سرنوشت منتقدین آِیت الله خامنه ای

جلال کیهان منش‏
جلال کیهان منش‏

» روز بررسی می کند

از ساعت 9 شب 14 خرداد 1368 که “حیاتی” مجری اخبار در صفحه شبکه یک تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد “مجلس خبرگان در جلسه فوق العاده خود با اجماع آرا آقای سید علی خامنه ای را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران برگزید” تا لحظه ای که تصویر محمود وحیدنیا روی سایت ها نقش بست که در انتقاد از این رهبر سخن می گفت، افراد زیادی طعم مخالفت با وی را چشیده اند.زندان و حذف.روز در گزارش زیر سرنوشت بعضی از منتقدین آیت الله خامنه ای را بازخوانی کرده است.

انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر با مدیریت علی اکبر هاشمی رفسنجانی و نیز کمک موسوی اردبیلی صورت گرفت. هاشمی از خواست امام خمینی صحبت کرد و موسوی اردبیلی جریان خوابش را تعریف کرد که در آن آیت الله خمینی خواستار رهبری خامنه ای شده بود.به این ترتیب بود که علی خامنه ای به مقام ولی فقیه در جمهوری اسلامی منصوب شد.

اما آیت الله خامنه ای از همان آغاز راه  دیگری بر گزید و به حذف یک به یک رقبا پرداخت. یکی از اولین برخوردها با آیت الله گلپایگانی بود که او را از اعلام زمان آغاز ماه رمضان، حلول ماه شوال و اعلام روز عید فطر محروم کردند و از همان زمان مساله تردید در عید فطر و روز آخر ماه رمضان وارد فرهنگ دینی مردم ایران شد.

در سال 73 شایع شد که ایت الله اراکی، یکی از مراجع تقلید بازمانده از دوره آیت الله خمینی  در دیدار آیت الله خامنه ای لب به انتقاد از او گشوده است. آیت الله اراکی روز سه شنبه هشتم آذر ماه 1373 درگذشت. چند روز قبل از درگذشت، آیت الله خامنه ای به دیدار او رفت. تصویری که تلویزیون ایران پخش کرد نشان می داد که آیت الله خامنه ای گوشش را بسیار نزدیک برده بود و آیت الله اراکی صحبت هایی می کرد که برای شنوندگان قابل تشخیص نبود.

پس از آن شایع شد که او لب به اعتراض گشوده و سواد مذهبی، درایت ومدیریت خامنه ای را زیر سوال برده و عملکرد او را در مدت زمامداری مورد انتقاد قرار داده است. اما بلافاصله از رسانه های رسمی گفته شد که این مرجع تقلید در روزهای آخر عمر دچار هذیان گویی شده بود. آیت الله اراکی بسیار سریعتر از آن درگذشت که توضیحی در مورد حرفهایش بدهد.

بلافاصله پس از درگذشت آیت الله اراکی، از سوی علمای حوزه علمیه قم تعدادی مرجع تقلید معرفی شدند که آیت الله خامنه ای هم یکی از آنها بود.در اینجا بود که انتقادهای تازه ای مطرح شد چرا که با وجود انتخاب آقای خامنه ای به عنوان ولی فقیه، بسیاری از روحانیون نه تنها او رامرجع تقلید نمی دانستند بلکه به وی درجه حجت الاسلامی می دادند.

با اینکه این انتقادات درجمع های خصوصی مطرح شده بود، اما ناقدین از انتقام گیری آقای خامنه ای مصون نماندند و به تدریج افرادی همچون آیت الله موسوی خویینی ها، آیت الله بهجت، آیت الله طاهری خرم آبادی، آیت الله موسوی تبریزی، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله هادوی، آیت الله صانعی از صحنه رانده شدند. آیت الله منتظری هم که پیش از آن حذف شده بود با محدودیت های جدیدی مواجه شد.

تا اینکه در سال 1376، چند ماه پس از انتخابات دوم خرداد، آیت الله منتظری طی سخنانی به انتقاد آشکار از آیت الله خامنه ای پرداخت. انتقاد او به شیوه ولایت آقای خامنه ای و نیز مساله مرجعیت او بود.آ

او در بخشی از سخنرانی خود گفت: “آقایان تا چیزی می‎شود به ما می‎گویند ضد ولایت فقیه؛ ضد ولایت فقیه! خدا پدرت را بیامرزد، اصلا ولایت فقیه را ما گفتیم، ما علم کردیم، ما کتاب درباره اش نوشتیم، حالا ما شدیم ضد ولایت فقیه؟! یک عده بچه که اصلا وقتی که ما بودیم و این کارها را می‎کردیم اصلا نطفه شان هم منعقد نشده بود، حالا راه می‎افتند می گویند ضد ولایت فقیه! خجالت بکشید؛ این چه کارهایی است؟”

آیت الله منتظری در ادامه این سخنرانی خطاب به آقای خامنه ای اظهار داشت: “آقای خامنه ای شما که در شان و حد مرجعیت نیستید… آیت الله مومن(عضو شورای نگهبان) به من گفت یکی از این آقایان (نماینده آیت الله خامنه ای در دفتر استفتائات) می‎رود در دفتر ایشان در قم می‎نشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه ای جواب می‎دهد به ایشان گفتم ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتاوا را بر طبق نظر ایشان جواب می‎دهید؟ گفت ما روی تحریر امام جواب می‎دهیم! گفتم مردم آخر مساله ایشان را می‎خواهند، گفت: می‎گویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب می‎دهیم! خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست؟”

این سخنرانی سبب حصر آیت الله منتظری شد. بسیجیان و نیز اراذل و اوباش به نام مردم برای او مزاحمت ایجاد و بر دیوار محل سکونتش شعار نویسی کردند.بعد از آن به بهانه حفاظت از جان آیت الله منتظری، کوچه محل سکونت او را بستند و رفت و آمدهای او را محدود کردند.این حصر سال ها ادامه یافت و عاقبت در دوران دولت اصلاحات درآن بازنگری شد.

پس از آیت الله منتظری حذف دیگرانی از جمله عبدالله نوری، و سپس حدود یکصد نماینده مجلس ششم در دستور کار نهادهای حامی آیت الله خامنه ای قرار گرفت.در آن دوران 127 نماینده مجلس ششم طی نامه ای از آیت الله خامنه ای انتقاد کرده و دفتر رهبر را عامل اصلی بسیاری از نابسامانی ها دانسته و از او خواسته بودند تا دیر نشده اقدامی کند در غیر این صورت مجبور خواهد شد “جام زهر” را بنوشد. در پائیز سال 1378 هم وقتی نمایندگان مجلس ششم به دیدار آقای الله خامنه ای رفتند، علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده اصلاح طلب مجلس و دبیر کل سازمان ادوار تحکیم وحدت لب به انتقاد از وی گشود.

او آیت الله خامنه ای را گرفتار در میان تعداد محدودی دانست و گفت: “شما باید بیشتر از این با افراد مختلف دیدار کنید و دایره اطلاعات خود را از افراد مختلف وسیع تر نمائید”.

این انتقاد ملایمی بود که رو در روی آیت الله خامنه ای صورت گرفت؛ اما همین حد هم برای آیت الله خامنه ای خوشایند نبود. بخصوص اینکه پیش از آن هم اعضای دفتر تحکیم وحدت، که موسوی خوئینی نیز یکی از آنان بود در دیدار با آیت الله خامنه ای از وی انتقاد کرده بودند؛درآن روز آیت الله خامنه ای به یکباره جلسه را ترک کرده بود.چنین بود که انتقاد موسوی خوئینی ها برایش گران تمام شد. وقتی در 22 خردادماه 1385 فعالان حقوق زن در میدان 7 تیر تجمع کردند تعدادی بازداشت شدند. یکی از بازداشت شدگان اصلی علی اکبر موسوی خویینی ها بود. او حدود 5 ماه در بند 209 زندان اوین بازداشت شد.در این دوران در زندان اوین بازجوها با هر شکنجه صراحتا به او اعلام می کردند که در حال حساب پس دادن آن انتقاد رو در رو از آیت الله خامنه ای است.موسوی خویینی چنان تحت فشار قرار گرفت که پس از آزادی دیگر زبان نگشود و در اولین فرصت هم کشور را به همراه خانواده اش ترک کرد.

پس از انتقاد موسوی خویینی، تعدادی از نمایندگان اهل سنت مجلس ششم نیز به دیدار آیت الله خامنه ای رفتند. در آنجا انتقاد های زیادی در مورد نحوه تعامل با اهل سنت مطرح شد. نمایندگان اهل سنت در این دیدار رسما گفتند فشار بر اهل سنت بر اساس دستور صریح شما صورت می گیرد. آنها به آیت الله خامنه ای ایراد دیگری هم گرفتند مبنی بر اینکه چرا در پایتخت ام القرای جهان اسلام ـ سخنی که آقای خامنه ای مدعی آن بود ـ  اهل سنت هیچ مسجدی ندارند و عامل اصلی آن را هم مخالفت ولی امر مسلمین جهان معرفی کردند.این دیدار نیز خشم آیت الله خامنه ای را برانگیخت.این نمایندگان در دور بعد از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت و برخی از آنها نیز از کارهای سابق خود از جمله دانشگاه اخراج شدند.

در 23 شهریور امسال تعدادی از هنرمندان و کارگردانان سینما به دیدار آیت الله خامنه ای رفتند. در این جلسه مجید مجیدی، کارگردان مورد علاقه آقای خامنه ای به انتقاد از مسائل پس از انتخابات پرداخت.

 

او در انتقاد به فضای پس از انتخابات و جنایت های  صورت گرفته گفت: “آقا ما دلتنگ ایم. آقا من حالم خوب نیست.. کجا داریم میرویم…چرا به چنین روزیی افتادیم… چکار می کنیم… همه چی را داریم قطعه قطعه می کنیم… آن رشادتها کجا رفتند… غرور ما را گرفته… ماچیزی از خودمون نداریم هر چه داریم متعلق به شهداست و مردانی که پایمردی کردند تا ما در عرصه های مختلف قدم برداریم.قهرمان واقعی ما آنها هستند…من حالم خوب نیست… حال خیلی از فیلمسازها خوب نیست… خیلی از فیلمسازها امروز نیامدند و البته دلیلش بی حرمتی نبود بلکه مایل بودند در موقعیتی مناسبترحضورتان بیایند و حرفهاشان را با آقا بزنند… همه دارد از دست میرود… داشته و نداشته های ما دارد از بین میرود…چرا همدیگر را متهم میکنیم… همه چی یکطرفه است… من همین جا اعلام میکنم تلویزیون حق ندارد اصلا تصویر من را پخش کند. برای اینکه مجیدی را میبرد در لیست سیاه… من هیچی ندارم. هرچی دارم از مردم و انقلاب است…من آن لیست را دیدم… تلویزیون حق ندارد حتی در مدیریت جدید هم حق ندارد تصویر من را پخش کند… همه ضررها بخاطر این است که عصر خودمان را فراموش کردیم…به یک وضع نامتعادلی رسیدیم، به یک وضع بی اخلاقی، فضای دروغ، تهمت… فیلمی که من ساخته بودم سه بار اعلام کردم این خانم هنرپیشه نیست اما سه بار در رسانه های رسمی اعلام کردند هنرپیشه است… چرا به اینجا رسیدیم. بخاطر اینکه از ریشه ها جدا شدیم…”

در پاسخ به چنین انتقادهایی، آیت الله خامنه ای تنها به این بسنده کرد که بگوید:“ایشان روح لطیفی دارد”.

بعد هم افزود: “در زمان جنگ هم در کنار آن بهشت یک جهنمی بود.اکنون هم همینطور است”.بدین ترتیب آیت الله خامنه ای خود و حامیانش را از بهشتیان خواند.

انتقاد مجید مجیدی بسیار عجیب بود. او فیلمساز محبوب آیت الله خامنه ای بود و بطور خصوصی با او فیلم تماشا می کرد. مجید مجیدی حتی در یادداشت هایش برای روزنامه ها نیز از فیلم دیدن آیت الله خامنه ای تعریف کرده و او را در مورد آخرین اخبار سینمای جهان و هالیوود به روز دانسته بود.از مجید مجیدی خبر دیگری شنیده نشده و هنوز کسی نمی داند “روح لطیف” اش وی را نجات خواهد داد یا خیر.

انتقاد رو در رواز آقای خامنه ای در مواردی بسیار معدود اتفاق افتاده که آخرین آن، ماجرای سخنان محمودوحید نیاست. می توان گفت این دانشجوی صنعتی شریف شدید ترین انتقادات در طول 20 سال رهبری آیت الله خامنه ای در جمهوری اسلامی را در حضور وی مطرح کرده است.

محمود وحیدنیا، دانشجوی نخبه ریاضی که در سال 86 در المپیاد علمی مدال طلا را به خود اختصاص داده بود در جلسه نخبگان با آیت الله خامنه ای  ابتدا از نحوه انتخاب افراد برای صحبت گله کرد که با تشویق حضار روبرو شد.

وی سپس به  نقد آیت الله خامنه ای پرداخت و گفت: “من شاید چهار-‌ پنج سال است که به صورت جدی‌تر روزنامه می‌خوانم و مجلات را مطالعه می‌کنم. این مدت واقعاً به یاد نمی‌آورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم… نقد رهبری را هم به شکل عمومی می‌شود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می‌کنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه می‌شود”.

او در ادامه مسئولیت برخورد نیروی انتظامی با تجمعات مردمی و همچنین نحوه اداره صدا و سیما را متوجه آیت الله خامنه ای دانست و خواستار پاسخ گویی وی شد.

وی پرسید: “اگر مقداری روش‌های اقناعی‌تر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمی‌کردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از اینکه با نصیحت حاصل شود نتیجه‌ی رفتار مردم با حکومت و رفتار حکومت با مردم و رفتار مردم با همدیگر است”.

در اینجا بود که کسانی که پیش از آن گوشه کت محمود وحید نیا را گرفته بودند تا او را بنشانند و مانع صحبتش شوند، نشانه های خشم را در آقای خامنه ای دیدند.خشمی که عاقبت در قالب ترک مجلس و عدم برگزاری نماز خود را بروز داد.حال در شرایطی که همگان نگران واکنش بعدی آقای خامنه ای به این منتقد جدید هستند، در سه روز گذشته فریادهای “الله‌اکبر”، “یاحسین، میرحسین” و “مرگ بر دیکتاتور”همچنان در دانشگاه ها بالا می گیرد و این سئوال مطرح می شود که:آیا این منتقد نیز به سرنوشت دیگر منتقدان دچار خواهد شد یا در شرایطی که شعار مرگ بر دیکتاتور در نقاط مختلف کشوربه گوش می رسد، ولی فقیه و رهبر مسلمین جهان زمان دیگری را برای واکنش انتخاب خواهد کرد؟

به هر حال نگاهی به دوران رهبری آیت الله خامنه ای نشان می دهد که تمام منتقدین با زندان و یا حذف مواجه شده اند. عبدالله نوری، میر حسین موسوی، موسوی خوئینی ها، بهزاد نبوی، طاهری، خرم آبادی، هادی غفاری، نمایندگان مجلس ششم، مهدی کروبی و… پایان این انتقاد را چه کسی و چگونه رقم خواهد زد؟