کدام اعتماد، کدام ملی

مهدی عربشاهی
مهدی عربشاهی

arabshahi.jpg

عبارتها بسیار آشنا بود. لحظه ای چشمان خود را بستم و به چند هفته قبل برگشتم. هنگامی که در اتاق بازجویی بند ۲۰۹ زندان اوین با چشم بند رو به دیوار نشسته بودم بازجو از پشت سر سخن از ارتباط و خط گرفتن دانشجویان از خارج کشور و بیگانگان می گفت. یا روز آخر بازجویی که با تغییری ناگهانی از ما خواستند تا رفتاری “اعتماد آفرین” در پیش بگیریم. انگار که مقاله را یکی از کارشناسان دانشجویی وزارت اطلاعات نوشته باشد.

رضا انصاری عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و یکی از فعالان سابق انجمن دانشگاه تهران در مقاله ای با عنوان “هشدار وزارت اطلاعات را جدی بگیریم” در ارگان رسمی این حزب به تکرار ادعاهای واهی و برچسب های همیشگی نیروهای امنیتی (که در طول ۲۸ سال گذشته همیشه فعالان منتقد و دگراندیش سیاسی، فرهنگی و صنفی را به ارتباط با بیگانه متهم می کنند) پرداخته و حتی گامی هم فراتر از وزیر اطلاعات برداشته و به صراحت این اتهام را متوجه فعالان انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت نموده است.

در ادامه نیز با کمرنگ نمودن تاریخچه طولانی مدت و پر افتخار فعالیت انجمنهای اسلامی در پیش از انقلاب و نادیده گرفتن نقش کسانی چون مهندس مهدی بازرگان که در چشم انداز هویتی و تاریخی این تشکل نقش موسس را ایفا نموده اند، تمام اعتبار این نهاد را ناشی از سالهای نخستین انقلاب و تبعیت بی چون و چرا از خط امامی دیده است که امروز خود و همفکرانش در اعتماد ملی داعیه پرچمداری آن را نموده اند.

پر افتخارترین دوره انجمنها در این مقاله دورانی دانسته شده که “رسالت جهانی بر افراشتن پرچم اسلام در کاخ سفید!!” بر دوش اعضای این تشکل قرار داشته و به مثابه یک گروه فشار در دانشگاهها حتی اجازه سخنرانی به ناطق نوری را هم نمی داده اند.

در ادامه با قلب تاریخ انجنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت از “اختلال در روند حرکت این نهاد پس از ۲ خرداد ۷۶” و “تخریب هویت و فروپاشی تشکیلاتی” آن سخن گفته اند و خواهان “بازگشت به خویشتن” برای “بازیابی اعتبار و منزلت گذشته” و “اعتماد آفرینی” شده اند.

ضربه آخر را نیز به خیال خود آنجا زده اند که گفته اند: “عده ای در گذشته و شاید حال حاضر آگاهانه و برنامه ریزی شده” به دنبال این هستند تا از رهگذر نقد نظام و رهبری به آن سوی مرزها رفته و با بهترین امکانات و رفاه روزگار بگذرانند.

در پاسخ به این مطلب لازم دانستم تا به عنوان یکی از فعالان دانشجویی که از نزدیک با مسایل انجمنها و دفتر تحکیم وحدت آشنا می باشم نکاتی چند را تذکر دهم :

۱- تاریخچه انجمنهای اسلامی به بیش از سی سال قبل از انقلاب بهمن ۵۷ باز می گردد و نه تنها نمی توان این دوران طولانی را نادیده گرفت بلکه به گمان بسیاری از صاحب نظران سازه های هویتی و قوام بخش این تشکل در آن سالها شکل گرفته است. امروز بسیاری از دانشجویان، دوران فعالیت این تشکل در سالهای نخست انقلاب را که به زعم آقای انصاری پر افتخار بوده است را انحرافی از اصول اولیه این تشکل دانشجویی می دانند. روزگاری که انجمنهای اسلامی به عنوان بازوی حاکمیت در دانشگاهها وظیفه تصفیه اساتید و دانشجویان دگراندیش را برعهده داشتند و با تلقی نادرست خود از “امر به معروف و نهی از منکر” نقش چشمگیری در یکدست نمودن فضای اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها ایفا می نمودند.

۲- باز هم بر خلاف نظر این عضو حزب اعتماد ملی گمان می کنم که سالهای پس از ۲ خرداد ۷۶ را می توان سالهای “بازگشت به خویشتن” دفتر تحکیم وحدت خواند. البته نه آن “خویشتن” که منظور آقای انصاری است (دوره سالهای ۶۰) بلکه بازگشت به آرمانهای اولیه این نهاد دانشجویی که عدالت و آزادی سرفصل اصلی آن بود و اگر هم بتوان منزلت و اعتبار دوره های مختلف دفتر تحکیم وحدت را در میان جامعه سنجید موقعیت اجتماعی دانشجویان فعال در سالهای پس از ۷۶ که دموکراسی و حقوق بشر را به اولویت اصلی خود تبدیل نمودند بسیار فراتر از فعالین سالیان دهه ۶۰ بود که در نقش گروه فشار حتی سخنرانی ناطق نوری را در دانشگاهها بر نمی تافتند.

۳- مشخص نیست که چرا از میان خیل هشدارهای مقامات امنیتی و نظامی در مورد گروههای مختلف و نیز احزاب سیاسی و شخصیتها، تنها باید هشدار وزیر اطلاعات در مورد دانشجویان را جدی گرفت. قطعا اگر حافظه خود را کمی بیشتر به کار بیندازیم هشدارهای زیادی را خواهیم یافت که به طور مستقیم و غیر مستقیم شامل حال اعضای فعلی حزب اعتماد ملی هم بشود. فراموش نکنیم که جدی گرفتن این قبیل هشدارها خواست پرونده سازانی است که همیشه با پر رنگ کردن نقش یک دشمن خیالی و توطئه گر تلاش در حذف نیروهای منتقد داشته اند.

۴- به عنوان کسی که در سالیان اخیر در رده های مختلف انجمنها و دفتر تحکیم وحدت حضور داشته ام هیچ موردی را سراغ ندارم که آگاهانه و برنامه ریزی شده به دنبال پل زدن از فعالیتهای دانشجویی خود به آن سوی مرزها بوده باشد.(اگر چه برخی با تکیه به تواناییهای علمی خود برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته اند که این امری کاملا طبیعی است.) یقین دارم که دفتر تحکیم وحدت با تمام نقدهایی که به آن وارد می باشد سالمترین مجموعه دانشجویی حال حاضر کشور است.

۵- به نظر می رسد که هر چه زمان انتخابات مجلس هشتم و موعد ثبت نام کاندیداها و بررسی صلاحیت ها نزدیکتر می شود باید انتظار توبه تعداد بیشتری از اصلاح طلبان سابق را داشت. کسانی که با امید به رافت شورای نگهبان و به دستور سخنگوی این شورا از گذشته خود توبه می نمایند تا شاید راهی برای عبور از سد پولادین نظارت این شورا بیابند. اما این قبیل افراد به این هم بیندیشند که پس از تایید شورای نگهبان مرحله دیگری هم در راه است که در آن باید مقبولیت خود را به سنجش افکار عمومی بگذارند. با مسیری که این آقایان در پیش گرفته اند به نظر نمی رسد که حتی با گذشتن از مرحله نخست، شانس چندانی برای ورود به مجلس داشته باشند و بهتر است تا دیر نشده راه مناسب تری برای فرایند کسب صلاحیت خود بیابند و سعی ننمایند که از طریق تهمت زدن به دانشجویان و برخی احزابی که آنها را تندرو می خوانند “اعتماد آفرینی” کنند.

منبع: خبرنامه امیرکبیر