نگاهی به فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد
جامعه تاریکی که برمیخیزد
The Dark Knight Rises با ترجمهی “شوالیهی تاریکی برمیخیزد” با اینکه در دل هالیوود و برآمده از جامعهی آمریکا ساخته شده است، اما دنیایی را میسازد که به نوعی بازتاب وضعیت جهان سوم مانده در بنبست است. فیلم سه دنیای متفاوت و تیره را در یک جامعه میسازد. دنیایی زیر زمینی مخالف دولت رسمی، دنیایی روی زمین به شکل دولت رسمی و دنیای قهرمانی تنها و زخمی که از دو دنیای دیگر پرت افتاده و روی آنها تاثیری ندارد و تنها نظارهگر آن است.
بتمن که ابرقهرمان کمیکبوک است در نگاه نولان کارگردان فیلم، تمام وجوه قهرمانانهاش را از دست داده و به شکل یک فرد عادی دور از جامعه و در انزوا زندهگی میکند. قهرمانی که حتی وقتی برای نجات جامعهاش به وسط میدان میآید، در برابر “بن” کارکتر منفی فیلم نه یک قهرمان همهکاره و منجی که یک فرد تقریبا معمولیست که کتک میخورد، هر یک ضربهاش با دو ضربه جواب میگیرد و به زندان و چاه و در میان زندانیان عادی میافتد و نمیتواند به تنهایی و مثل بتمن دنیای کمیکبوک با یک حرکت فرازمینی از مخصمه بیرون بیاید. بتمن ِ شوالیهی تاریکی برای نجات جامعهاش بیش از همهچیز محتاج حرکت جامعه است. دقیقا چیزی که برای جهان سوم، آخرین سرزمینهای مانده در بنبست دیکتاتوری، عنصر و زنجیرهی فراموش شده است. جامعهای نشسته در خانه که از قهرمانان خودساخته انتظار معجزه دارد و به راحتی و در هر بزنگاهی همان قهرمانان را به چهار میخ میکشد و بازخواست میکند. رویشان عیب میگذارد، بیعملیشان را تقبیح میکند و نمیتواند بپذیرد این قهرمان تصویر تمامنمای خودش است.
دنیاهایی که در “شوالیهی تاریکی برمیخیزد” ساخته میشود، روی زمین و زیر زمینش، دولت رسمی و مخالفانش، به یک اندازه میتوانند ترسناک و ویرانگر باشند. اگر دولت رسمی به دنبال ساخت نظم دیکتهکننده است، مخالفان زیر زمینی، دولت پنهانی هستند که با ویران کردن نظم موجود دنبال ایجاد نظم و سیستم دیگری هستند. تکاندهندهترین سکانس فیلم شاید جاییست که دولت پنهان و سردستهشان- “بن”- زمین بازی راگبی را که شکلی از خشونت نمایشی و مجاز و محبوب جامعه و ساخته شده توسط دولت رسمی است، ویران میکند تا نمایش جدیدی را آغاز بکند. شاید شکل حقیقی چنین دنیایی را بشود در وضعیت امروزی کشور سوریه جستوجو کرد. جایی که دولت رسمی بشار و ارتش آزاد به عنوان نیرویی در موقعیت اپوزسیون میتوانند به یک اندازه شقی و خشن و بیرحم باشند و تنها چیزی که روبهروی هم قرارشان میدهد، تلاش برای به دست گرفتن قدرت و ساختن نظم و سیستمیست که فقط به شکل متفاوتی جامعه را منکوب میکند.
اما کلیدیترین سکانس برای نشان دادن راهحل به جوامع مانده در بنبست، جاییست که شهر “گاتام” به سرعت در مسیر ویرانیست و قهرمان فیلم-“بتمن”- در یک گودال زندانیست و با همسرایی همآهنگ و تشویق زندانیان دیگر میخواهد از حصر خارج بشود و بعد از یکبار شکست، در تلاش دوبارهاش، عاقبت میتواند از گودال بیرون بیاید و به سمت جامعهاش حرکت بکند. جامعهای که شکل کوچکترش را در زندان دیدهایم و نیرویش را به قهرمان منتقل کرده و در مرحله بعد، با ورود بتمن به میان مردم، دوباره عادیترین افراد هستند که به قهرمان فیلم کمک میکنند و خودشان در جایگاه قهرمانی قرار میگیرند. چیزی شبیه به حرکت کوتاهمدت و موجوار جامعهی ایران در تابستان 88 که معمولیترین افراد جامعه، دست به کنشهایی زدند که معمولا جوامع جهانسومی توقعش را از قهرمانهای افسانهای دارند.
بتمن مثل تمام فیلمهای ابرقهرمانی دیگر، عاقبت موفق میشود که جامعه را از میان بحران و خطر رد بکند اما تفاوتی که نگاه نولان بین بتمن این فیلم با باقی قهرمانهای کمیکبوک ایجاد میکند، به جز دادن حقانیت ضعف به او و حذفش از یکسوم ماجرای فیلم، شباهتیست که میان قهرمان و ضدقهرمان، بین بتمن و بن ایجاد میکند. اگر بتمن با بیرون آمدن از گودال و زندان به میان جامعه برمیگردد و آن را نجات میدهد، در فلاشبک مربوط به بن متوجه میشویم که او هم در کودکی داخل همان گودال زندانی بوده و با بیرون آمدن از آنجا، تبدیل به یک نیروی شر شده است. نولان خاستگاه قهرمان و ضدقهرمان را یکی میکند و تبدیل هر کدام به نیروی خیر و شر را به عهدهی جامعه و غربالگریاش میگذارد. جامعهای که میتواند در آن واحد خیری مثل بتمن و شری مثل بن بسازد و خودش باید پاسخگوی مصائب و مشکلاتش باشد.
جامعهی جهانسومی، از سوریه تا ایران، گیر کرده میان شر رسمی و شر غیررسمی، با قهرمانانی زمینخورده و گوشهنشین، باید مثل مردم شهر گاتام نقش تاریخی خودشان را ایفا کنند. جامعهای که میتواند کنار قهرمانان زمینگیر خودشان قرار بگیرد و آنها را به جای کشیدن به صلیب توبیخ و تحقیر، از جای بلند بکند تا آنها از جزیرهی و حصر تاریکی امروزیشان برخیزند و با بیرون آمدن از گودال شر با کمک جامعه، بتوانند سایهی بحران و خطر را از بین ببرند و آن وقت با نظارت جامعه تبدیل به نیروی خیر و کمک حال و پیش برنده بشوند؛ نه شری مثل “بن” که بدون تردید، در بی عملی و بی مسئولیتی جامعه ساخته و تبدیل به رهبر و دیکتاتور میشوند.