد داد.”
و همه راهها به “مساله اتمی” ختم می شود.منابع دیپلماتیک می گویند: “ایران فعالیت غنی سازی اورانیوم در تاسیسات زیر زمینی فردو، در نزدیکی شهر قم، را گسترش داده است.”
غنی سازی به ساختن بمب اتمی راه دارد. همه گزینه ها برای جلوگیری ازاین امر روی میز است و چشمان نگران به پرونده جنگ دوخته شده است.
یک نظر سنجی عمومی در آمریکا نشان می دهد 49 درصد آمریکائیان از اقدام نظامی علیه ایران برای جلوگیری از دست یابی این کشور به سلاح هسته ای حمایت خواهند کرد در حالیکه 31 درصد با آن مخالف هستند.
آخرین سخنان “رهبر فرزانه” بهترین دستمایه برای راندن آن 31 درصد به سوی مقابل است: دولت یهود “غده ای سرطانی است که باید از بین برود.”
لوموند از حضور” مخفیانه” رییس موساد در واشنگتن خبر می دهد که معلوم نیست چرا به مطبوعات راه می یابد. موضوع اصلی دیدار این است: “حمله به تاسیسات تهران.”
در اسرائیل ژنرال جدیدی به فرماندهی نیروی هوایی این کشور منصوب می شود که پیشتر آشکارا گفته است: “وجود یک ایران اتمی موجب ایجاد یک جنگل جهانی هسته ای می شود و لذا ایران هسته ای قابل تحمل نیست.”
ژنرال امیر ایشیل، بعد از انتخاب تنها سخنش این است: “من به بزرگی و خطیر بودن این مسئولیت آگاه هستم و مصمم هستم تا هر چه که در توان دارم، برای اجرای شایسته وظیفه ای که به من محول شده است، به کار ببرم.”
گزارش فیگارو از منطقه آتش خواندنی است: “اعزام ناو و کماندوهای آمریکایی به خلیج فارس”
هفته به آخر می رسد. مراسم دولتی سالگرد “انقلاب شکوهمند” در راه است. سخت ترین زمستان جمهوری اسلامی به پایان ماه نخست خود می رسد.
گرگها بر سر تصاحب آرای فرمایشی می جنگند. هر قبیله سهم بیشتری می خواهد.
خبرگزاری دانشجویان ایران تفسیری تازه از جمله معروف “امام خمینی” ـ میزان رای مردم است ـ می دهد تا معلوم شود: رای مردم همیشه میزان نیست.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس در دوازدهم اسفندماه، شکاف و اختلاف بین اصولگرایان تشدید شده است و جریانهای مختلف درون این جناح با پنج فهرست جداگانه در انتخابات تهران شرکت خواهند کرد.
محمود احمدینژاد برای پاسخگویی به مجلس احضار میشود.
و ماه اول، زمستان سخت به آخر می رسد.آفتابکاران در پشت سیاهی و سرما، گل سرخ خورشیدرا می بینند و فضای مجازی را روشنائی می دهند:
سر اومد زمستون شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومدو شب شد گریزون
کوهها لاله زارن لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو می کارن
توی کوهستون دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومدو شب شد گریزون
لبش خنده نور دلش شعله شور
صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور
توی کوهستون دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره