تفاوت فعال دانشجویی و فعال سیاسی

هادی کحال زاده ‏
هادی کحال زاده ‏

بسیاری از فعالان دانشجویی پس از فراغت از تحصیل، به دلیل تغییر محیط و شرایط زندگی با فعالیت های سیاسی وداع می کنند. و شهروند سیاسی بودن را به نیروی سیاسی شدن ترجیح می دهند. عده ی از دانشجویان فعال نیز علیرغم تمایل، به دلیل عدم تنوع نهادی در عرصه سیاسی و یا حفظ مرزبندی های گذشته ی خود، امکان نیروی سیاسی شدن را از دست می دهند. هر چند هزینه ی بالای فعالیت نیز در انصراف از اشتغال به امر سیاست بی تاثیر نیست و می تواند سیاست ورزی را از اولویت های زندگی افراد خارج کند. اما از مجموع هزاران فعال دانشجویی صرفا تعداد محدودی پیگیر فعالیت های گذشته خود در غالب سازمان های سیاسی می شوند.

 فقد نهادهای واسط برای استفاده از چنین ظرفیتی و تفاوتی که فعالیت های دانشجویی از منظر کارکرد، ماهیت و ساختار با فعالیت های حرفه ی سیاسی دارد، از عمده ترین دلایل جذب اندک فعالان سابق دانشجوی در احزاب و سازمان های سیاسی است. شرایطی که سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی تلاش کرد بخشی از این ضعف عمومی را پوشش دهد. سازمان ادوار برای این منظور به تدوین تجارب دانشجویی، آموزش حرفه ی و آشنایی با محیط فعالیت های کلان سیاسی و کسب پرنسیب های سیاسی و حرفه ی اعضاء اهتمام دارد. تا انتقال از نیروی دانشجویی به نیروی سیاسی در پروسه ی از کسب صلاحیت، اعتبار و ارتقا کیفیت صورت پذیرد.

احزاب در غالب دموکراسی های پیشرفته در امتداد تکامل نهاد انتخابات شکل یافته اند. و حزب رسالت سازمان دادن و ساخت بخشیدن به مشارکت سیاسی را عهده دار است، دانشگاه نیز نهاد تولید علم است و به امر تولید و نشر دانش و دانایی اشتغال دارد و نهادها در سامان نظم اجتماعی کاملا منفک از یکدیگر می باشند. اما در ایران دانشگاه و تحزب سیر  متفاوتی را  طی کرده اند. در کشور ما دانشگاه علاوه بر کارکرد دانشی، به عنوان یکی از قوای نظّار مدنی نیز شناخته می شود و در کنار احزاب به نقد و نظارت بر قدرت سیاسی می پردازد. فارغ از درستی و چرایی چنین کارکردی دانشگاه و جنبش دانشجویی به عنوان بخشی از جنبش انتقادی اجتماعی، به کانونی موثر در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بدل شده است. بسیاری از سازمان های سیاسی 6 دهه گذشته ی ایران، را فعالان دانشجویی سابق پایه گذاری نموده اند و تحزب پایی نیز در  دانشگاه دارد. اما فعالیت های دانشجویی فارغ از  شرایط سنی ، انرژی و انگیزه ی جوانی، تفاوت های عمده ی با فعالیت های سیاسی دارد. که عمده ترین آن عبارتند از:

(1) تفاوت در افق دید : فعالیت های دانشجویی عمدتا افقی کوتاه مدت دارند در حالیکه فعالیت در یک حزب با افقی  بلند مدت برنامه ریزی می شود. فعالیت در افق کوتاه مدت عمدتا بی قراری و ناشکیبایی در پی دارد و دانشجویان تمایل فراوانی به دیدن دستاوردهای خود یا دیگران در کوتاه مدت دارند. در حالی که فعالان سیاسی با  صبوری تحولات سیاسی را دنبال می کنند و ارزیابی از توفیق یا  شکست خویش را در بازه ی زمانی بلندی صورت می دهند.

(2) جامعه محوری و دولت محوری : فعالیت دانشجویی، فعالیتی ناظر به تامین منافع ملی در عرصه عمومی است. اعتبار اجتماعی نهاد دانشگاه، پشتوانه اثرگذاری بر تحولات است. مبارزات دانشجویی، معطوف به کسب قدرت سیاسی نیست،بلکه به منظور وا داشتن اصحاب قدرت به پذیرش مطالبات عمومی بوده است. در حالی که کنش فعال سیاسی، معطوف به قدرت و نقد قدرت به منظور کسب قدرت سیاسی است. یک فعال سیاسی، تلاش می کند از طریق کسب قدرت سیاسی در تحولات به ایفای نقش بپردازد و لذا ربودن قدرت از حریف از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.

(3) برنامه محوری و مطالبه محوری : فعالیت دانشجویی، مبارزه ی مطالبه محور است در حالیکه فعالیت یک فعال سیاسی مبتنی بر برنامه و برنامه محور است. به همین واسطه گزارهای سلبی در مبارزات دانشجویی استفاده بیشتری نسبت به گزارهای ایجابی دارد. انتظار عمومی از دانشگاه ارائه برنامه و راهکار نیست، بلکه دیده بانی آرمان ها و مطالبات عمومی است اما یک فعال سیاسی و یک حزب می بایست دارای برنامه مشخص جهت اداره ی کشور و یا کسب منافع سیاسی خود باشد.

(4) پرسشگری و پاسخگویی : مطالبه محور بودن و نقد قدرت در فعالیت دانشجویی، مقامی پرسشگر به دانشگاه اعطا نموده است. دانشجو خود را بخشی از یک جنبش منتقد و پرسشگر می دانند و ضرورتی برای پاسخگویی جز در برابر تاریخ نمی بینند. در حالیکه فعالان حزبی در برابر پرسشگری و نقادی خود، با مسولیت پذیری  و پاسخگویی  نسبت به جامعه، رقیبان و هوداران مواجه هستند.

(5) ساده گی و پیچیده گی : کنش سیاسی و معادله ی رفتاری یک فعال دانشجویی، از سادگی بیشتری نسبت به معادله رفتاری یک فعال سیاسی برخوردار است. تابع تصمیم گیری یک کنشگر حرفه ی از متغییرهای فراوانی همچون، تحلیل نیروهای موتلف، تحلیل جهان پیرامون، موقعیت نیروهای مخالف، شرایط اقتصادی، اجتماعی، آرمان ها، رعایت پرنسیب سیاسی و انتظارات اجتماعی، ایدولوژی و دهها متغییر دیگر شکل یافته است. در حالی که بده بستان ها و ملاحظات این چنینی در تابع تصمیم گیری یک فعال دانشجویی نقشی ندارد و مصلحت اندیشی در جدال با حقیقت گرایی دانشجویی، ناکام می ماند. اما برای یک فعال سیاسی، همه ی مبارزه، حقیقت گرایی محض نیست و مصلحت پارامتر مهمی در کنش سیاسی او محسوب می شود. بنابراین رفتار یک سیاست مدار از پیچیده گی بیشتری نسبت به کنش یک فعال دانشجویی برخوردار است.

(6) آرمان گرایی و واقع گرایی : برای یک فعال دانشجویی وفاداری به آرمان ها و حقیقت گرایی از اهمیت ویژه ی برخوردار است. دانشجویان عموما نسبت خود با دیگران را نیز براساس میزان وفاداری آنان به آرمان ها تعریف می نماید. برای یک فعال سیاسی اگرچه آرمان گرایی برای حفظ پرنسیب های سیاسی ضرروی است اما واقع گرایی و عمل گرایی نیز در کنش سیاسی او از اهمیت بسزایی برخوردار است. برای یک فعال دانشجویی ارزش های ذهنی مبنای تعیین کنش سیاسی او است و به این اعتبار فعالیت دانشجویی تکلیف گرا است. اما  یک نیروی سیاسی بیشتر بر امور قابل تحقق و عینی تکیه می کند و تجربه و پیش بینی از آینده در کنار ارزشهای ذهنی سازنده ی نحوه مواجهه او با پدیدها است.

 (7) تفاوت در منزلت و انتظار اجتماعی : تلقی و منزلت متفاوت دانشگاه و حزب در جامعه، به کنش متفاوت این دو نیرو منجر شده است. دانشگاه به دلیل مبارزات بی چشم داشت و آرمان گرایانه ش از اعتبار و منزلت ملی برخوردار است. و فعال دانشجویی از اعتبار تاریخی نهاد دانشگاه و اسلاف خود بهره می گیرد و به اعتبار ارزش اجتماعی نهاد دانشگاه از کلامی نافذ برخوردار است. در حالی که چنین امکانی برای یک فعال سیاسی مهیا نیست. فعال دانشجویی متعهد به حفظ و بازافزایی منزلت نهاد دانشگاه است. در حالیکه فعال سیاسی در جهت کسب منزلت اجتماعی جریان خود حرکت می نماید. احزاب در ایران بواسطه سیطره طولانی استبداد ذاتا نه تنها از اعتبار برخوردار نیستند بلکه باید در جهت کسب اعتبار و منزلت ملی و رفع تردید جامعه گام بردارند. نگاه جامعه، به عنوان عنصر محیطی نقش تعیین کننده ی در کنش فعال دانشجویی و فعال سیاسی دارد. تلقی متفاوت اجتماعی از دانشجو و سیاست مدار، اثرگذاری و تعیین کنندگی این دو نیرو در عرصه عمومی را متفاوت می نماید. 

(8) تفاوت نهادی - محیطی : مبارزه دانشجویی در غالب مفاهیمی چون حرکت یا جنبش قابل معنا است اما مبارزه سیاسی در شکل حزب و سازمان سیاسی صورت می پذیرد. تفاوت در ماهیت، کارکرد و سازمان نهادی ، به تفاوت در محصول و کنش سیاسی این دو نیرو منجر می شود. حزب ساختاری بوروکراتیک و منسجم دارد. در حالی که جنبش، از خصلتی خود جوشی برخوردار است. حزب دارای سانترالیزم در تصمیم گیری و ارکان است در حالی که تمرکز گرایی در  جنبش کمتر است. سرعت تصمیم سازی و تصمیم گیری و عمل سیاسی در حزب پایین است در حالیکه زمان برای تصمیم و عمل  برای یک فعال دانشجویی بسیار کوتاه تر است. حزب ساختاری کاملا رسمی دارد در حالیکه فعالیت دانشجویی خودجوش و غیر رسمی است. همچنین در محیط دانشجویی، فعالیت ها از پویایی و نوسان بیشتر، و نظم و تداوم کمتری برخوردار است در حالی که کنش یک فعال سیاسی از نوسان و پویایی کمتر و نظم  و انسجام بیشتری برخوردار است.

(9) سیالیت و استقرار در تجربه:  سالیانه بطور متوسط 25 درصد نیروهای دانشجویی تغییر می کند، این سیالیت در کنار ناپایداری محیط سیاسی ایران، مانع از انباشت و انتقال تجربه در بین نسل های دانشجویی می شود. بنابراین در دانشگاه شاهد سیالیت در تجربه می باشیم. در حالی که احزاب به دلیل جابجایی بسیار اندک نیروها، وجود تشکیلات و سازمان اداری، ثبت بیانیه ها و مواضع، امکان انباشت و انتقال تجارب وجود دارد. در دانشگاه چنانچه انباشت تجربه محدودی هم صورت پذیرد، امکان جمع بندی و نکته آموزی و آموزش وجود ندارد. در حالی که با انباشت تجربه در حزب، و جمع بندی آن،  کادرهای جوان تر آموزش می بینند. و ساختار حزبی، امکان آموزش سیاسی را فراهم می کند. اما فعالان دانشجویی، عموما آموزش هدفمند و منظم سیاسی را تجربه نمی کنند و حداکثر خاطرات شفاهی یا ارتباط با چند نسل گذشته را در دسترس دارد. سیالیت تجربه و سرعت بالایی تحولات در ایران، باعث می شود تا هر رخدادی به امری تازه و نو در محیط دانشگاه تلقی شود که تجربه ی برای مواجهه با آن وجود ندارد اما واکنش به تحولات در حزب مبتنی بر تبار شناسی و مقایسه تطبیقی تاریخی و جمع بندی از آن رویداد است. انباشت تجارب در حزب می تواند نحوه کنش سیاسی را قاعده مند و روش مند سازد، در حالیکه مبارزه دانشجویی روش مند نیست و براساس کارآفرینی اجتماعی، بداهه پردازی و شور دانشجویی مدیریت شود.

(9) توزیع کننده گی و تولید کننده گی : فعالان دانشجویی عموما توزیع کننده ایده ها و اندیشه های نواندیشان و روشنفکران سیاسی و اجتماعی ند در حالیکه فعال سیاسی علاوه بر نقش ترویجی و توزیعی، خود در مضان تولید کنندگی ایده و اندیشه است. لذا تنوع و نوسان فعالیت و اندیشه برای دانشجویان نقطه ضعف محسوب نمی شود در حالیکه چنین ویژگی برای یک فعال سیاسی او را بسیار آسیب پذیر و کم تاثیرتر می سازد.

(10) ریسک پذیری و ریسک گریزی :آرمان گرایی، کم تعلقی و هزینه فرصت اندک، فعال دانشجویی را ریسک پذیرتر از فعال سیاسی می کند. جنبش دانشجویی به دلیل سیالیت محیطی امکان بازسازی بیشتری نسبت به احزاب دارد. اعتبار عمومی بالا نیز امکان نوسان درگرایش ها را برای دانشجویان فراهم می کند. لذا در برخورد با خطر سرکوب یا تغییر گرایش، هزینه ی فرصت کمتری می پردازد و این امر ریسک پذیری دانشجویان نسبت به احزاب را افزایش داده است. جوانی و آرمان گرایی این ویژگی دانشجویان را تشدید می کند. اما چنین امکانی برای احزاب سیاسی مهیا نیست و هزینه فرصت تغییر گرایش بسیار بالا است. احزاب در شرایط سرکوب امکان بازسازی کمتری دارند لذا یک فعال سیاسی از محافظه کاری و ریسک گریزی برخوردار است. این شرایط رفتار یک فعال سیاسی را  پیش بینی پذیرتر از فعال دانشجویی می سازد.

دامنه ی تفاوت های موجود میان فعالیت های دانشجویی و سیاسی بسیار فراتر از آنچه گفته شد می باشد، از تفاوت در خصلت های هر نسل، شرایط حسی، سهم عشق و تنفر و عقل تا تلقی متفاوت از مفاهیم اجتماعی همچون  اخلاق، در کنار تفاوت در خودمداری و … نمونه هایی از اختلاف میان این دو نیرو است. تبین این تفاوت ها علاوه بر فهم بهتر جایگاه و توان فعالان دانشجویی و سیاسی میتواند به تعدیل انتظارات و تنظیم مناسبات دو نهاد دانشگاه و حزب نیز  منجر شود. اختلافاتی که بعضا  بین دانشگاه و جریانات سیاسی بروز می نماید عموما به دلیل عدم توجه به این تفاوتها در کارکرد، ماهیت، بضاعت و ساختار فعالیت های دانشجویی و سیاسی است. نادیدن این تفاوت ها و اختلافات ، قضاوت ها و انتظارات نادرستی را در دو سوی این نیروها ایجاد کرده است. در حالی که آگاهی و به رسمیت شناختن این تفاوت ها می تواند زمینه ی تقسیم کار و نزدیکی این دو نهاد را در فضای سیاسی کشور ما فراهم آورد و صرفه های ناشی از مقیاس و بازفزایی در توان این دو نیرو را در پی داشته باشد.