نبرد ناخدای استبداد با خدای آزادی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

روز نبرددیگری است درتاریخ صدسال  آزادی در ایران: ناخدای استبداد باخدای آزادی.

در روزی مشابه فردا- 22 بهمن- گمان رفت خدای آزادی بر فلات زخمی، بال های آبی عشق را گشوده ورویای بامداد شاعر تعبیر شده است:

ـ آه اگر آزادی سرودی می خواند کوچک
همچون گلوگاه ِ پرنده یی،

و هنوز پرنده آزادی لب به آواز نگشوده بود که  شاعر بر منظر دید ونوشت:
آنک قصابانند
بر گذرگاه‌ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون‌آلود
              
و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند
و ترانه را بر دهان.

 

و«روزگار غریبی شد» نازنین.«کباب قناری، بر آتش سوسن و یاس» و«ابلیس پیروز مست، سور عزای ما رابه سفره نشست.»

 استبدادی برآمد که دوران «ستمشاهی» به رویائی مبدل کردو«سلطان» به هیبتی برآمد که بر« شاه» لباس فرشتگان پوشاند. سی و یک سال پیش درچنین روزی، رژیم شاه نبرد آخر را بی رزم واگذاشت. و امروز ناخدای استبداد همه هستی ملت را نثارمی کند تا خدای آزادی را در«میدان آزادی» به بند بکشد.

هفته سوم بهمن ماه 1388، تدارک طولانی کودتا چیان برای فتح 22 بهمن به نام« مردم» به اوج خود می رسد. وزیر خارجه کودتا چشم درچشم جهانیان دوخته و طرفداران حکومت را 45 میلیون و مخالفان را 2000 نفر اعلام کرده است.

فقط در بهمن ماه از این 2000نفر، بیشتر از 1000 نفرشان دستگیر شده اند. تنها 65 نفرشان روزنامه نگارانند. سازمان گزارشگران بدون مرز این رقم رادر 25 سال گذشته بی سابقه و« شرم آور» اعلام کرده است.

 دیگردستگیر شدگان، هم مادران هستند، هم پدران. از مردان سیاسی کهنسال چون محمدملکی و ابراهیم یزدی پشت میله هایند تا جوانان 20 ساله متهم به محاربه.

رهبر جمهوری اسلامی در غروب سه شنبه، اینان و همه آزادیخواهانی را که هشت ماه است، بادست خالی با ماموران تا دندان مسلح او می رزمند، درشمار «ملت» نمی داند و درکنار دشمن می نشاندشان. یادش رفته که حتی دراعلام نتایج کودتای انتخاباتی رقم اینان را 13 میلیون نفر نوشته بودند.

دستگاه قاضی چشم به دهان رهبر، حکم زندان و اعدام گروهی از« اغتشاشگران»را اعلام می کند:“دادسرای عمومی و انقلاب تهران در آستانه راهپیمایی روز ۲۲ بهمن از قطعی شدن احکام ۳۵ نفر از عوامل «اغتشاشات» خبر داد و گفت که برای ۹ معترض دیگر روز عاشورا حکم اعدام و حبس تعزیری صادر شده است.”

نیمه شب سه شنبه،جست وجوی خانه به خانه، دستگیری  و احضار ادامه دارد. آخرین نفر حسین کروبی است. حتما می خواهند به پدرش پیامی برسانند.

حکومتی که 45 میلیون نفر پشتیبان دارد ،برای 2000 مخالف، هر روز دهانی به تهدید می گشاید. از پروژه ترور«رهبران جنبش سبز»می گوید و سخن جوادی آملی را می پراکند؛« حرام» بودن شعارهائی را که خلاف مصلحت نظام باشد.

شعارهای همیشه و موافق نظام از بلند گوهایی شنیده  می شودکه سرشان در توبره«بیت»است. میلیونها نفر درهشت ماه گذشته، درخیابانها فریاد زده اند:

و به فرمان ناخدای استبداد در عملی که بیشتر به جنون می ماند، سراسر مسیر چندکیلومتری راهپیمائی را بابلندگوهای بزرگ پوشانده اند. خبر می رسد که تیرک هائی هم در سراسر مسیر نصب کرده اند. شایع است که می خواهند مسیر را سقفی پارچه ای بکشند. قطعا می خواهند آن2000 نفر که نصفشان هم زندانند، دیده نشوند.

رهبر جمهوری اسلامی در برابر نظامیان، تدارک وسیع برای آوردن مردم به خیابان را رنگ دلخواه می زند:” توده عظیم مردم در سراسر کشور، برای انقلاب احساس خطر و دشمنی جدی می کنند، بدون فراخوان به خیابانها می آیند .”

و در همین حال کودتاچیان هم که مانند رهبر«احساس خطر» کرده اند، با استفاده از تمام امکانات کشور در حال بسیج نیرو برای روز 22 بهمن هستند. حتی دستمزد هم می دهند. کیک و ساندیس هم که درانتظار است.

صحنه آخر این نمایش از پیش رسوا شده را در میدان آزادی برای خبرنگاران خارجی اجرا خواهند کرد تا تیتر اول کیهان رنگ واقعیت بگیرد:

نمایش، بخش جهانی هم دارد. بازی تازه رئیس دولت کودتا بیست و چهارساعت بیشتر دوام نمی آورد. قبول پیشنهاد آخرجهان  برای مبادله اورانیوم توسط احمدی نژادبه ضد خود بدل می شود و فرمان  آغازغنی سازی 20 درصدی، بلافاصله کلید می خورد.

می شودسیاست «حمله برای دفاع» کودتا چیان را آشکارا دید. ملت جهان را مبهوت خواهد کرد. زمینه سرکوب کامل در داخل فراهم می شود. جهان هم به خواست«نظام» گردن می گذارد.

و در این میان، ناگهان و به طور خود جوش نیروهای مردمی در برابر سفارتخانه های ایتالیا و فرانسه پیدایشان می شود.

جنبش سبز و جهان این «شعبده» رابه تماشا نشسته است. مقامات جهانی رسما از«حیله» حکومت سخن می گویند. میر حسین موسوی که همه را با حفظ هویت به راه پیمائی خوانده است، درآخرین سخنانش پیش از 22 بهمن سبز، می گوید که با توپ و تفنگ نمی شود بحران را حل کرد و«عقلانیت» را لازم می داند.

محمد خاتمی 22 بهمن را «نقطه عطف» می نامد. شیخ دلاور مهدی کروبی که حزبش خواستار همه پرسی شده، می گوید:” سازشی درکار نیست” و از حضور خود در راه پیمائی خبر می دهد.

 صدای ایران درجهان طنین می اندازد. دکتر فیروز نادری، رئیس ایرانی پروژه مریخ ناسا حاضران این اجلاس جهانی را به سکوت به احترام جان باختگان جنیش سبز می خواند. وزیر خارجه اتحادیه اروپا باشال سبز دراجلاس مونیخ حضور می یابد. بیانیه 40 برنده جایزه نوبل در دفاع از مردم ایران بعد ازنیویورک تایمز، درهرالدتریبون انتشار می یابد.

دهها چهره‌ دانشگاهی، سیاسی و مدنی که در سراسر جهان حضور دارند بیانیه ای منتشر می کنند. این چهره ها :” به دولت ایران توصیه کرده‌اند که چنانچه به دنبال «خاموش کردن صدای آزادیخواهی و دموکراسی‌طلبی مردم از طریق حکومت ترور و وحشت» است، از سرنوشت حاکمان دیکتاتور عبرت بگیرد و ببیند که «چگونه حاکمان خودکامه سرانجام جملگی در برابر مطالبات مردم برحق مردم کشور خویش سر تسلیم فرود آورده‌اند.”

ایرانیان در شهرهای بزرگ دنیا بازهم بپا خاسته اند. بغض درگلوی مردمان ایران به فریاد تبدیل می شود و از لبنان تا استرالیا وآمریکا را درمی نوردد. روز 22 بهمن ،هرجا ایرانی هست، قلبش در تهران می تپد. روز 22 بهمن، ایران درگوش جهان بانگ خواهد زد:

و هنوز مانده به 22 بهمن ، این صدا روی صفحه اول گاردین می نشیند:

این صدا، آمریکا و اروپا را درجائی قرار می دهد که برای اولین بار بیانیه مشترک بدهند و با صدای بلند اعتراض کنند.
خبرگزاری رویترز این بیانیه  رابی سابقه توصیف می کند و می نویسد:” آمریکا و اتحادیه اروپا به رهبران جمهوری اسلامی ایران هشدار دادند که در راهپیمایی این روز موازین بین المللی حقوق بشر را رعایت کنند.”

در این بیانیه آمده است: “ما به طور اخص از احتمال بروز خشونت و سرکوب بیشتر در روزهای پیش رو به ویژه در سالروز تاسیس جمهوری اسلامی در روز ۱۱ فوریه (۲۲ بهمن) نگران هستیم.”

 

روز دیگری ازتاریخ است.  رضا علامه زاده می نویسد:“هر کس که دلی خواهان آزادی در سینه دارد، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، در بیست‌ودوم بهمن امسال چشم‌انتظار حماسه‌ تازه‌ای است که مردم حماسه‌ساز ایران در کار ساختن‌اش هستند: حماسه‌ای متکی بر واقعیت برای طرد کابوس استبداد، و تحقق رویای آزادی.”

الف – بامداد ، پیشاپیش سبز ها می رود ومی خواند:

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
کوچک تر حتا
از گلوگاه ِ یک پرنده

و یاران خدای آزادی، دست در درست در سراسر جهان سرود آزادی می خوانند.  این نخستین بار در تاریخ ایران است که ما «شهروندان» چنین بسیاریم. ما به خواست خود، برای آزادی خود می آئیم. درآزادی «فرد» ماست که ایران آزاد می شود.