این هفته در ادامه بررسی شیوه های انتخاباتی به بررسی شرایط رقابتی کاندیداهایی می پردازم که در ظاهر شانس زیادی برای پیروز شدن ندارند (در اصطلاح به این افراد کاندیداهای حاشیه ای می گویند)، اما با “اما و اگر” و با استفاده از یک استراتژی و تاکتیک های درست می توانند برای بدست آوردن یک رای معنی دار، امیدوار باشند. مثال موردی من در این قسمت مسعود پزشکیان، نماینده تبریز در مجلس و وزیر بهداشت در دولت دوم محمد خاتمی است.
در یک شرایط رقابتی حداقلی، تنها شانس کاندیداهای حاشیه ای در انتخابات ریاست جمهوری وقتی فراهم می شود که انتخابات از حالت دو قطبی خارج شود. در این شرایط به دلیل تقسیم آرا میان کاندیداهای مختلف، یک نفر می تواند به لطف رای های منطقه ای و محلی با شعار انتخاباتی درست و عامه پسند، آرای زیادی را بدست آورد. در تبلیغات انتخاباتی مدرن در ایران (پس از سال ۷۶)، چنین اتفاقی تنها در سال ۱۳۸۴ افتاد که آرای تقسیم شده کاندیداها به صورت حیرت انگیری معنی دار بودند. در دور اول این انتخابات، تفاوت آرای نفر اول (هاشمی رفسنجانی با ۶/۲ میلیون رای) با نفر پنجم (قالیباف با ۴/۱ رای) تنها در حدود ۲ میلیون رای است که تقریبن ۶ درصد کل آرا (۲۹ میلیون) است. در عین حال اگر آرای نفر دوم یعنی احمدینژاد با ۵/۷ میلیون رای را در نظر بگیریم (فارغ از احتمال تخلف و تقلب) که به همراه هاشمی به دور دوم رفت، تفاوت او با نفر پنجم در حدود ۱/۶ میلیون رای است. اهمیت این نکته آنجاست که کسی مانند لاریجانی که کاندیدای اصلی جناح اصول گرایان بود تنها ۱/۷ میلیون رای را به خود اختصاص داد و یا محسن مهرعلیزاده با ۱/۲میلیون رای که اکثر ها آن از استان های آذری زبان (آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل) بدست آمد، در همین بازه رقابتی می توانستند به طرق مختلف تاثیرگذار باشند.
بر این اساس فرض می کنم که در ستاد انتخاباتی یکی از همین کاندیداهای حاشیه ای به نام مسعود پزشکیان فعالیت می کنم. مهمترین دلیل انتخاب مسعود پزشکیان نمایندگی وی از شهر تبریز در مجلس شورای اسلامی است و قصد دارم با تحلیل آرای محسن مهرعلی زاده در انتخابات 84، یک استراتژی کلی برای کمپین پزشکیان یا هر کاندیدای حاشیه ای دیگری ارائه کنم. فرض مهم دیگر من در این تحلیل این است که محمد خاتمی کاندیدا نخواهد شد (در مورد شرایط حضور خاتمی و آرایش نیروهای سیاسی در اینجا نوشته ام).
محسن مهرعلی زاده در انتخابات سال ۸۴، در سه استان رای اول را بدست آورد. آذربایجان شرقی (۳۸۰ هزار رای)، غربی (۱۶۳ هزار رای) و اردبیل (۱۱۱ هزار رای). او در عین حال در تهران با ۲۸۱ هزار رای که اکثر آن متعلق به مناطق جنوبی و شهرستانهای تهران است، کاندیدای ششم شد اما آرای او از لاریجانی با ۲۴۶ هزار رای بیشتر بود. بیشترین رای مهرعلیزاده در بقیه استانها مربوط به آذربایجان رضوی است که ۳۴ هزار رای داشت و در بسیاری استان های دیگر از حد ۳ یا ۴ هزار رای فراتر نرفت.
با این ترکیب رای مهرعلی زاده به خوبی معلوم می شود که سبد رای او در استان های آذری زبان و جنوب تهران است. اما چرا؟ به یک دلیل خیلی ساده و آن هم اینکه مهرعلی زاده تمام رای خود را بر اساس تاکید بر قومیت خودش بدست آورد و شعارهای او مانند یادآوری سردار ایرانی، “بابک خرمدین”، که در میان آذری زبان ها محبوبیت دارد تنها مزیت رقابتی وی بر سایر کاندیداها در این ۳ استان بود. مهرعلی زاده برنامه انتخاباتی مشخصی نداشت و اگرچه از کلیدواژه “دولت رفاه” می گفت اما این کلیدواژه در مقابل برنامه های تبلیغاتی کاندیداهای دیگر مانند کروبی (دولت ۵۰ هزار تومانی)، معین (دموکراسی و حقوق بشر) و احمدی نژاد (عدالت و حاصل آن سر سفرهای مردم) در سطح کشور لزومن بیشتر شنیده نشد. اما او به لطف همین شناسایی گروه هدف خود در استان های آذری زبان توانست رای خوبی در این سه استان بدست بیاورد.
بر این اساس من اگر در کمپین پزشکیان باشم، تمام هم وغم خودمان را ابتدا بر تبلیغات انتخاباتی در این سه استان با شعاری مشابه مهرعلی زاده سال ۸۴ متمرکز می کنم. در سایر استان ها هم برنامه ریزی تبلیغاتی ام صرفاً بر اساس جمعیت ترک زبان خواهد بود. حتمن تهران را از خیابان انقلاب به بالا اساسن در نظر نمی گیریم و پولی برای تبلیغ در آنجا خرج نمی کنم. اما مناطق جنوبی تهران، پتانسیل رای خوبی خواهند داشت که باید اکثر هزینه های تبلیغاتی من در اینجاها به مصرف برسد. این را فراموش نکنیم که کل آرای این ۳ استان در سال ۸۴، برابر با ۴ میلیون رای بود که به همراه رای مناطق جنوبی تهران و شهرستانهای این استان (مناطق جنوبی و شهرستانهای تهران پتانسیل رایی تا ۳ میلیون را دارند) میتوانند برای سال ۹۲ بین ۸ تا ۹ میلیون رای بالقوه داشته باشند. کاندیدایی که بتواند ۵۰ تا ۶۰ درصد این رای ۹ میلیونی را بدست بیاورد در انتخاباتی که ۲ قطبی نیست، یکی از شانس های حضور در دور دوم است. در اهمیت استان های آذری زبان می توان به نقش تیم “تراکتورسازی تبریز” و حضور این تیم در رقابت های جام باشگاه های آسیا هم اشاره کرد که در میان کاندیداهای بالقوه امسال هم محسن رضایی و هم مسعود پزشکیان در اولین مسابقه این تیم در جام باشگاه های آسیا به استادیوم رفتند. اما من اگر باز هم در مقام یک مشاور کمپین او باشم توصیه می کنم در مسابقه بعدی به جای حضور در جایگاه، در میان مردم بنشیند (این عکس را نگاه کنید). این کاری است که کسی مثل محسن رضایی اگر از دستش بر بیاید انجام خواهد داد اما او ظرفیت بدست آوردن رای تبریزی ها را ندارد.
استفاده از این جاذبه های منطقه ای می تواند با معرفی یک معاون اول از منطقه ای دیگر تکمیل تر شود. در ایران هنوز ما از ظرفیت های استفاده از رای رئیس جمهور و معاون اول او به طور همزمان استفاده نکرده ایم. اما این پتانسیلی است که به طرز حیرت انگیزی قابل استفاده است. ائتلاف ۲+۱ میخواهد از ظرفیت رای محمدباقر قالیباف برای ریاست جمهوری کسی مثل ولایتی استفاده کند؛ غافل از اینکه محبوبیت معاون اول، لزومی برای رای دادن به رئیس جمهور در سطح ملی نیست (ما دو تجربه شکست خورده در سطح ملی داریم؛ محمدرضا خاتمی کاندیدای معاونت اولی مصطفی معین در سال ۸۴ و غلامحسین کرباسچی کاندیدای معاونت اولی مهدی کروبی در سال ۸۸). اما در مقیاس محلی، یک معاون اول میتواند سبد رای رئیس جمهور شود. چون اساس بحث یک نفر است که قرار است در دولت آینده در سطح معاون اول ظاهر شود و نماینده یک منطقه باشد. در همین انتخابات سال ۸۴، علی لاریجانی که کاندیدای جناح اکثریت اصول گرایان بود به طرز تحقیر کنندهای با ۱. ۷ میلیون رای رتبه ششم را به خودش اختصاص داد، اما با اینحال ۳۰ % از کل آرای خودش را در مازندران بدست آورد که این رقم برابر با درصد کل آرای او در فقط استان مازندران هم هست (در مورد لاریجانی نکته جالب این است که در قم با تقریباً ۱۱ هزار رای نفر آخر شد؛ درحالیکه الان نماینده مردم قم در مجلس است).
در میان کاندیداهای معاونت اولی پزشکیان، نمایندگانی از سه استان شانس خوبی دارند. اصفهان، فارس و خراسان (رضوی). من اگر میتوانستم کاندیدایی را با نزدیکی به تیم فوتبال سپاهان اصفهان پیدا کنم حتمن روی یک نفر اصفهانی حساب باز میکردم. اصفهان چیزی در حدود ۳ میلیون رای بالقوه دارد که اگر به لطف معاون اول، یک کاندیدا – در اینجا پزشکیان – بتواند ۵۰% آرا را هم بدست آورد تقریبن شانس حضور در دور دوم خیلی بیشتر از قبل خواهد بود.
طرفداران پزشکیان در فیس بوک دو صفحه دارند: دکتر مسعود پزشکیان که با شعار “علم، مشارکت، باور” کمپین دعوت از او برای انتخابات ریاست جمهوری را تدارک دیده اند. یکی از نقاط منفی این کمپین، افتادن در دام پاسخ گویی برای مواردی چون نزدیکی یا دوری به جنبش سبز و جهت گیری های اصلاح طلبانه مسعود پزشکیان است. اما واقعیت این است که اگر انتخابات دوقطبی نباشد، پاسخ یا عدم پاسخ به این سئوال ها به افزایش یا کاهش رای او کمک چندانی نخواهند کرد. البته لازم است برای اعتبار منبع، پزشکیان سئوالات مشابه آماده باشد و اعلام نظر کند، اما در انتخابات چندقطبی اصلاح طلب بودن پزشکیان کمک چندانی به او نخواهد کرد. پزشکیان فقط باید روی سبد رای منطقه ای خود حساب کند.
صفحه دیگری هم به نام “مسعود پزشکیان” وجود دارد که چندان فعال نیست و البته اصلاح طلبانی که از کاندیداتوری افرادی چون پزشکیان و عارف ناراضی هستند این صفحه “آقایان عارف و پزشکیان، لطفن کوتاه بیایید” را در فیس بوک تشکیل داده اند.
مطابق سنت هر هفته در پایان هر گزارش، خبرهای مهم مربوط به انتخابات در هفته مورد نظر را هم به صورت تیتروار بررسی می کنم.
در عین حال هر هفته در ابتدای خبرها با عنوان “پیشنهاد پروپاگاندایی”، یکی از موضوعات مطرح در مورد یک کاندیدا یا جناح سیاسی و چگونگی استفاده تبلیغاتی به نفع یا به ضرر آنها را بیان خواهم کرد که در ادامه می خوانید:
پیشنهاد پروپاگاندایی: اقتصاد را برجسته کنید و مستقیمن به احمدی نژاد و اصول گرایان ربط دهید
کاندیداهای حاشیه ای و همینطور اصلاح طلبان در صورت حضور خاتمی باید به صورت یکپارچه عملکرد اقتصادی احمدی نژاد را مستقیمن به اصول گرایان مرتبط کنند.
احمدی نژاد اگرچه کاندیدای اول اصول گرایان در انتخابات سال ۸۴ نبود و الان هم با الیگارشی اصول گرایانه مرزبندی مشخصی دارد، اما توجیه این ارتباط می تواند بی تفاوتی اصول گرایان به آثار نادرست سیاست های اقتصادی او باشد. یادآوری هر روزه نامه های اقتصاد دانان به احمدی نژاد و همچنین ناکارآمدی مجلس اصول گرا در مقابله با برنامه های اقتصادی او یکی از ابزارهای تبلیغاتی اصلاح طلبان و کاندیداهای حاشیه ای در مقابله با اصول گرایان حاکم است. اصول گرایان نامه های اقتصاد دانان که شرایط امروز کشور را پیش بینی می کرد با عنوان چوب لای چرخ دولت تعبیر می کردند.
ولایتی: رهبری در ۱۳ سالگی برای ملی شدن صنعت نفت مبارزه می کرد
علی اکبر ولایتی از نقش آیت الله خامنه ای در جریان ملی شدن صنعت نفت پرده برداشت و گفت که مسئولیت رهبری، فراتر از مرزهای ایران است. آیت الله خامنه ای متولد سال ۱۳۱۸ است و در دوران اوج ملی شدن صنعت نفت بین ۱۱ تا ۱۳ سال، سن داشت.
محسن رضایی: آب به من نمی دهند، وگرنه شناگر قابلی هستم
محسن رضایی مدعی گفت که تا حالا میدان دست او نیفتاده تا خودش را اثبات کند. او در پاسخ به سئوالی در مورد حضور برخی از افراد ستاد موسوی در کمپین خود هم گفت که در زمان جنگ هم از برخی اسرا برای گرفتن اطلاعات استفاده می شد.
مطهری: خاتمی تو رو خدا بیا
علی مطهری، نماینده اصول گرای مجلس از خاتمی درخواست کرد که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود. او از حصر میرحسین و کروبی انتقاد کرد و گفت که اصلاح طلبان بیشتر از هر گروه دیگر، به آزادی بیان پایبند بودند.
رئیس “مرکز بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز” تکلیف انتخاب را مشخص کرد
حسن عباسی، “رئیس مرکز ذکر شده در تیتر خبر” گفت که انتخابات آینده با حضور جبهه پایداری، اصول گرایان سنتی و اصلاح طلبان، سه قطبی خواهد بود.
وزیر دولت اول احمدی نژاد: مشائی بی استعداد است، فکر هم نمی کند
پرویز کاظمی، وزیر معزول تعاون ضمن ابراز تعجب از صحبت هایی که در مورد مشائی می شود گفت که او آدم ویژه ای نیست. نه استعداد خاصی دارد و نه اینکه صاحب تفکر است.
متکی: منم بازی
منوچهر متکی طی نامه ای ضمن اعلام کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری تلویحن از دولت احمدی نژاد انتقاد کرد. متکی وزیر خارجه احمدی نژاد بود که توسط او عزل شد. متکی به همراه باهنر و آل اسحق از جمله کاندیداهای جبهه پیروان خط امام و رهبری هستند.
چمران: مجلات همشهری زیان ده هستند
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران گفت که شرکت همشهری متعلق به شهرداری تهران باید در مورد ضرر۹ میلیارد تومانی ناشی از انتشار مجله های متفاوت پاسخگو باشد. مدیریت غیرمستقیم مجله های همشهری با محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است. گفته می شود چمران هم یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات آینده خواهد بود.
پورمحمدی: من به همه کمک می دهم
مصطفی پورمحمدی وزیر اول کشور در دولت احمدی نژاد در پاسخ به این سئوال که چرا با احمدی نژاد کار کرده بود گفت که در هرکجای نظام که بتواند خدمت کند کار می کند و حتی در دولت خاتمی هم به نظام اسلامی خدمت کرده بود.
محسن رضایی هوش ایرانی ها را اندازه گرفت
محسن رضایی مدعی شد هوش ایرانی ها ۲ برابر چینی هاست. محسن رضایی در هیچ انتخاباتی در ایران، نه مجلس و نه ریاست جمهوری، رای نیاورده است.
مطابق محاسبات مختلف متوسط هوش ایرانیها بین ۸۰ تا ۹۰ است. بر اساس ادعای آقای رضایی، هوش چینیها بین ۴۰ تا ۴۵ خواهد بود که این معادل هوش انسان های بی استعداد است.
پیشنهاد هفته: این مصاحبه ریحانه طباطبایی و سروش فرهادیان را با حمیدرضا جلایی پور بخوانید. ادعاهای آقای جلایی پور در مورد سبد رای ۴۰ درصدی اصلاح طلب و بازآفرینی نقش هاشمی رفسنجانی به همراه تمام توجیه های مطرح شده، غلط و محل اشکال است. اصلاح طلبان اگر قرار باشد با تحلیل های از این جنس در انتخابات شرکت کنند حتمن شکست می خورند.